eitaa logo
محتوای تبلیغی نورالزهرا
55 دنبال‌کننده
536 عکس
166 ویدیو
80 فایل
آیدی معاون آموزش گروه تبلیغی نورالزهرا سلام الله علیها علی سروش @alisorosh1421
مشاهده در ایتا
دانلود
بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم این صدای ناله زهراست می آید به گوش از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم مادر و شش ماهه باهم پشت در افتاده اند کار شد بر خادمه دشوار أَینَ المُنتَقِم خون محسن می‌چکد از آن درِ آتش زده خون زهرا ریزد از مسمار أَینَ المُنتَقِم با چهل نامرد شد در کوچه زهرا رو به رو وایِ من از این همه آزار أَینَ المُنتَقِم در کنار قبر زهرا نیمه شبها تا به صبح ناله میزد حیدر کرار أَینَ المُنتَقِم دید تا طشت پر ازخونِ حسن را خواهرش گفت با چشمان گوهر بار أَینَ المُنتَقِم نیزه داران آنقدَر بر پیکر اکبر زدند شد تنش مانند نیزه زار أَینَ المُنتَقِم با عمود آهنین افتاد آخر بر زمین با سر آن سر لشکر و سردار أَینَ المُنتَقِم خون اصغر را که می پاشید سمت آسمان گفت جدّت با دل خونبار أَینَ المُنتَقِم کرد با خون دلش مویِ سفیدش را خضاب بین مقتل سیدالاحرار أَینَ المُنتَقِم در میان قتلگه که دست و پا میزد حسین در حرم شد کار زینب زار أَینَ المُنتَقِم از حرم تا قتلگه میزد صدا (أَینَ الحسین) تا تنش را دید میزد زار أَینَ المُنتَقِم زجر ملعون دختر از قافله جا مانده را می‌کشد با زجر روی خار أَینَ المُنتقم زینبی که سایه اش را چشم نا محرم ندید شد تماشایی سرِ بازار أَینَ المُنتَقِم شاعر:
۱حضرت زهرا آقا سلام، روضه مادر شروع شد باران اشک های مکرر شروع شد آقا اجازه هست بخوانم برایتان این اتفاق از دم یک در شروع شد تا ریشه های چادر خاکی مادرت آتش گرفت،روضه معجر شروع شد فریادهای مادر پهلو شکسته ات تا شد فشار در دو برابر شروع شد این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب بی اختیار گریه حیدر شروع شد وقتی رسید قصه به اینجای شعر من ایام خانه داری دختر شروع شد ... دختر رسید تا خود آن لحظه ای که ظهر یک ماجرا به قافیه سر شروع شد
 ما بي‌خيال سيلي مادر نمي‌شويم فارغ ز غصه‌ي گل پرپر نمي‌شويم هرچند بر مصائب او گريه مي‌کنيم قادر به درک زخم کبوتر نمي‌شويم راه ورود بر ملکوت است خانه‌اش گريه‌کن دري به جز اين در نمي‌شويم فردا اميدمان به عطاياي فاطمه‌ست يک‌دم جدا ز معني کوثر نمي‌شويم در هم بخر تو جمله‌ي مارا، سوا مکن با شيعيان خوب ما که برابر نمي‌شويم آيا قبول مي‌کني‌ام گرچه عاصي‌ام يا لايق نگاه تو آخر نمي‌شويم
روضه سنگین 👆🏻👆🏻
غریب کشتنت معلومه از جسمت عجیب کشتنت غریب کشتنت دور هم چند تا نا نجیب کشتنت مادر رو صدا میزدی معلومه اینجا دست و پا میزدی پنجه به رمل کربلا میزدی مست هلهله کشتنت معلومه تو چند مرحله کشتنت رگهات میگن با فاصله کشتنت نیزه بی هوا میزدن پیش چشم خیر النساء میزدن معلومه خنجر از قفا میزدن