محتوای تبلیغی نورالزهرا
🔻#گزارش_صوتی #دعای_کمیل 🎤 کربلایی محمد جواد احمدی 🔊 روضه و سینه زنی 📆 جمعه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
عشق هر جا رَود اثر دارد
ماجراها به زیر سر دارد
هر که باعشق روبهرو شد گفت:
عاشقی غالباً خطر دارد
عشق با اضطرار همراهست
آتشی داغ و شعله ور دارد
هر چه معشوق دلرباتر شد
عاشقانی گزیدهتر دارد
بار عشق رسول را باید
یک نفر مثل "حمزه" بردارد
حمزهی عاشق و علی باشند
مصطفی لشکری قدَر دارد
حمزه را سید شهیدان کرد
عاشقی اینچنین هنر دارد
جگر پارهپارهاش فهماند
عاشقی کار با جگر دارد
**
گرچه جسمش جدا جدا شده است
باز شکر خدا که سر دارد
خواهرش خوب شد نبود و ندید
فقط از ماجرا خبر دارد ...
کربلا هم نمایش عشق است
عشق هر جا رَوَد، اثر دارد
✍️ #داود_رحیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
زندگانی امیرمؤمنان علی.pdf
240.7K
📌زندگانی امیرمومنان #علی(ع) در عصر خلفا
بیان مواضع و اقدامات امام در عصر خلفا
برای این بخش مطالعات زیادی صورت گرفت تا به صورت تاریخی و کامل همه مباحث مطرح گردد.
مطالعه این فایل فاتحه ای نثار روح مادرم باشد.
👇👇
🌻 @ahlebait110
هدایت شده از تاملی در تاریخ اسلام
📅هفدهم شوّال سال پنجم هجری قمری، وقوع جنگ خندق(احزاب) :👇
#وقایع_ماه_شوال_المکرم
#جنگ_خندق
#جنگ_احزاب
@TarikhEslam
محتوای تبلیغی نورالزهرا
خبر دیگر که در نفس الرحمن آوردم از امام صادق است که اشاره بقبر یکمی و دو میکرد و فرمود : اگر آنرا بش
َوَی فِی الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِیمِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ، عَنْ صَفْوَانَ، عَنِ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَنَّهُمَا لَمْ یَبِیتَا مَعَهُ إِلَّا لَیْلَهً ثُمَّ نُقِلَا إِلَی وَادٍ فِی جَهَنَّمَ یُقَالُ لَهَا واد [وَادِی] الدُّودِ.
بحار الانوار ج ۳۰ ص ۵۲۷؛ نفس الرّحمن فی فضائل سلمان: ج ۱ ص ۶۴۴.
هدایت شده از شعر هیأت
#امام_علی علیهالسلام
#جنگ_خندق
#غزل_پیوسته
🔹لا فتی الّا علی🔹
«هل من مبارز»... نعره دنیا را تکان میداد
در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان میداد
اینک سوار کفر، زیر رقص شمشیرش
لبخند شیطان را به پیغمبر نشان میداد
«یک مرد آیا نیست؟»... این را کفر میپرسید
آن روز ایمان مدینه امتحان میداد
هرکس قدم پس میکشید و با نگاه خود
بار امانت را به دوش دیگران میداد
با شانه خالی کردن مردان پوشالی
کم کم رجزها مزهٔ زخم زبان میداد
«رخصت به تیغم میدهی؟»... این را علی پرسید
مردی که خاک پاش بوی آسمان میداد
فرمود نه بنشین علی جان! تو جوان هستی
آری همیشه پاسخش را مهربان میداد
«هل من مبارز»... نعره گویا از جگر میزد
فریاد او بر قامت شهری تبر میزد
او میخروشید و رجز میخواند و بر میگشت
او مثل موجی بود که بر صخره سر میزد
کم کم هوا حتی نفس را بند میآورد
نبض مدینه پشت خندق تندتر میزد
زنها میان خانهها شیون به پا کردند
انگار تکتک خانهها را نعره در میزد
فریاد بغض بچههای شهر را بلعید
ساکت که میشد، دیو فریادی دگر میزد
یکبار دیگر اذن میدان خواست از خورشید
لبهای شیرین علی حرف از خطر میزد
فرمود: «نه» هرچند که قلب علی را دید
مثل عقابی در قفس که بال و پر میزد
«هل من مبارز»... باز زانوی علی تا شد
این بار دیگر اذن میدان یک تمنا شد
فرمود پیغمبر: «علی جان! یا علی! برخیز»
خندید، بند از دستهای شیر حق وا شد
شمع شهادت شعلهور بود و خدا میدید
پروانه در آتش بدون هیچ پروا شد
برقی زد آهن، پاره شد بند دل دشمن
تا تیغههای ذوالفقار از دور پیدا شد
تا انعکاس صورتش بر ذوالفقار افتاد
ابرو گره زد تیغ روی تیغ زیبا شد
مثل عقابی در نگاه عَمرو میچرخید
فرصت برای تیز پروازی مهیا شد
اینک رجزها تن به لالی داده بودند و
طوفانی از نام علی در دشت برپا شد
اعجاز یعنی ضربهٔ دست علی آن روز
دشمن اگر که رود، او مانند موسی شد
تا لا فتی الّا علی را آسمان میخواند
لا سیف الّا ذوالفقار این گونه معنا شد
در وصف این ضربت خدا حتی غزل دارد
آری علی با ضربتی عالی اعلا شد
📝 #مهدی_مردانی
🌐 shereheyat.ir/node/523
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
جهت دسترسی به اشعار جدید و قدیم
شهادت امام صادق (ع) روی هشتگ زیر بزنید
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
هدایت شده از تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
1585468478-9712-44-6 (1).pdf
399.6K
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
تا ابد باب الرضا در حکم باب الحاجت است
این حرم دارالشفایش هم بدون نوبت است
زیر دِینِ هر کسی رفتم سرم منّت گذاشت
در عوض شاهِ خراسان سفرهاش بی منّت است
با وجود پنجره فولادِ مشهد، هر کسی
حاجتش را جای دیگر میبَرد در غفلت است
هر که را دیدیم از این سفره روزی میبَرد
هر که را دیدیم از فضل رضا در حیرت است
کاش پشت پنجره فولاد پابندم کنند
روزهای بی حرم، در اصل یوم الحسرت است
از امامم قول میخواهم بیاید وقت مرگ
کار وقتی با رضا باشد خیالم راحت است
روضهها سمت بقیع و چار قبرش میرود
روزهایی که شبستانهای مشهد خلوت است
✍ #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی
به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی
ز تو دارم این غمِ خوش، به جهان از این چه خوشتر
تو چه دادی ام که گویم که از آن به ام ندادی؟
چه خیال میتوان بست و کدام خواب نوشین
به از این در تماشا که به روی من گشادی
تویی آنکه خیزد از وی همه خرمی و سبزی
نظر کدام سروی ؟ نفس کدام بادی؟
همه بوی آرزویی مگر از گل بهشتی
همه رنگی و نگاری ، مگر از بهار زادی؟
ز کدام ره رسیدی ز کدام در گذشتی
که ندیده دیده ناگه به درون دل فتادی؟
به سر بلندت ای سرو که در شب ِ زمین کَن
نفس ِ سپیده داند که چه راست ایستادی
به کرانه های معنی نرسد سخن چه گویم
که نهفته با دلِ سایه چه در میان نهادی؟
"هوشنگ ابتهاج"
زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم
بایداین بار به غوغای قیامت برسم
من به "قد قامت" یاران نرسیدم، ای کاش
لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم
آه ،مادر! مگر از من چه گناهی سر زد
که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟
طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من
نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم
سیب سرخی سر نیزه ست...دعا کن من نیز
اینچنین کال نمانم به شهادت برسم