🖼#عکس_ نوشت
#مقطع_ ابتدایی_متوسطه اول
🌻#عید #مبعث
♡حدیث......♡داستان......
💫#پیامبر صلوات الله علیه می فرمایند:
#محبوبترین شما در نزد #خداوند #خوش اخلاق ترین شماست.
📚مجمع البیان.ج۱۰،ص۸۷
--------------------------------♡
#دعا برای #دخترک🧕
#نوزاد ناز در بغل# بابا مثل غنچه گل سرخ 🌹تاب می خورد و #می خندید.
نزدیک #خانه پیامبر رسیدند.در زدند.
#پیامبر در را باز کرد واز دیدن آنها #شاد شد. 🔸🔹🔸
مرد گفت:ای پیامبر #خدا،دخترم را آورده ام برایش #دعا کنید🦋🦋
پیامبر با# مهربانی آنها را داخل برد وبه اتاق خود راهنمایی کرد.
مرد #نوزاد نازش را نزدیک پیامبر آورد.#پیامبر دستهای گرمش را باز کرد.
مرد نوزاد را در دستان #پر مهر #پیامبر گذاشت.
#پیامبر نوزاد را در# آغوش گرفت.
به او #لبخند زد.او را #بوسید و در #روی پای خود نشاند.
🦋💫🦋💫🦋💫
#نوزاد ناز با چشم های ریزش که مثل #گنجشک بود به پیامبر نگاه کرد.
پیامبر،دست خود را آرام روی سرش گذاشت و برایش #دعا کرد.
نوزاد دستهایش رامثل #بال های بلبل تکان می داد و# می خندید.😃
📚مجمع الزواید،ج۹،ص۲۶۶.
•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•
ڪمیته دانش آمۅزێ
انجمݩ مبلّغان جٰامعَةُ الزّهࢪٰاسلامُ اللہ علیهاٰ
مبلغ: خانم امینی
╔═📖════╗
@mohtavayedaneshamoziyeshamim
╚════🎒🎒═╝
🖼#عکس_نوشت
#تمام_مقاطع_تحصیلی
🌼#عید_مبعث
☆#پیامبر(ص) در آینه #قرآن☆
📖#چهار ویژگی پیامبر (صلوات الله علیه) در یک آیه #قرآن:
🔶لَقَد جَاءَکُم رَسُول مِن اَنفُسِکُم عَزِیز عَلَیهِ مَا عَنِتُّم حَرِیص عَلَیکُم بِالمُومِنِینَ رَءُوف رَحیم.🔶
💠« هر آینه #پیامبری از خود شما، برشما مبعوث شد، هرآنچه شما را رنج می دهد براو گران می آید ، سخت به شمادلبسته است و با مومنان #رئوف و $مهربان است.»💠
📗توبه، ۱۲۸.
❣#چهارویژگی #رسول گرامی اسلام در این #آیه❣
👇👇👇
🔸۱. از #جنس خود مردم (رسول من انفسکم)
🔸۲. #رنج و ناراحتی مردم بر او سخت #ناراحت کننده است.( عزیز علیه ما عنتّم)
🔸۳. #علاقمند به مردم(حریص علیکم)
🔸۴. #رئوف و مهربان نسبت به مومنان( بالمومنین رئوف رحیم).
•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•
ڪمیته دانش آمۅزێ
انجمݩ مبلّغان جٰامعَةُ الزّهࢪٰاسلامُ اللہ علیهاٰ
مبلغ: خانم کاظمی
╔═📖════╗
@mohtavayedaneshamoziyeshamim
╚════🎒🎒═╝
🖼#عکس_نوشت
#تمام_مقاطع_ تحصیلی
🌻#عید مبعث
☆داستانک ☆
در شهر مدینه مردی #فراموشکار بود. هر قول یا وعدهای که میداد، زود فراموش میکرد.
روزی #پیامبر (ص) از او خواست کاری برایش انجام دهد. مرد قبول کرد، اما پیامبر (ص) میدانست که ممکن است #مثل همیشه فراموش کند، برای همین وقتی مرد میخواست خداحافظی کند، پیامبر (ص) و به او گفت: «آقای دو گوشان! فراموش نکنید.»
همه نگاه کردند.
مرد هم نگاه کرد. آن جا کسی به نام آقای دو گوشان نبود.
مرد به پیامبر (ص) گفت: ولی من آقای #دو گوشان نیستم. اما یک لحظه فکر کرد و #خندید. فهمید که همه مردم آقای دو گوشان هستند و پیامبر (ص) با او #شوخی کرده است.
آن روز تا شب به یاد #حرف پیامبر (ص) میافتاد و لبخند میزد. قولی را هم که داده بود، فراموش نکرد.
📕کتاب :«لبخندهای ماه »
🖊نویسنده :مرتضی دانشمند
🌷❣ 🌷❣🌷❣🌷❣🌷
•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•
ڪمیته دانش آمۅزێ
انجمݩ مبلّغان جٰامعَةُ الزّهࢪٰاسلامُ اللہ علیهاٰ
مبلغ: خانم سمیه قنبری
╔═📖════╗
@mohtavayedaneshamoziyeshamim
╚════🎒🎒═╝
🖼#عکس _نوشت
#مقطع- ابتدایی
🌻#عید مبعث
☆ تواشیح ☆
🌸 لی خمسه اطفی بهم
حرالجحیم الحاطمه🌸
🌸المصطفی والمرتضی
وابناهما والفاطمه🌸
----------------------------
#پنج نفر دارم که به# برکت وجود آنها #آتش دوزخ را فرو می نشانم.
آن #پنج نفر:
#پیامبر(ص)
و#علی مرتضی (ع)
و دو فرزندشان #حسن و#حسین(ع) وحضرت #زهرا سلام الله علیهاست.
•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•
ڪمیته دانش آمۅزێ
انجمݩ مبلّغان جٰامعَةُ الزّهࢪٰاسلامُ اللہ علیهاٰ
مبلغ: خانم امینی
╔═📖════╗
@mohtavayedaneshamoziyeshamim
╚════🎒🎒═╝
┈┈•✾﷽✾•┈┈
🖼 #عکس_نوشت
#مقطع_متوسطه
#پیامبر شناسی
#داستان
💐 مثـل دستـهی گـــ🌺ــل 💐
🔸مردی مهمان پیامبر بود.
پیامبر صحبت میکرد و او سرا پا گوش بود.
🔸ناگهان کودکی وارد شد و سلام کرد.
پیامبر به احترام او از جا برخاست
و سلام کرد
و با او دست داد.🤝
🔸کوددک از شادی چشمهایش برق میزد😃.
او همسایهی مرد مهمان بود.
کودک نزدیک مرد رفت و سرش را خم کرد و چیزی در گوش مرد گفت و فوری خداحافظی کرد و رفت.
🔸مرد با شنیدن خبر کودک، خیلی ناراحت😔 شد.
سرش را با ناراحتی میان دستهایش گرفت
و چند لحظه در همان حال ماند.
🔸پیامبر که ناراحتی مرد را دید با تعجب پرسید:
چه شده؟ ماجرا را تعریف کن.
🔸مرد آه بلندی کشید و گفت:
این بچهی همسایهی ما بود.
به من خبر داد که همسرم، دختࢪے👩 به دنیا آورده.
چه قدر بد شد،😔
من دوست داشتم فرزندم پسر 👨باشد.
🔸پیامبر لبخند زد و گفت:
چرا غمگینی😔، زمین 🌎سنگینیاش را تحمل میکند و آسمان⛅️ بر او سایه میافکند و خدا هم روزیاش را می دهد. دختر مثل دستهی گلـ🌺ـی🌿💐🌿 است که تو آن را میبویی.
🔸مرد لحظه ای به چشمان پیامبـر نگاه کرد و لبخند زد😊 و گفت: دستـهی گـل!💐 چه جملـهی زیبایی! من تا حالا این جوری فکر نمیکردم.
🔸مرد فوری با پیامبر خداحافظی کرد .
او میرفت تا دستهی گلـش💐 را ببیند.
📚بهترین بابای دنیا، ص۱۸
📝محمود پور وهاب
•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•
ڪمیته دانش آمۅزێ
انجمݩ مبلّغان جٰامعَةُ الزّهࢪٰاسلامُ اللہ علیهاٰ
مبلغ: خانم عبداللهی
╔═📖════╗
@mohtavayedaneshamoziyeshamim
╚════🎒🎒═╝