یکی از اساتید نامه ای به محضر حضرت آیت الله خامنهای فرستادند و آقا هم لطف کردند و جواب دادند. واقعاً دستور العمل جامعی است.
متن نامه و جواب
حقیر ... روحانی با سن 55 سال درمانده و عاجز در امور اخلاقی و معنوی آخرت خود را در خطر احساس میکنم از محضر رهبر عزیز انقلاب به عنوان ولی خدا تقاضای راهنمائی و دستور العمل جزئی برای سعادت را دارم
اگر هدیه ای که مناسب امور معنوی و رشد اخلاقی باشد عاجزانه خدا را به خاطر نعمت ولایت ائمه معصومین و ولایت حضرتعالی شاکرم
خداوند طول عمر با عز و عافیت عنایت فرماید.
جواب حضرت آیت الله خامنهای:
بسمه تعالی
خود حقیر نیز به همین گرفتاریها دچار است شما هم برای او دعا کنید. و اما آنچه از بزرگان شنیده ام در در درجه اول عبارت است از اهتمام به نماز و تقید به اقامه ی آن در اول وقت و نیز تقید دائم به نافله ی شب به شرط آنکه حقیر را دعا کنی و سعی در حفظ حضور قلب در نماز واجب و مستحب
۱۳۹۲/۱۱/۱۶
با تشکر از حضرت حجت الاسلام و المسلمین محمدحسین رجبی بابت انتشار نامه
#درس_اخلاق
تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام صلوات🌹
عضو شوید👇👇👇
🌹کانال #محمد_عربشاهی🌹
https://eitaa.com/mohammadarabshahe
✅در صورت مفید بودن مطالب کانال، آن را به دوستان خود معرفی کنید.
🔺 نامه شهید صیاد شیرازی به کروبی، رئیس وقت بنیاد شهید برای پس گرفتن مسکن اهدایی وی به خانوادهاش
🔺سپهبد شهید صیاد شیرازی در سال 1366 بعد از آنکه متوجه شد با نامهنگاری همکارانش مهدی کروبی، رئیس وقت بنیاد شهید زمینی را در اختیار آنان قرار داده است تا مسکنی برای خانواده وی که در خانههای سازمانی قرار داشتند بسازد به بنیاد شهید پس داد.
🔺 انتشار به مناسبت ۲۱ فروردین ماه، سالروز شهادت شهید امیر سپهبد علی صیاد شیرازی
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛
هدایت شده از | رسانه هنری نفحات |
#اینفو | ایران شده سر سبز به آیات الهی ...
قطره ای از دریای معنویت
مردم ایران در ماه رمضان ۱۴۰۳
#نفحه
فایل با کیفیت
🔰|رسانه هنری نفحات|🔰
https://eitaa.com/joinchat/2185691136Cf7d6d246f8
این نمونه ای از داستانهایی بود که در این جلسه، آیة الله کفایی با سند متصلشان نقل فرمودند و دوست خوب و فاضلم جناب آقای سید حسین کشفی مکتوب کردهاند. این داستان را حضرت آیة الله وحيد خراسانی - حفظه الله - نیز نقل میفرمایند که تفاوتهای زیادی با نقل حضرت آقای کفایی دارد و ایشان نیز با تأکید میفرمودند داستان به این نحوی است که نقل میکنند:
🔹مرحوم آخوند عصرها یک ساعت به اذان مغرب بعد از درس فقه خصوصیشان _ که برای برخی از شاگردان در منزل تدریس می کردند _ برای حوائج عموم مردم به بیرونی می آمدند، هر کس کاری داشت مسأله ای داشت آن ساعت مراجعه می کرد.
مرحوم پدرم فرمود: من و اخوی ها بعد از درس فقه در حضور ایشان بودیم و جمعی از آقایان هم بودند. در این حال شیخ مهدی مازندرانی وارد شد. او از اخص خواص و شاگردان مرحوم آخوند و از اساتید خارج مرحوم آیة الله خویی بود که بعد از مرحوم آخوند محل نماز مرحوم آخوند به ایشان واگذار شد، منتهی زود درگذشت و به مرجعیت نرسید.
شیخ مهدی مازندرانی گفت: آقا! الان چیز عجیبی دیدم، حرم مطهر مشرف بودم، از صحن خارج می شدم که حضور شما برسم، یک سید پیرمرد ژنده پوشی نشسته بود، زنی آمد و به او گفت استخاره بگیر، او با تسبیح استخاره گرفت و گفت می خواهی بروی پیش یک حکیم [طبیب] استخاره ات بد آمده. پیرمرد با تسبیح نیت آن زن را گفت.
مرحوم پدرم فرمودند: تا آن موقع ما هیچ ندیده بودیم که مرحوم آخوند به دیدن این جور افراد اظهار علاقه کند، ولی در این مورد فرمودند: این شخص را بیاورید. شیخ مهدی مازندرانی به اتفاق خادم مخصوص آخوند رفتند و آن پیرمرد ژنده پوش و مریض حال را خدمت آخوند آوردند، پیرمرد آمد و دست آخوند را بوسید و نشست.
مرحوم آخوند فرمودند: چه بلدی؟ گفت هر چه نیت کنید می گویم، بر نیت ها احاطه دارم. مرحوم آخوند فرمودند: نیتی کردم، گفت: ذکری بخوان. مرحوم آخوند سوره حمد را تلاوت کردند بعد از تمام شدن سوره حمد، پیرمرد گفت: حالا درباره نیتتان سوال کنید جواب می دهم، مرحوم آخوند فرمودند: شخصی را نیت کردم، این شخص الان کجاست؟ حساب خیلی سریع و مختصری کرد و گفت: این شخص الان از مشهد خارج شد. این شخص در مشهد بود و همین لحظه خارج شد، تاریخ بگذارید و تلگراف کنید و سوال کنید.
مرحوم آخوند ثانیاً پرسیدند: این شخص چه کاره است؟ تاجر، کاسب، زارع، لشکری، اداری یا روحانی است؟ چه کاره است؟ باز حساب مختصری کرد و گفت: آقا! این شخص ملاست، آفتاب دور سرش می چرخد. با همین تعبیر. مرحوم پدرم فرمودند: من و اخوی ها تصور ما این بود که مرحوم آخوند در دوران طلبگی در مشهد هم مباحثه ای داشتند حال که ۵۰ سال هست که در نجف هستند و از حالش بی خبرند به این کیفیت می خواهند از حال او مطلع شوند.
مرحوم آخوند بار سوم سوال کردند که این شخص عمرش چقدر است؟ این بار حسابش خیلی طول کشید، یک مرتبه سر بلند کرد و گفت: سوال شما از شخص ولی عصر (عجل الله فرجه الشریف) است. مرحوم آخوند فرمودند: از کجا می گویی؟ گفت: چون عمر آن کسی که شما در نظر داشتید، من ابتدا حساب کردم، دیدم از هزار روز بیشتر شد، ثانیاً حساب کردم دیدم از هزار ماه هم بیشتر شد، ثالثا حساب کردم دیدم از هزار سال هم بیشتر شد و این منحصر در امام زمان هست.
مرحوم آخوند فرمودند: درست تشخیص دادی، نیت من این بود که فرزند بلافصل امام حسن عسکری (علیه السلام) در چه شرایطی است.
بعد مرحوم پدرم فرمودند: در آن ایام مادر ما سخت بیمار بود و لذا مرحوم آخوند فرمودند: مجدد نیتی کردم، گفت: ذکری بخوانید. مرحوم پدرم فرمودند متوجه نشدم که آخوند چه ذکری فرمود. بعد از تمام شدن ذکر گفت: آقا سوال شما درباره زنی است که سرتا پای او را بیماری فراگرفته؛ سپس مطلبی در کاغذ نوشت و موقع خداحافظی به مرحوم آخوند داد. یک هفته بعد مادر ما فوت کرد. مرحوم آخوند فرمودند آن شخص نوشته بود که این زن یک هفته دیگر از دنیا می رود.
#منبع:
کانال تلگرام سید حسن بروجردی در تاریخ ۱۴۰۲.۱۲.۲۵
لینک کانال تلگرامی: https://t.me/h_m_Borujerdi
لینک این پیام در کانال: https://t.me/h_m_Borujerdi/817
#فاطمیه
استاد علی اکبر #لطیفیان
زهراست ، یادگاری نور خدای من
خورشید صبح و ظهر و غروب سرای من
پرواز می کنیم از این خانه تا خدا
من با دعای فاطمه او با دعای من
ما نور واحدیم ، نه فرقی نمی کند
من جای او بتابم یا او جای من
مست تجلیات خداوندی همیم
من با خدای اویم و او با خدای من
یک طور حرف می زند انگار بوده است
در ابتدای خلقت و در ابتدای من
دنیا ! تمام آنچه که داری برای تو
یک تار موی خاکی زهرا برای من
کاری که کرد فاطمه کار امام بود
زهراست پس علی من و مرتضای من
ما یک سپر برای جهازش فروختیم
چیزی نبود تا که بمیرد به پای من
هر شب دلم به گفتن یک فاطمه خوش است
از من مگیر دلخوشی ام را خدای من
علی اکبر لطیفیان
#فاطمیه
#سازگار
لاله ها پژمرد بلبل را دگر آوا نبود
هیچ کس در باغ ، مثل باغبان تنها نبود
یک مدینه دشمن و یک خانه بی فاطمه
بانوی آن خانه کس بجز زینب کبری نبود
روی سیلی خورده زهرا شهادت میدهد
از علی مظلوم تر مردی در این دنیا نبود
نیست جایز خانه کفار را آتش
ای مسلمانان مسلمان بود زهرا ، یا نبود ؟
ای جنایت کار ، ای بیدادگر ، رویت سیاه
اجر و پاداش رسالت کشتن زهرا نبود
مصطفی از تو مودت خواست تو سیلی زدی
بی حیا سیلی زدن اجز ذوی القربی نبود
ریخت دشمن بر سر زهرا ، ولایت را ببین
بارها از پا فتاد و غافل از مولا نبود
من نمی گویم چه شد گویند در چشم علی
سیل دشمن بود پیدا فاطمه پیدا نبود
ای مدینه آتش غیرت چرا آبت نکرد
جای ناموس خدا در دامن صحرا نبود
آنچه برآل علی در کربلا یکسر گذشت
در سقیفه اتفاق افتاد ، عاشورا نبود
نخل میثم
استاد حاج غلامرضا سازگار
هدایت شده از اشعار محرم و صفر
وقتی از خاک تو شفا برسد
گرنگاهی کنی چه ها برسد
به نوا میرسانی اش قطعا
بی نوا گر به نینوا برسد
رحمت واسعه بغل وا کن
تا غریبه به آشنا برسد
ما ز دست فراق خسته شدیم
یک نفرهم به داد ما برسد
دست ما را بگیرتا بلکه
پاى ما هم به کربلا برسد
لحظه ی احتضار منتظریم
قدمت روی چشم ها برسد
فطرس از قصد در عذاب افتاد
قصدش این بود به شما برسد
تا حسینی شدن بسی راه است
میوه ی کال مانده تا برسد
زخم های تو تشنه ی اشک اند
گریه کردم به تو دوا برسد
همه، شب های جمعه منتظرند
به حرم صاحب عزا برسد
ذکر میگفتی و سنان نگذاشت
تا به گوش همه صدا برسد
* **
با خودش میبَرَد مرا حتما
پدر امشب اگر خرابه رسد
نان خود را نخورد خواهرتو
تا به طفلان تو غذا برسد
هدایت شده از حدیث اشک
آقایِ زمین و ماه و خورشید بیا
در این شبِ عید، نورِ اُمیّد بیا
ما مُنتظرِ عیدِ حضورت هستیم
ای صبحِ ظهورِ برترین عید بیا
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#شعر_مناجات_امام_زمان
@hadithashk
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
#مناجات_باخدا #وداع_با_ماه_رمضان
@shere_aeini
به پایان آمد این ماه و عبادت همچنان باقیست
دوباره من تهی دستم ندامت همچنان باقیست
.
اگر چه سفره ی ماه مبارک جمع می گردد
در توبه ولی بازست ، اجابت همچنان باقیست
.
الهی حسرت "العفو" به دل ها مانده و اما
محرم میرسد از ره ، شفاعت همچنان باقیست
.
به هر عبد مسلمانی در این سی شب عطا کردی
حسینی های عالم را عطایت همچنان باقیست
.
خدایا اربعین ما را بیا و کربلایی کن
به زهرا در دلم شوق زیارت همچنان باقیست
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
__________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
هدایت شده از اشعار محمد جواد شیرازی
#مناجات
#رمضان_الکریم
بانگی رسید: وقت اقامت تمام شد
چشمی بهم زدیم و ضیافت تمام شد
یار دلم، دعای ابوحمزه الوداع
صد حیف، انس ما به چه سرعت تمام شد
کم می کنیم زحمتِ خود را و می رویم
ای میزبان ببخش، اذیت تمام شد
مانند ابرهای بهاری دلم پر است
ماه نجات و بخشش و رحمت تمام شد
ای وای اگر دوباره شوم تحبس الدعا
باید چه کرد، ماه اجابت تمام شد
هر شب به یاد صحن نجف مست می شدیم
شب های دلنشین زیارت تمام شد
گفتم: نماز و روزه و حجم فقط علی است
گفتند: با علی است که دینت تمام شد
او یکه جانشین بلافصل مصطفاست
روز غدیر، بر همه حجت تمام شد
هنگام مرگ کاش بگویند در برم
دلتنگی اش به وصل شهادت تمام شد
وقت وداع آمد و زینب به یار گفت:
ایام، زود طی شد و فرصت تمام شد
بوسه به حنجرت زدم و گریه ام گرفت
پنجاه و شش بهار، چه راحت تمام شد
رفتی و پیر کرد مرا داغ غربتت
ذبحت حسین، بعدِ سه ساعت تمام شد
رفتی حسین، داغ اسارت شروع شد
رفتی و حفظ عزت و حرمت تمام شد
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye