هدایت شده از شعر هیأت
#پیامبر_اعظم صلواتاللهعلیهوآله
#غزل
🔹بشارت🔹
خط به خط احبار در تورات، سرگردان تو
راهبان هر واژه در انجیل، بیسامان تو
ای اشارتهای موسی! یک جهان دیوانهات
ای بشارتهای عیسی! یک جهان حیران تو
در کمال اشتیاق انجیل و تورات و زبور
آمدند اینک به استقبال از قرآن تو
نام تو اشک است روی گونۀ اهل کتاب
آتش شوق است در جان و دل سلمان تو
در پریشانحالی این سجدههای شبزده
آفتاب جاودان، پیشانی تابان تو
جان به لب شد این کویر تشنه از سوز عطش
کاش دریایی شود از جاریِ باران تو
یا اباالقاسم! دل ما خانۀ مهر علیست
ای رسول مهربانی! جان ما و جان تو
📝 #سیدعلیرضا_شفیعی
🌐 shereheyat.ir/node/5798
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
#امام_صادق علیهالسلام
#غزل
🔹صادق آل محمد🔹
در مسجدالنبی چه مؤدب نشستهاند
از خلسۀ صبوح، لبالب نشستهاند
قوم قلم به دست که در پیش منبرند
محو نگاه شارح مذهب نشستهاند
با ورد صبحگاه اماماند همنفس
گاهی شهید جذبۀ یارب نشستهاند
مثل ابوبصیر فراوان که در سکوت
با درس صبح آمده تا شب نشستهاند
با دفتر و دوات، شیوخ مذاهباند
خود معترف به جهل مرکب نشستهاند
پیران فقه و فلسفه احساس میکنند
ابجد نخوانده باز به مکتب نشستهاند
آن قوم بی ستاره در آن سو منجماند
بی اعتنا به اختر و کوکب نشستهاند
سر گشتگان جبری و دهری به اختیار
مسحور بحث و وسعت مشرب نشستهاند
پهناور است گسترۀ خطبههای او
آنجا چه بیشمار مخاطب نشستهاند..
بر منبر است او که شکوهش زبانزد است
شمسالضحیست صادق آل محمد است
📝 #محمدحسین_انصارینژاد
🌐 shereheyat.ir/node/5258
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
لب نگار که باشد، رطب حرام بود
زمان واجبمان مستحب حرام بود
فقیه نیستم اما به تجربه دیدم
بدون عشق مناجاتِ شب حرام بود
اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری
به من معالجهی در مطب حرام بود
برآنکه دشمن اولاد توست، نیست عجب
که نطفهاش نسب اندر نسب، حرام بود
تو را کمال نوشتند یا رسول الله
بزرگ آل نوشتند یا رسول الله
تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند
هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند
تورا به سمت زمین با نسیم آوردند
توآمدی و ملائک خوش آمدت گفتند
نشان دهندهی معصومیِ قبیله توست
اگر که قّبهی خضرا به گنبدت گفتند
تمام آل عبا «کُلنا محمّد» بود
توعین نوری و در رفت و آمدت گفتند
اگر چه یک نفری، جمع چهارده نفری
تورا محمّد و آل محمّدت گفتند
شب ولادتت ای یار! میکنم خیرات
نثار مقدم خیر تو چارده صلوات
برای خُلق تو باید کنند تحسینت
نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت
از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی
نوشتهاند از این سو تو را نخستینت
هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است
شدیم کوچه نشینت، شدیم مسکینت
شدیم ریزهخور سفرههای سیّدیات
گدای سفرهی هر سال چهارده سینت
توآمدی که علی را فقط ببینی و بس
ندادهاند به جز دیدهی خدا بینت
یتیم مکهای اما بزرگ دنیایی
اگر چه خاک نشینی، همیشه بالایی
مرا اویس شدن در هوای تو کافیاست
اگر چه باز ندیدم، دعای تو کافیاست
همینکه بوی تو را در مدینه حس کردم
لبم رسید به خاک سرای تو کافیاست
چه حاجتی به پسر داری ای بزرگِ قریش
همینکه فاطمه داری برای تو کافیاست
همینکه اوّل هر صبح پیش زهرایی
برای روشنی لحظههای تو کافیاست
تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت
اگر علی تو باشد به جای تو کافیاست
قسم به اشهد ان لااله الا الله
تو آمدی که بگویی علی ولی الله
تو آمدی و ترحّم شدند دخترها
چقدر صاحب دختر شدند مادرها
تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت
بدین طریق چه آقا شدند نوکرها
خدای خوب به جای خدای چوب نشست
و با اذان تو بالا گرفت باورها
بگو مدینهی علمی، علی درِ آن است
بگو که واجب عینیاست حرمت درها
بریز شیرهی پیغمبری به کام حسین
که از حسین بیاید علیِ اکبرها
زمان گذشت، زمانِ ظهور دیگر شد
حسینُ منی أنا من حسینِ اکبر شد
هزار حضرت مریم کنیز مادر توست
تورا بس است همینکه بتول، دختر توست
به دختران فلان و فلان نیازی نیست
اگر خدیجهی والامقام همسر توست
علی و فاطمه دو رحمت خداوندی
برای عالم دنیا و صبح محشر توست
به یک عروج تو جبرئیل از نفس افتاد
خبر نداشت که این تازه اوج یک پَر توست
به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض
خدا برابر تو یا علی برابر توست؟!
تو با علی جریانساز شیعهاید، اما
شناسنامهی شیعه به نام جعفر توست
همیشه شکر چنین نعمتی روی لب ماست
که جعفر بن محمد رئیس مذهب ماست
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
آن را که به جز قرب خدا هیچ ندارد
هنگام بلا غیر دعا هیچ ندارد
پروانه پرش سوخت و من یاد گرفتم
عاشقشدنم غیر بلا هیچ ندارد
از لکنتم ایراد نگیرید؛ بِلالم
دل مایهی قرب است، صدا هیچ ندارد
باید به مقامات نظر داشت؛ نه اسباب
موسی همه کارهست، عصا هیچ ندارد
از جانب گیسوی نگار است که خوشبوست
از ناحیهی خویش صبا هیچ ندارد
اموال کریمان همهاش مال فقیر است
اصلاً چه کسی گفته گدا هیچ ندارد
هرکس که تو را دارد و در سینه ندارد...
مهر علی و فاطمه را... هیچ ندارد
بگذار که از فاطمه بهتر بنویسم
او را عوض فاطمه مادر بنویسم
بگذار که اول صلواتی بفرستم
تا نام تو را خوب معطّر بنویسم
تو پا بِگُذاری و منم سر بِگُذارم
تو پا بنویسی و منم سر بنویسم
در فکر بقیعم من اگر میل ندارم
بر گنبد خضرات کبوتر بنویسم
بگذار در این مرحله که جمله فقیرند
جبریل تو را فطرس دیگر بنویسم
تو گاه علی هستی و گهگاه محمّد
ماندم که علی یا که پیمبر بنویسم!
یکبار تو را خواندم و دوبار علی را
از ذات تو باید دوبرابر بنویسم
سرها همه خاک کف پایت؛ سر ما هم
پرها همه دنبال هوایت؛ پر ما هم
در قرب تو جبریل، پرِ سوخته دارد
زیر قدمت ریخته خاکستر ما هم
عیسی که نفس داشت و موسی که عصا داشت
خوب است ببیند که پیغمبر ما هم...
بر خاتم ما حک شده: «یا حضرت خاتم»
پس معجزه هم میکند انگشتر ما هم
گر آخر این زندهبهگوری قدم توست
پس زندهبهگور قدمت دختر ما هم
به فاطمه گفتی «بأبی أنت و امّی»
صد بار فدایش پدر و مادر ما هم
از لطف تو نام علی و فاطمه حالا
در مأذنهها پر شده، در منبر ما هم
راضی شده بودیم به املای محمّد
اما نرسیدیم به معنای محمّد
هرآنچه که دارند رسولان، همه دارند
از معجزهی خاک قدمهای محمّد
مولاست همان رحمت امروز پیمبر
زهراست همان رحمت فردای محمّد
تفسیر کمالات جلالیِ علی بود
«لا حول و لا قُوّةَ الا»ی محمّد
این وحدت محض است و دوئیت به میان نیست
خوابید اگر «شیر خدا» جای محمّد
اسلام محمّد به جز اسلام علی نیست
منهای علی یعنی منهای محمّد
در آینهی فاطمه دیدهست خودش را
بنشسته محمّد به تماشای محمّد
با جعفر صادق به روایات رسیدیم
با لطف روایات به آیات رسیدیم
عبد تو شدیم و سر سجّاده که رفتیم
دیدیم به مجموع عبادات رسیدیم
با واسطه ما پیش خداوند نشستیم
از راه توسّل به مناجات رسیدیم
در اصل، تو «اللّه» مجسّمشده هستی
به ذات خداوند از این ذات رسیدیم
از ردّ قدمهای تو تا خانهی زهرا
یکدفعه، دو دفعه، نه به کَرّات رسیدیم
از گریهی تو در وسط شعلهی خانه
به سوختن مادر سادات رسیدیم
ما خاکنشینان حرم، عرشنشینیم
از ارض بقیعت به سماوات رسیدیم
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
امروز نوشتند کبوتر شدنم را
پروازکنان راهى دلبر شدنم را
آنقدر نرفتم ز در خانه، گرفتم
تا روز ابد سائل این در شدنم را
گفتند برو نوکر صاحبکرمى باش
دادم به شما نامهى قنبر شدنم را
یکعمر به دور سر تو گرد طوافم
امضا بزن از اهل جهان سر شدنم را
باید که بگوش همه حالا برسانم
فوراً خبر مستِ پیمبر شدنم را
خوب است بدانید به دربار رسیدم
تا پشت در احمد مختار رسیدم
روزى که تو از راه رسیدى دل ما ریخت
خیر قدمت وِلوله در أرض و سما ریخت
کفار هم از بودن تو بهره گرفتند
باران کرامات تو آقا همهجا ریخت
دیدند به ایوان مدائن ترک افتاد
از هیبت سبحانى تو بتکدهها ریخت
پیچید در عالم خبر آمدن تو
تا صبح، در خانهى تو خیل گدا ریخت
گر اهل مناجات شدیم علتش این بود
الطاف تو در کاسهى ما شوق دعا ریخت
با امر شما ساعت خورشید عوض شد
حتى جهت حرکت خورشید عوض شد
تا هست خدا نام تو برجاست یقیناً
بر دامن تو دست گداهاست یقیناً
در کشور ما اسم تو در صدر اسامىاست
چون نام محمد شرف ماست یقیناً
یک عمر پناه غم تو چادر زهراست
پس دختر تو ام ابیهاست یقیناً
فهمیدهام از بوسهى هر روزه به دستش
آرامش تو حضرت زهراست یقیناً
وقتى همهجا ورد زبان تو على بود
یعنى که وصى، حضرت مولاست یقیناً
هربار که در جنگ، به کار تو گره خورد
شمشیرِ على حل معماست یقیناً
با تیغ کج آورده به حیرت همگان را
خم کرده قد و قامت شمشاد قدان را
ما تا به ابد دست به دامان شماییم
خاریم ولى جزو گلستان شماییم
خشکیم، کویریم ولى شکرگزاریم
صد شکر که لبتشنهى باران شماییم
از رى به امیدى درِ این خانه رسیدیم
راهى بده آقا همه مهمان شماییم
اى کاش که ما را به غلامى بپذیرد
تا فخر کنیم اینکه غلامان شماییم
ما شیعه شدیم از کرم حضرت صادق
مؤمن به تعالیم و مسلمان شماییم
ارث از تو گرفتیم که بىتاب حسینیم
دلسوختهى دیدهى گریان شماییم
از یُمن روایات شما روضهنشینیم
در بَندِ حسینیم و گرفتارترینیم
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محتوای تبلیغی نورالزهرا
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت #امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت لب نگار که باشد، رطب حرام بود زمان واجبمان
چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش
همینکه فاطمه داری برای تو کافی است
همینکه اول هر صبح پیش زهرایی
برای روشنی لحظه های تو کافی است
تو آن پیامبر دنباله داری و بعدت
اگر علیِ تو باشد به جای تا کافی است
محتوای تبلیغی نورالزهرا
#امام_صادق علیهالسلام #غزل 🔹صادق آل محمد🔹 در مسجدالنبی چه مؤدب نشستهاند از خلسۀ صبوح، لبالب نشس
با دفتر و دوات شیوخ مذاهبند
خود معترف به جهل مرکب نشسته اند
محتوای تبلیغی نورالزهرا
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت #امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت لب نگار که باشد، رطب حرام بود زمان واجبمان
به عرش رفتی و ماندی در آن تقرّب محض
خدا برابر تو یا علی برابر توست؟
هدایت شده از تاملی در تاریخ اسلام
1⃣ممنوعیت کامل تردد شیطان به هفت آسمان :
«كَانَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ يَخْتَرِقُ السَّمَاوَاتِ السَّبْعَ فَلَمَّا وُلِدَ عِيسَى(ع) حُجِبَ عَنْ ثَلَاثِ سَمَاوَاتٍ وَ كَانَ يَخْتَرِقُ أَرْبَعَ سَمَاوَاتٍ فَلَمَّا وُلِدَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) حُجِبَ عَنِ السَّبْعِ كُلِّهَا وَ رُمِيَتِ الشَّيَاطِينُ بِالنُّجُومِ»
♦️ابليس که در آسمان های هفتگانه، رفت و آمد می كرد، هنگامی كه حضرت عيسی(ع) متولد شد، از پرواز کردن به سه آسمان اول ممنوع گرديد، ولی تا آسمان چهارم، رفت و آمد می كرد، و هنگامی كه پيامبر(ص) متولد شد، از پرواز به سوی همه آسمان های هفتگانه ممنوع شد، و شيطانهايی كه به سوی آسمان می رفتند با تيرهای شهاب آسمانی رانده می شدند.
2⃣فرو ریختن تمام بت ها :
«وَ لَيْسَ مِنْ الْأَصْنَامُ صَنَمٌ إِلَّا وَ هُوَ مُنْكَبٌّ عَلَى وَجْهِهِ»
♦️همه بتها از جا كنده و سرنگون شدند.
امام علی(علیه السلام) فرمود :
«لَمَّا وُلِدَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أُلْقِيَتِ الْأَصْنَامُ فِي الْكَعْبَةِ عَلَى وُجُوهِهَا»
♦️هنگامی که حضرت رسول اکرم(ص) همه بت ها در کعبه فرو افتادند و سرنگون شدند.(۱)
3⃣به لرزه درآمدن «ایوان کسری» و فرو ریختن چهارده کنگره از آن :
«ارْتَجَسَ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ إِيوَانُ كِسْرَى وَ سَقَطَتْ مِنْهُ أَرْبَعَ عَشْرَةَ شُرْفَةً»
♦️در آن هنگام ايوان عظيم كاخ مدائن (كاخ شاه ايران) به لرزه درآمد و چهارده كنگره (دندانه سر دیوار) آن فرو ریخت.
4⃣خشک شدن دریاچه ساوه وجاری شدن سیل در بیابان «سماوه» :
«غَاضَتْ بُحَيْرَةُ سَاوَةَ وَ فَاضَ وَادِي السَّمَاوَةِ»
♦️آب درياچه ساوه در زمين فرو رفت و خشكيد ودر بیابان سماوه سیل جاری شد.
5⃣خاموش شدن آتشکده فارس بعد از هزار سال :
«وَ خَمَدَتْ نِيرَانُ فَارِسَ وَ لَمْ تَخْمُدْ قَبْلَ ذَلِكَ بِأَلْفِ عَامٍ»
♦️آتشكده سرزمين فارس، پس از هزار سال روشنايی خاموش شد.
6⃣خواب دیدن موبد موبدان :
«وَ رَأَى الْمُؤْبَذَانُ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ فِي الْمَنَامِ إِبِلًا صِعَاباً تَقُودُ خَيْلًا عِرَاباً قَدْ قَطَعَتْ دِجْلَةَ وَ انْسَرَبَتْ فِي بِلَادِهِمْ»
♦️موبد موبدان در آن شب در خواب دید که شتران سرکشی که اسبان عربی اصیل را در پی داشتند از دجله گذشتند و به سرزمین فارس وارد شدند.
7⃣شکاف برداشتن طاق کسری و جاری شدن آب دجله در درون کاخ :
«وَ انْقَصَمَ طَاقُ الْمَلِكِ كِسْرَى مِنْ وَسَطِهِ وَ انْخَرَقَتْ عَلَيْهِ دِجْلَةُ الْعَوْرَاءُ»
♦️طاق كسرى از وسط شكست و رود دجله عريان بر آن مسلط شد.
8⃣تابیدن نوری در سرزمین حجاز و امتداد تا مشرق :
«وَ انْتَشَرَ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ نُورٌ مِنْ قِبَلِ الْحِجَازِ ثُمَّ اسْتَطَارَ حَتَّى بَلَغَ الْمَشْرِقَ»
♦️و در آن شب نورى از سمت حجاز برآمد و تا مشرق امتداد داد.
9⃣سرنگون شدن تخت های پادشاهان جهان :
«وَ لَمْ يَبْقَ سَرِيرٌ لِمَلِكٍ مِنْ مُلُوكِ الدُّنْيَا إِلَّا أَصْبَحَ مَنْكُوساً وَ الْمَلِكُ مُخْرِساً لَا يَتَكَلَّمُ يَوْمَهُ ذَلِكَ»
♦️و تخت همه سلاطين وارونه شد و خودشان لال شدند و در آن روز نتوانستند سخن گويند.
🔟علم پیشگویان از آنها سلب شد و جادوی جادوگران باطل شد :
«وَ انْتُزِعَ عِلْمُ الْكَهَنَةِ وَ بَطَلَ سِحْرُ السَّحَرَةِ وَ لَمْ تَبْقَ كَاهِنَةٌ فِي الْعَرَبِ إِلَّا حُجِبَتْ عَنْ صَاحِبِهَا»
♦️دانش كاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گرديد و كاهنهاى عرب از همزاد شيطانى خود ممنوع شدند.
1⃣1⃣قریشیان نزد خداوند عظمت یافتند و آل الله خوانده شدند :
«وَ عَظُمَتْ قُرَيْشٌ فِي الْعَرَبِ وَ سُمُّوا آلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا سُمُّوا آلَ اللَّهِ لِأَنَّهُمْ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ»
♦️قریشیان نزد خداوند عظمت یافتند و آنها را آل الله گفتند براى آنكه در بيت الله بودند.
2⃣1⃣ناله سردادن ابلیس و حزبش :
«وَ صَاحَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فِي أَبَالِسَتِهِ»
♦️ابليس در ميان اعوان و انصار خود فرياد كشيد.
3⃣1⃣خوشحالی وتسبیح گفتن تمامی موجودات :
«وَ أَضَاءَ تِلْكَ اللَّيْلَةَ جَمِيعُ الدُّنْيَا وَ ضَحِكَ كُلُ حَجَرٍ وَ مَدَرٍ وَ شَجَرٍ وَ سَبَّحَ كُلُّ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»
♦️و جميع دنيا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخى و درختى خنديدند و آنچه در آسمانها و زمين ها بود تسبيح خدا گفتند.(۲)(۳)
📚منابع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۳۱
۲)الخرایج و الجرایح راوندی، ج۱، ص۲۱
۳)بحارالأنوار مجلسی، ج۱۵، ص۲۷۴
@TarikhEslam
هدایت شده از حرم حضرت فاطمه معصومه س
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از ندبه منتظران
ثُمَّ رَأَيْتُ إِمَامَ الْقُرَّاءِ الْحَافِظَ شمس الدين ابن الجزري قَالَ فِي كِتَابِهِ الْمُسَمَّى "عَرْفُ التَّعْرِيفِ بِالْمَوْلِدِ الشَّرِيفِ" مَا نَصُّهُ: قَدْ رُؤِيَ أبو لهب بَعْدَ مَوْتِهِ فِي النَّوْمِ، فَقِيلَ لَهُ: مَا حَالُكَ، فَقَالَ: فِي النَّارِ، إِلَّا أَنَّهُ يُخَفَّفُ عَنِّي كُلَّ لَيْلَةِ اثْنَيْنِ وَأَمُصُّ مِنْ بَيْنِ أُصْبُعَيَّ مَاءً بِقَدْرِ هَذَا - وَأَشَارَ لِرَأْسِ أُصْبُعِهِ - وَأَنَّ ذَلِكَ بِإِعْتَاقِي لثويبة عِنْدَمَا بَشَّرَتْنِي بِوِلَادَةِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَبِإِرْضَاعِهَا لَهُ. فَإِذَا كَانَ أبو لهب الْكَافِرُ الَّذِي نَزَلَ الْقُرْآنُ بِذَمِّهِ جُوزِيَ فِي النَّارِ بِفَرَحِهِ لَيْلَةَ مَوْلِدِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِهِ، فَمَا حَالُ الْمُسْلِمِ الْمُوَحِّدِ مِنْ أُمَّةِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُسَرُّ بِمَوْلِدِهِ وَيَبْذُلُ مَا تَصِلُ إِلَيْهِ قُدْرَتُهُ فِي مَحَبَّتِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؛ لَعَمْرِي إِنَّمَا يَكُونُ جَزَاؤُهُ مِنَ اللَّهِ الْكَرِيمِ أَنْ يُدْخِلَهُ بِفَضْلِهِ جَنَّاتِ النَّعِيمِ
ترجمه
میگوید: ابولهب را بعد از مرگش در خواب دیدند و از حالش سوال کردند گفت: در آتش هستم، فقط در شبهای دوشنبه بر من تخفیف میدهند و از بین انگشتانم کمی آب جاری میشود (اشاره کرد به سر انگشتانش) و این به خاطر این است که من هنگامی که تولد رسول خدا را از ثویبه کنیز خود شنیدم وی را آزاد کردم و چون او به ایشان شیر داد. اگر ابولهب کافر (همان کسی که قرآن در مذمتش وارد شده) به خاطر خوشحالی در تولد ایشان در جهنم پاداش داده میشود، پس حال مسلمان یگانهپرست از امت پیامبر که در تولد ایشان خوشحالی کند و آنچه را در توان دارد در راه محبت آن حضرت خرج نماید، چه خواهد بود. به خانم سوگند، همانا پاداش این شخص از خداوند این است که او را به فضل خودش به بهشت نعمت واردسازد
#منبع: الحاوي للفتاوي، السيوطي، جلال الدين،ج۱،ص۲۳۰
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_زمان_عج_مناجات
#مجلس_یزید_ملعون
ساعت هجر تو را لحظهی پایانی نیست
در تنِ بی رمقِ ثانیهها جانی نیست
شهر در حسرت فانوسِ سحر میسوزد
سالیانیست که این کوچه چراغانی نیست
دشتِ چشمم به بیابانشدنش خو کرده
خاکِ خشکیدهی من تشنهی بارانی نیست
پیرها در طلب دیدن تو کور شدند
عُمر رفت و خبر از یوسفِ کنعانی نیست
میکُشد آخرِ سر زخمِ فراقت ما را
درد عشاق تو را نسخهی درمانی نیست
آنکه دلخوش به هوسهاست، خرابت نشود
کاخ اَمیالِ دلم لایق ویرانی نیست
تو به فکر همه وُ ما همگی فکر گناه...
بهخداوند که این رسم مسلمانی نیست
من، سرافکندهترین سینهزنِ فاطمهام
هیچ رنجی بهعلی رنجِ پشیمانی نیست
سخت دلتنگ تماشایِ ضریح نجفم
مثل ایوانِ طلایِ پدر، ایوانی نیست
لب من را برسانید به انگورِ علی
بادهای در حَدِ این بادهی سلطانی نیست
کاشکی روی سرم دست نوازش بِکِشی
وقت اینکه ز گدا روی بگردانی، نیست
" گرچه آلوده ولی مال حسینیم همه "
نزدِ ما بهتر از این تشنه که خواهانی نیست
جان آن کشتهی بی غُسل و کفن، زود بیا
دیر شد آمدنت، فرصت چندانی نیست
* *
چوب ها در دل تاریخ شهادت دادند
خیزران خوردهتر از او، لب و دندانی نیست...
✍ #بردیا_محمدی
(صلاة صبح ۱۴۰۲/۰۷/۱۰)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e