eitaa logo
مجردان انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mahfel_adm متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #تواب💗 #پارت۲۰ _سلام آقا محمد +سلام حاجی سلام آروم و پر از حجب و حیای دخترش رو هم آ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 ۲۱ به محض رسیدنم به اتاق نازنین خودش رو بهم رسوند و هراسون پرسید: _محمد بگو ببینم بعد از رفتنم چی شد؟؟ _هیچی _یعنی چی هیچی؟! _یعنی کلی دروغ و داستان براشون تعریف کردم همه ی حرفایی که گفته بودی اونا هم کلی برات دل سوزوندند _باباایولا... بالاخره یه کار رو تمیز انجام دادی نازنین شروع کرد به مسخره بازی و با لحن خاصی گفت: _حالا نگران نباش زیاد هم دروغ نگفتی داستان من کم ؛ از داستان بینوایان نداره الان که تعریف کنم قول میدی عاشقم نشی ؟ از بس که من تو زندگیم رنج و سختی کشیدم چیزی ازم نمونده ببین چقدر پیر شدم ! بعد هم شروع کرد به خندیدن. +خب داستان زنگیتو بگو به اطلاعاتم اضافه بشه _جالبه برات؟ +اوکی ؛ می خوای نگی نگو اجباری نیست بی خیال شدم و رفتم سمت آشپزخونه ی سویت تا چیزی واسه خوردن پیدا کنم که صدای نازنین بلند شد. _من تو 8سالگی مادرمو از دست دادم. عاشق مادرم بودم همه ی دخترا عاشق و وابسته ی مادرشون هستند. وقتی مادرشون نیست ؛ نصف وجودشون نیست. یه کمبود عاطفی شدید دارند منم مثل همه. مشتاق شدم برای شنیدن حرفای نازنین پس بدون حرف خودم رو به اولین صندلی رسوندم و برای شنیدن بقیه ی حرفاش منتظر نگاش کردم... @mojaradan 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 ۲۲ _با پدرم میونه ی خوبی نداشتم و ندارم. وقتی نذاشت یک ماه از فوت مادرم بگذره به فکر ازدواج و خوش گذرونی خودش افتاد و اصلا فکر دل منو نکرد تازه اونم با دختری که فقط۲۳ سال داشت یعنی خوش اشتهایی تا چه اندازه؟ اونم مردی که خودش باعث مرگ مادرم شد. هیچ زنی دلش نمیخاد بی خیال زندگی و بچه اش بشه و بمیره باید اینقدر فشار زندگی اذیتش کنه تا به فکر خودکشی بیوفته. مثلا پدرم ؛ اینقدر روح مادرم رو اذیت کرد که تاب این همه سختی رو نداشت یه شب کلی قرص خورد و ، واسه همیشه آروم خوابید. مرگ مادرم داغونم کرد. من احتیاج به محبت داشتم من بغل مادرم رو می خواستم پدرم می تونست تا حدودی کمبود محبتی که با تمام وجودم طلب می کردم رو جبران کنه ولی نکرد. ازدواج دوباره ی پدرمو نمی تونستم تحمل کنم. از اول مخالف بودم زنش هم می دونست او از من کینه داشت من از او... این کینه ها وقتی بیشتر شد که بچه اش به دنیا اومد تحملش برای من خیلی سخت بود. هر روز درگیریم باهاش بیشتر میشد. یه شب که حال دلم ناکوک بود حسودی تو وجودم شعله گرفته بود توی دعوایی که مثل همیشه بین من و پدرم شروع شده بود بدون هیچ فکری هرچی که تو ذهن و دلم بود سرشون آوار کردم. تحمل اون خونه رو ؛ و اونه زنو اون بچه رو دیگه نداشتم. @mojaradan 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
12.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙نماهنگ (فخر شهادت) گروه سرود منتظران آفتاب(شهرستان عنبرآباد) سرپرست گروه:عیسی دانشگر مربی فنی :مهدی خدادادنژاد مدیر تولید :فاطمه بهادری کارگردان :علیرضا پسنده شاعر:عبدالرضا حسینی موسیقی:حسن برزگر تصویر برداری هوایی : مصطفی پلاشی تصویربرداری و تدوین:علیرضا پسنده @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋⃟📸 ✋🏻 آمدم‌تاغلامتان‌باشم ڪفترروے‌بامتان‌باشم گفتم‌آقا‌سلام،منتظرِ یڪ‌علیڪ‌السلامتان‌باشم سردرِقلب‌من‌نوشتہ"حسیــݩ" بہ‌گمانم‌بہ‌نامتان‌باشم... 📸|↫ 🦋| @mojaradan
سلام امام مهربانم✋🌸 تو خود می دانی که ما با نیم نگاهی هم راضی می شویم پس جان مادرت از ما دریغ نکن نور نگاهت را. @mojaradan
❓چرا در بحث ازدواج، ارتباط غیررسمی برا شناخت رو، به این دلیل که عشق و محبت ایجاد می‌شه، رد می‌کنیم؟ مگه در خواستگاری رسمی عشق و محبت ایجاد نمی‌شه؟ 1⃣ خیلی از ارتباطای غیررسمی فقط به قصد دوستی برقرار می‌شه و بعد که به هم وابسته شدن تصمیم به ازدواج می‌گیرن، ولی در خواستگاری رسمی واقعاً دو طرف قصد ازدواج دارن، نه تبادل احساسات و عواطف.❎ 2⃣ نمی‌شه این نکته رو کتمان کرد که از نظر روانی، روابط مخفیانه، با ایجاد محبت و تشدید اون، ارتباط مستقیم داره. یعنی هر چی روابط مخفیانه تر، ایجاد محبت هم بیشتر.📛 ♨️♨️شاید دلیل این رابطۀ مستقیم این باشه که وقتی دو طرف قبول می‌کنن با هم ارتباط مخفیانه داشته باشن، در واقع این پیام رو به زبون حال به هم می‌گن که: «من تا این اندازه تو رو پذیرفتم که می‌تونم بدون اطلاع پدر و مادرم با تو ارتباط داشته باشم.»🤭 @mojaradan
♥⃟⃡❄️ 📱 ♥️➣ @mojaradan
••|‼️⛔|•• * دو دوست... * دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند. یکی از آن ها از سر خشم؛ بر چهره ی دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود؛ سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید، روی شن های بیابان نوشت امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد... آن دو کنار یکدیگر به راه ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند... ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد. نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. بعد از آنکه ازغرق شدن نجات یافت؛ بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد. دوستش با تعجب پرسید: بعد از آن که من با سیلی تو را آزردم؛ تو آن جمله را روی شن های بیابان نوشتی ولی حالا این جمله را روی تخته سنگ نصب می کنی؟ دیگری لبخند زد و گفت: وقتی کسی ما را آزار می دهد؛ باید روی شن های صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما می کند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد... ⚠️•••|↫ @mojaradan
21.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️ دختر باید ۴۰ سالگی ازدواج کند❗️ 🔸سن ازدواج دختران ✅محمدمسلم وافی ♥⃟⃡❄️ ♥️➣ @mojaradan