eitaa logo
محتوای تبلیغی نورالزهرا
55 دنبال‌کننده
537 عکس
166 ویدیو
80 فایل
آیدی معاون آموزش گروه تبلیغی نورالزهرا سلام الله علیها علی سروش @alisorosh1421
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روضه های جانسوز
12-mirzamohammadi-rozehshabe7(rasekhoon.net).mp3
12.56M
أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیـعِ الصَّغیرِ ◾️ روضه و مرثیه◾️ 🔘شب هفتم محرم 🔘 🔻موضوع🔻 ▪️حضرت علی اصغر سلام الله علیه سلام الله علیه ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🚩 کانال روضه و مرثیه 👇 🌴🌴روضه های جانسوز اساتید 👇 ╭┅─────────┅╮ ▶️   @rovzeha      ◀️ ╰┅─────────┅╯
هدایت شده از روضه خانگی
روضه خانگی - حضرت علی اصغر(ع) - 1182.mp3
11.31M
🔻روضه (ع) ⏱ | 14:16 👤استاد 💡 کانال روضه‌های کوتاهِ کاملِ خانگی @RozeKhanegee
هدایت شده از اسناد المصائب
🔹🔷《اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یَا اَبٰاعَبْدِاللهِ الحُسَینِ(ع)》🔷🔹 ✅هنگامی که حضرت ابراهیم(ع) ماموریت یافت که فرزندش اسماعیل(ع) را ذبح کند، نزد اسماعیل(ع) آمد و خطاب به فرزندش فرمود : 📋《يَا بُنَيَّ! إِنِّي أَرَي‌ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ! فَانْظُرْ ما ذا تَري‌؟》 ♦️پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌کنم، نظر تو چیست؟ اسماعیل(ع) جواب داد : 📋《يا أَبَتِ! افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُني‌ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرينَ》 ♦️پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت!(۱) سپس هنگامی كه حضرت ابراهيم(ع) خواست اسماعيل(ع) را براي قربانی به همراه خود ببرد، به مادر او حضرت هاجر(س) فرمود : فرزندت را زينت كن كه او را به ميهمانی خداوند ببرم.(۲) هنگامی که آن دو بزرگوار به قربانگاه رسیدند، اسماعيل(ع) رو به پدر كرد و گفت : 📋《يَا أَبَتِ! اُشْدُدْ رِبَاطِي حَتَّى لاَ أَضْطَرِبَ وَ اُكْفُفْ عَنِّي ثِيَابَكَ حَتَّى لاَ يَنْتَضِحَ مِنْ دَمِي شَيْءٌ فَتَرَاهُ أُمِّي وَ اشْحَذْ شُفْرَتَكَ وَ أَسْرِعْ مِنَ اَلسِّكِّينِ عَلَى حَلْقِي لِيَكُونَ أَهْوَنَ عَلَيَّ فَإِنَّ اَلْمَوْتَ شَدِيدٌ》 ♦️ای پدر! اكنون كه تصميم به كشتن من دارى، دست و پايم را محكم ببند تا در وقت سر بريدن آن موقع كه كارد بر گلويم مى رسد، دست و پا نزنم و بدين وسيله از پاداش من كاسته نشود، زيرا مرگ سخت است و ترس آن دارم كه هنگام احساس آن مضطرب گردم. و ديگر آن كه چاقویت را تيز كن و به سرعت برگلويم بكش تا زودتر آسوده شوم و هنگامى كه مرا بر زمين خوابانيدى صورتم را برزمين قرار بده و به يك طرف صورت مرا بر زمين مخوابان، زيرا مى ترسم وقتى نگاهت به صورت من بيفتد، حال رقّت به تو دست دهد و مانع انجام فرمان الهى گردد. و هم چنين جامه ات را هنگام سر بريدن، بيرون بیاور كه از خون من چيزى بر آن نريزد و مادرم آن را نبيند. و اگر مانعى نديدى پيراهنم را براى مادرم ببر، شايد براى تسليت خاطرش در مرگ من، وسيله مؤثرى باشد و بدين وسيله بهتر دلدارى شود و آلام درونى اش تخفيف يابد. پس از اين سخن ها بود كه ابراهيم خلیل(ع) خطاب به اسماعیل فرمود : 📋《نِعْمَ اَلْعَوْنُ أَنْتَ عَلَى أَمْرِ اَللَّهِ》 ♦️به راستى كه تو اى فرزند براى انجام فرمان خدا نيكو ياور و مددكارى هستى.(۳) پس ابراهیم(ع) چاقو را تيز كرد و دست و پاى اسماعيل(ع) را بست و روى او را برخاك نهاد، ولى از نگاه كردن به او خوددارى نموده و سر را به سوى آسمان بلند كرد و آن گاه چاقو را برگلويش نهاد و به حركت درآورد، اما ديد كه چاقو کارگر نمی شود و گلوی فرزندش را نمی بُرد. چندبار اين عمل تكرار شد و چاقوی حضرت ابراهیم(ع) گلوی اسماعیل(ع) را نبرید. در این هنگام؛ ندا آمد كه : 📋《يَا إِبْرَاهِيمُ! قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا، إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ، إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ، وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ》 ♦️اى ابراهيم! خوابت را تحقّق دادى، به راستى ما نيكوكاران را اين‏گونه پاداش مى‏‌دهيم. به يقين اين آزمايش روشن بود و ما فرزندت را در برابر قربانى بزرگى، [از ذبح شدن] رهانيديم.(۴) پس خداوند اسماعیل(ع) را از ذبح شدن نگهداری نمود و او را به ابراهیم(ع) بخشید. سرانجام ابراهیم(ع) اسماعيل(ع) را به نزد مادرش هاجر(س) برگردانيد. علامه مجلسی نقل می کند که؛ 📋《فَأُخْبِرَتِ اَلْخَبَرَ قَامَتْ إِلَى اِبْنِهَا تَنْظُرُ فَإِذَا أَثَّرَ اَلسِّكِّينُ خُدُوشاً فِي حَلْقِهِ فَفَزِعَتْ وَ اِشْتَكَتْ وَ كَانَ بَدْوَ مَرَضِهَا اَلَّذِي هَلَكَتْ فِیهِ》 ♦️هنگامی که به هاجر خبر داده شد، نزد پسرش رفت و به او نگاه كرد كه ناگاه اثر و نشانۀ چاقو را در گلوى اسماعیل ديد و مضطرب شد و بيمار گشت و آن بيمارى، آغاز همان بيمارى بود كه در اثر آن وفات نمود.(۵) 🏴اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله(ع)! دلا بسوزه برای ابراهیم کربلا! با اينكه اسماعيل(ع) هنوز سالم و زنده بود، ولی مادرش تحمل دیدن آثار طناب و چاقو را نداشت. چه کشید رباب مادر علی اصغر(ع)! @AsnadolMasaeb ادامه مطالب :👇
هدایت شده از اسناد المصائب
زمانی که امام حسین(ع) علی اصغر(ع) خود را به قربانگاه آورد، او را در مقابل لشکر به روی دست گرفت و بلند کرد، به طوری که زیر بغلهای امام(ع) پیدا بود و خطاب به آنان فرمود : 📋《يا قَوْمُ! قَدْ قَتَلْتُمْ شِيعَتِي و أَهْلَ بَيْتي وَقَدْ بَقي هذَا الطِّفْلُ! فَاسقُوُهُ شَربَةً مِن المَاءِ!》 ♦️ای قوم! ياران و اهل بيت مرا به قتل رسانديد و تنها اين كودك باقي مانده است. پس او را با جرعه آبی سیراب کنید.(۶) در نقلی آمده است که حضرت(ع) فرمود : 📋《یَا قَومِ! إنْ لَمْ تَرحَمُونِي فَارحَمُوُا هَذَا الطِفلَ》 ♦️اگر به من رحم نمی کنید، به این طفل رحم کنید.(۷) در نقلی دیگر؛ 📋《أَلَم تَرَوُهُ كَيفَ يَتَلَظَّى عَطَشَاً؟》 ♦️آیا نمی بینید که از شدت عطش حالت تلظّی به خود پیدا کرده است؟ در این هنگام، اختلاف و همهمه ای در سپاه یزید به وجود آمد، در حالی که به یکدیگر می گفتند : 📋《اِسقَوهُ فَإِنَّهُ لَا ذَنبَ لَهُ! وَ الآخَرُ يَقُولُ : لَا تَسقُوهُ أبَداً وَ لَا تَبقُوا مِن أَهلِ هَذَا البَيتِ بَاقِيَةً!》 ♦️به او آبی بیاشامانید، او که گناهی ندارد! و دیگری می گفت : هرگز به او آب ندهید تا از اهل بیت او کسی باقی نماند. 📋《بَینَمَا هُوَ یُخَاطِبُهُم!》 ♦️هنوز کلام امام(ع) تمام نشده بود.(۸) که در این هنگام؛ 📋《اِذ رَمَاهُ حَرمَلَهُ بنُ کاهِل الاَسَدَی بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ》 ♦️پس حرمله بن کاهل تیری انداخت و آن طفل را ذبح کرد.(۹) 📋《فَذَبَحَهُ مِنَ الْوَرِيدِ إِلَى الْوَرِيدِ》 ♦️پس تیر از رگ گردن تا رگ گردنش را ذبح کرد.(۱۰) 📋《فَتَلَقَّى حُسَينُ(ع) دَمَهُ فِى يَدِهِ وَ ألقَاهُ نَحوَ السَمَاءِ》 ♦️امام حسين(ع) دست برد زیر قنداقه و خون را در كف دست جمع كرد و به هوا پرتاپ کرد.(۱۱) امام باقر(ع) در این باره می فرماید : 📋《فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذلِکَ الدَّمِ قَطْرَهٌ إِلَى الْأَرْضِ》 ♦️از خون گلوى على اصغر که امام(ع)آن را به آسمان پاشید، قطره‌‏اى به زمین برنگشت.(۱۲) یعقوبی می نویسد : 📋《..فَوَقَعَ فِي حَلقِ الصَّبِي، فَذَبَحَهُ، فَنَزَعَ الحُسَينُ(ع) السَّهمَ مِن حَلقِهِ، وَ جَعَلَ يُلَطِّخُهُ بِدَمِهِ》 ♦️تیر به گلوي اين كودك نشست و حلقش را دريد و امام حسين(ع) تير را از گلويش بيرون آورد در حالي كه او به خون خود آغشته شده بود.(۱۳) حضرت(ع) با طفل كشته شده ی خود به امام(ع) به پشت خیمه گاه برگشت، در حالي كه خون از گلوي آن طفل به سينه حضرت(ع) جاری بود. 📋《وَحَفَرَ لَلصَبِیِّ بِجَفنِ سَيفِه، وَصَلَّى عَلَيه وَدَفَنَه مُرَمَّلاً بِدَمِه》 ♦️با بُن غلاف شمشیر، قبری را برای آن طفل حفر کرد و بر او نماز خواند و در حالی که آن طفل به خون خود آغشته شده بود، دفن نمود.(۱۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین شیرخوار اکبری را در بغل دارد حسین هم چو گردون اختری با جلوه های سرمدی هم چو دریا گوهری را در بغل دارد حسین غرقه در امواج شادی گشته آن دریای نور زمزمی یا کوثری را در بغل دارد حسین پیر کنعان گو ننازد بر جمال یوسفش یوسف زیباتری را در بغل دارد حسین گر که از گهواره شد آغاز اعجاز مسیح یک مسیح دیگری را در بغل دارد حسین 👤موئد 📚منابع : ۱)سوره صافات، آیه۱۰۲ ۲)خصائص الزینبیه جزایری، ص۲۲۷ ۳)مجمع البيان طبرسی، ج۸، ص۳۲۶ ۴)سوره صافات، آیه۱۰۷ ۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۱۲، ص۱۲۸ ۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۷ ۷)تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۵۲ ۸)يَنابيع المودة قُندوزی، ج۳، ص۷۹ ۹)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۶ ۱۰)ثمرات الأعواد خطیب الهاشمی، ج۲، ص۶۳ ۱۱)البداية و النهاية ابن کثیر دمشقی، ج۸، ص۱۸۶ ۱۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۶ ۱۳)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵ ۱۴)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۱ @AsnadolMasaeb
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
(خواهرم خوب نگا کن پسرم افتاده) پاره پاره جگرم ، دور و برم افتاده خواهرم خوب نگا کن که به من می خندند چونکه این میوه ی عمر از شجرم افتاده @hosenih به زمین خورده ام و سخت بود برخیزم مرغ بی بال و پرم ، بال و پرم افتاده آسمانم شده لبریز ستاره چه کنم؟ چه کنم در دل لشکر ، قمرم افتاده؟ خواهرم خوب ببین زندگی ام پاشیده هر طرف قسمتی از این ثمرم افتاده حنجر پاک اذان گوی مرا گرگ درید خون پیراهنش از چشم ترم افتاده @hosenih لب هر نیزه دهد بوی گلاب و عجب است گذر این همه ، بر مشک ترم افتاده □□ پسرم خوب نگا کن که نگاه دشمن به قدو قامت ناموس حرم افتاده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
تنها اگر ماندم ندارم غم علی دارم حتی اگر باشد سپاهم کم، علی دارم @hosenih شکر خدا که قلب اهل خیمه آرام است وقتی که هم عباس دارم هم علی دارم شکر خدا که پرچمم در دست عباس است از دست او افتاد اگر پرچم، علی دارم آری عصای دست دارم، قامتم روزی از داغ عباسم اگر شد خم علی دارم با خویش می‌گفتم اگر روزی نباشم هم زن‌ها نمی‌مانند بی‌محرم، علی دارم دور و برم کم‌کم شد از اصحاب هم خالی اما دلم خوش بود می‌گفتم علی دارم @hosenih می‌خواستم عالم پر از نام علی باشد حالا به روی خاک یک عالم علی دارم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از روضه خانگی
💥اگر شما هم مثل ما دلتان برای یک مجلس روضه ساده خانگی و بی‌ریا تنگ شده، پیشنهادی برایتان داریم! 👌🏼 "روضه خانگی" نام کانالی است که هر روز در آن یک روضه کامل اما کوتاه(۱۰ دقیقه‌ای) منتشر می‌شود. روضه‌ای از ب بسم‌الله تا دعای پایانی؛ طوری که احساس می‌کنید در یک مجلس روضه واقعی حضور دارید. 🔸 صفحات مجازی «روضه خانگی» با هدف خدمت‌رسانی در این عرصه راه‌اندازی شده است. این صفحات را به دوستان خود معرفی کنید و با بازخوردها و پیشنهادهایتان ما را یاری کنید. 🔻بله http://ble.ir/RozeKhanegee 🔻ایتا eitaa.com/RozeKhanegee 🔻سروش sapp.ir/RozeKhanegee 🔻تلگرام t.me/RozeKhanegee 🔻اینستاگرام instagram.com/RozeKhanegee 🔻آپارات aparat.com/RozeKhanegee 👈 وبسایت رسمی RozeKhanegee.ir 💡کانال روضه‌های کوتاهِ کاملِ خانگی @RozeKhanegee
تفسیر عشق درس الفبای کربلاست لب تشنه خضر در پی صحرای کربلاست «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» نیل و فرات تشنۀ موسای کربلاست عیسی به عرش رفت، ولی روضه خواند و گفت عریان به روی خاک مسیحای کربلاست باید علی شود زکریّای کربلا وقتی که روی نِی سر یحیای کربلاست بعد از گذشت این همه سال از شهادتش خلقت هنوز مات معمّای کربلاست ای باخبر ز سرّ معما شما بگو ای روضه‌خوانِ ناحیه، آقا شما بگو آهی بکش به باد بده دودمان ما شعری بخوان که شعله بیفتد به جان ما صمصام انتقام خدا صبرمان دهد یک شب اگر شما بشوی روضه‌خوان ما تاریخ را ورق بزن از کربلا بگو برگرد چارده سده پیش از زمان ما این خون نوشته‌ای که تو خواندیش ناحیه این بی‌کسی که باد فدایش کسان ما این روضه‌های باز که با السّلام‌هاش لکنت گرفته است سراپا زبان ما شأن نزول کیست که خون گریه می‌کنی؟ ای کاش دشنه بگذرد از استخوان ما ارباب مقتل، عازم آن سوی نیزه‌هاست ای وای بر دلم، سندش روی نیزه‌هاست آقا نوشته‌اند که جدت کفن نداشت گیرم کفن نبود، چرا پیرهن نداشت؟ از پای‌کوب اسب سواران شنیده‌ام بردند روی نیزه سری را که تن نداشت پیچیده بود در خودش از آتش عطش داغی که داشت در جگر خود حسن نداشت انگشتری که با خودش آورده بود کو؟ ای کاش هیچ وقت عقیق یمن نداشت چشمی به چشم قاتل و چشمی به خیمه‌ها همراه کاروان خود ای کاش زن نداشت حق با شماست شام و سحر گریه می‌کنید جای سرشک، خون جگر گریه می‌کنید شاعر: علی عباسی
زینب آمد سنگ ها را زد کنار باغ گل را کرد پیدا زیر خاک باغ گل نه، صفحه ای ز آیات نور نقطه نقطه گشته از سمّ ستور دید زینب آن صحیفه دیدنی ست بلکه سر تا پای آن بوسیدنی ست خواست بوسد جای بوسیدن نداشت لعل لب بر حَنجر خونین گذاشت هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید بوسیدم آن جایی که پیغمبر نبوسید، زهراء نبوسید، حیدر نبوسید حتی نسیم صحراء نبوسید ای رفته سرت بر نی وی مانده تنت تنها رفتی تو و بنهادیم ما سر به بیابان ها نوای نوحه اهل سماست یا زینب تمام روضه کربُبلاست یا زینب به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند حاج غلامرضا سازگار
عن ابی‌عبدالله علیه‌السلام: «تاسُوعَاءُ» يَوْمٌ حُوصِرَ فِيهِ الْحُسَيْنُ َ عَلَيْهِ السَّلَام‏ وَ أَصْحَابُهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ بِكَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَيْهِ خَيْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَيْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَيْلِ وَ كَثْرَتِهَا وَ اسْتَضْعَفُوا فِيهِ الْحُسَيْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَيْقَنُوا أَنْ لَا يَأْتِيَ الْحُسَيْنَ َ عَلَيْهِ السَّلَام‏ نَاصِرٌ وَ لَا يُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ. بِأَبِي الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِيب‏. امام صادق علیه‌السلام: تاسوعاء، روزى است كه حسين و يارانش در كربلاء محاصره شدند، اهل شام در اطراف آنان اجتماع نمودند. ابن‌مرجانه و ابن‌سعد از كثرت لشكر خود خوشحال شدند و حسين و ياران او را در آن روز ضعيف شمردند. آنان يقين كردند كه براى حسين ياورى نخواهد آمد و اهل عراق آن حضرت را امداد نخواهند كرد. پدرم فداى آن حسينى كه ناتوانش دیدند و غريب بود. 📚الکافی، ج۴، ص۱۴۷
محتوای تبلیغی نورالزهرا
روضه حضرت عباس علیه السلام و زینب کبری سلام الله علیها