فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
روی هر پلهای که باشی،
#خدا یک پله از تو بالاتره…😍
نه بهخاطر اینکه #خداست،
بهخاطر اینه که دست تورا بگیره😌
•.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #کلیـــღـــــپ
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍🍁@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
✨یا رَجاءَ المُذنِبین
✨ای امید گنهکاران ...😇
هیچوقت امیدت را به #خدا از دست نده، شاید آن زمان که امیدت را از دست می دهی دو ثانیه قبل از #خوشبختی😍 باشد.
•.
#شبتون_خدایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #پـــღایـــان_فعالیت
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍🍁@mojaradan
#تلنگر
هیچ تلاش و کوششی بی نتیجه نیست...
بیا نجنگیده نبازیم 💪✌️
خودتو محک بزن....
همینکه به خودت فرصت تلاش و تجربه بدی
یعنی برای خودت ارزش قائل شدی !
دیگه تصمیم با خودته 😉
خداجایی دستتومیگیره که
تو به محال بودنش فکر میکردی!
از تو حرکت از خدا برکت🍃
یَدُاللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ...
هیچی برای #خدا غیر ممکن نیست🌱
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
#دوســـــتخوبـــــم😊
بخند ، با درد بخند ، با بغض بخند ،
باوجودِ همه سختی ها بخند
#اماااااابخند 😁
نذار کسی ببینه غمگینی ، تو
#خدایِ مهربون و داری که همیشه
وهمه جاباهاته و هواتو داره با هراعتقادی
برای همدیگه دعاهای قشنگ کنیم 😍
#خدا میبینه میشنوه واجابت میکنه🤲
•.
🤍¦⇢ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #انگیزشی
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍🍁@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
#دوستشدارم… 😍
بزرگیش را،
سکوتش را، عظمتش را،
ابهتش را
تنهاییش را
حکمتش را… صبرش را…
و… و…
بودنش همیشگیست مثل نفس کشیدن
#خدا را میگویم! همیشه همراهت♥️
•.
🤍¦⇢ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #انگیزشی
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍🍁@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
اگه یه روزی حس کردی که
آرزوهات دوره یادت باشه
#خـــــدا همیشه نزدیکه...😍✨
🤍¦⇢#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #انگیزشی
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
@mojaradan
♥️💍💕
#زندگی_به_سبک_شهدا
#عاشقانه_شهدا🙃🌸
💞برای خرید #عقد برای آقاجواد #ساعت خریدم.
بعد از چند روز دیدم ساعت دستشون نیست.
پرسیدم چرا ساعت را دستت #نبستی؟
گفت: راستش رو بگم ناراحت نمی شی؟!
گفت:
توی #قنوت_نماز نگاهم به ساعت
می افتاد
و فکرم می اومد پیش تو...
...می دونی که باید اول #خدا باشه بعد #خانواده..
#شهیدجوادمحمدی🌱
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
هميشه #آرامش را بايد از دستان
#خـــــدا😍 گرفت
همان #خدايى كهمنتظربندگىِتوست✨
#پایان_فعالیت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
🤍يَا خَيْرَ النَّاصِرِينَ(صف۱۳)
✨ای بهترین یاوران...♥️
به گذشته م که نگاه میکنم میبینم یه روزایی بوده که اگر #خدا نبود هیچوقت نمیتونستم بگذرونمشون...😍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍🍁﴾ @mojaradan
❤️ #عـــــــشـق_چیست ....؟؟؟
😔از چی بگم بـــرات....✍🏼
😏از #عـــــــــــــــشق.....
✋🏼واژه ای سه حرفی اما #عمـــیق...
#واژه ای که ظاهرش خیلی #ساده ولی وقتی واردش میشی تازه میری تو عمق #فاجـــعه.... واژه ای این روزا همه رو درگیر خـــودش کرده....
😳واژه ای که همه فک میکنن خوب میشـــناشنس... ولی خیلی #غـــریبه ...
😔واژه ای که همه اول دوســــش دارن ولی بعد یه مدت نسبت بهش #تـنفـــــــر می ورزند.....
فک میکنی چرا اینــــــطوره....!؟!
بیـــا از #عشق و #عاشقی برات بگم....
✌️🏼دو نوع #عـــــــــشق داریم ....
1- #عشق_هـــــــــوسی
2- #عشــــق_واقعـــــــی
✋🏼اما میخوام از #عشق_هوسی برات بگم که چجـــوری و چرا بهش میگن هــــــوس...؟
❗️چطور بفهمیم واقعی نیست هوسه...؟
چطور گرفتـــارش نشیـــم....؟ و اگه گرفتارش بشیم چطـــور ازش #خلاص بشیـــم...؟
👌🏼همونطـــور که از اسمش معلومه هوسه فقط ظاهر #عـــشق به خودش گرفته و پشت #چـــهره_عشق خودشو قایـــم کرده....
😔 معمولا 90 درصـــــــــد #جوانان گرفتارشن....ولی به اسم #عشق_واقعی میشناسن تا اینــــــکه .... #شکستـــ میخورن....
❓حالا چطور گرفتـــار این نوع #عشق میشیـــم....
😏 احتمال خیـــلی زیاد خودتون میدونیـــن اما باز خودم میـــگم که یاد آوری بشه....
👌🏼در این مورد هم دو نوع داریم
1 - در #واقعـــی
2- در #مجــــــازی
👈🏼البته دومـــیش در 50 درصدش به واقعی ختـــم میشه یعنی از مجازی به بهم رسیدن....
☝️🏼اما مـــوضوع اولی از این موارد شروع میشه....
😁1 ـ شمـــاره دادن
😍خانـــــــــوم شماره بدم !!?
😱2ـ شماره پرت کردن طرفین
😁( بیشـــتر پسرا 70درصـــد)
🚶🏻3ـ رفـــت و آمد تو #کوچه و #خیابون و #تیـــکه انداختن
( 80 درصـــد #پسرا )
😍چه خانــــــوم خوشکلــــــی...چه شـــــــــاخی...چه دافـــــــــی و...
🏃4 ـ تعقیبـــــــــ کردن ...
😪این مـــورد اخری مـــهمه...👇🏼
😳5ـ میخـــوام بیام خواستگاریت باید ببینیم تفـــاهم داریم یا نه....
😏( دخترا هم که میمیـــرن برا #ازدواج زودی گـــول میخورن )
✌️🏼اما دومـــــــــی #مجازی
😘 1 ـ تنکـــس فرستادن ( نه در همه ی موارد)
😐 2 ـ به بهـــانه های مختلف( بی اینکه ضروری باشه) پـــی وی رفتن
😞3- که خیلی رواج داره و بیشترین عامل در عـــشق مجازیه.....
👍🏼کامـــنت و شوخی های بیش از حد و راحت شدن طرفـــین به طوری که هر چی از دهـــن درمیاد به هم میـــگن خیلی راحتـــــــــ....
😱یه مــــــورد دیگه هم هست....
😳به اسمـــ #داداش و #آجی....
😒کامـــل با طرف راحت انگار نه انگار طرف #نامحـــرمه و فقط یه لقب گذاشـــته روش به یه قصـــد دیگه جمله سنگیـــنه یکم روش فکـــر کن....
😏بعد اینـــش خیلی جالبه اینـــکه عامل تموم این شکـــستا خودشـــونن...
😳گلایـــه هاشو به #خدا میکنن ای هاوار ای داد هی بیـــداد ...
😭مثلا خدایا چـــــــــرا من....
😭خــــــدایا چرا این شد سرنوشت من...
😭خدایا از دنیــــــات متنفرم....
😭خدایا روزگـــارت وفا نداشت...
😢میخوام رگــــــم رو بزنم.... و....
😏یکـــی نیس بگه د #برادر من #خواهر من یکم به عقب برگرد تو که همش تو خاطـــراتی یکم فکر کن ببین کی مقـــصره....
😳 #خودتــــــ یا #خـــــــــدا ....؟!؟!؟
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
⊰᯽⊱┈─°╌❊╌─°┈⊰᯽⊱
✾ 🌼 @mojaradan 🌼✾
⊰᯽⊱┈•─╌❊╌─•┈⊰᯽⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
If you want to be happy, try only to please God, not people! 😍
اگه میخوای خوشحال باشی😍
سعی کن فقط #خدا رو راضی نگه داری
نه آدما رو✌️
🤍¦⇢ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #پایان_فعالیت
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍🍁@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༄🤍༄
🍁انسان تمام خوبیها
را با یک بدی فراموش میکند!
و خدا تمام بدیها را
با یک خوبی فراموش میکند!
یادبگیریم کهگاهی مثل #خدا باشیم😍
•.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍🍁@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⪻ ℒℴνℯ ⪼
مھربونم تو عزیز #خدایی😍
هر روز خندان تر باش...
آرام تر، مهربان تر ، بخشنده تر صبورتر، باگذشت تر حواست به نگاه #خدا باشه
که چشمش به زیباتر شدن و لایق تر شدن توست♥️✨›
•.
#پایان_فعالیت
#شبتون مهدوی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍🍁@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⪻ ℒℴνℯ ⪼
🌹آنقدر عاشقانہ
براے #خُدا زندگے ڪنيم
ڪہ #خدا هم عاشقانہ بگويد
تورا براے خودم ساختہ ام😍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」
-
از چی میترسی ؟
کدوم طوفانه که به دستِ
#خـــــدا آروم نگیرھ😌
#استورۍ🤍
-
「𝓣𝓪𝓵𝓪 𝓑𝓪𝓷𝓸 」
❥︎❈•••••••••••••••••••••••
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#خدا
کادوۍ خدا لوستر نیست😁
❣#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی❣
♥️@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」
-
#خدا تنها عاشقی است ♥️✨
که همه معشوقه هایش را
عاشقانه دوست دارد و اعتماد
به رحمت بی حسابش،
همیشهره آوردش آرامش است😍
#شبتون_خدایی
-
「𝓣𝓪𝓵𝓪 𝓑𝓪𝓷𝓸 」
❥︎❈•••••••••••••••••••••••
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خدا💕
خدایاشادیامونروزیادکن(:
شبتون پر از آرامش الهی... 🌱
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه بیقراری ،اگه دلتنگی ، اگه دلگیری
گیرِ کار اینجاست که هزار یاد، جز یادِ
#خدایِمهربون در دلت جولان میده
ذهن و قلبت رو پر کن از یادِ #خدا تا
همیشه در آرامش باشی😍
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خدا💕
شدیدرمونشدیمرهمخدا♥️
#شبتون_حسینی
✍ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
♥️♡@mojaradan♡♥️
┄═❈๑๑♥️๑๑❈═┄
#نکته_مهم
با هرکسی درد و دل نکنید❌
درد دلهاتون رو فقط باید به #خدا بگید😇.
درد دل کردن با دیگران هیچ فایدهای نداره، چون خداوند این مشکلات رو برای رشد و تعالی شما قرار داده. خیلی از درد دل کردنها، شکایت و ناشکری از نعمتهای خداست و این هیچ گاه شما را به آرامش نمی رسونه❌
و بدترین نوع درد و دل کردن اینکه در شبکه های اجتماعی، با جنس مخالف درد و دل کنید.⛔️
اما غافل از اینکه این درد و دلها در نهایت به سستی پایههای اصول فکریتان میانجامد!💔
بهتر است به جای درد و دل کردن با دیگران ، حرف هایمان را فقط و فقط با خدا و ائمه اطهار مطرح کنیم. تا به آرامش برسیم.😍❤️
╭┈────『💚🕊』
╰┈➤@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••『⏰🎞』••
وقتی رسیدی به سجده
سر میذاری روی پای #خدا🌸
نه چشمت به جایی میفته
نه دلت برای چیزی، آب میشه!
آروم سر از سجده بر میداری و...
می گی الحمدالله
الحمدالله که دارمت #خدا🌸
🥥•••|↫ #کلیـــــپتآیم
🥥••#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
مجردان انقلابی
#انچه_مجردان_باید_بدانند #مهارتهای_انتخاب_همسر #قسمت_اول 📌قسمت و ازدواج ❓میگویند: «#ازدواج، قسم
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#مهارتهای_انتخاب_همسر
#قسمت_دوم
📌قسمت و ازدواج
❓میگویند: «#ازدواج، قسمت است و هر کسی را که به نامت نوشته باشند، همان همسر تو میشود». پس این #بحثها چه فایدهای دارد؟
✔️همین که میگویند: #همسر خوب، باید این خصوصیات را داشته باشد و آن ویژگیها را نداشته باشد، نشان میدهد که اختیار ما در #انتخابمان دخالت دارد وگرنه، این حرفها بیمعنا میشد.
🔶پس ما نباید وظیفۀ خود را #فراموش کنیم؛ امّا ممکن است خدا کسی را با #همسر بد امتحان کند. این هم مانند سایر امتحانها، #مایۀ رشد است.
❇️ اگر کسی #تمام وظایف خود را در مسیر ازدواج انجام داد و باز هم مبتلا به همسر بد شد، آن وقت ما هم میگوییم: «قسمتش بوده»؛ امّا این جا بن بست #زندگی او نخواهد بود. او در این شرایط هم وظیفهای دارد. اگر آن وظیفه را بفهمد و به آن عمل کند، خوشبخت خواهد بود.
📛به هر حال، «قسمت» به معنایی که اکنون در میان عامّۀ مردم مشهور است، #خراب کردن کاسه کوزههای شکسته، بر سر خداست. دقّت نمیکند، همسرش بد از آب در میآید و بعد میگوید: #خدا خواست!
📚نیمه دیگرم، کتاب اول،ص ۱۱۵_۱۱۳.
#نکته_به_درد_بخور🙂😂
#محسن _عباس_ولدی
#پایان
@mojaradan
#درگیری_خانوم_امریکایی_با_حاج_آقا_امامی_نژاد
تو را #خدا دست از سر این #مردم بردارید!!😡
خانمی که میگفت من پیش شما #احساس_امنیت نمیکنم!!😳😳
قضیه از آنجایی شروع شد که بنده به همراه چند تن از #روحانیون کنار ساحل مشغول #گفتگو_با_مردم بودیم که ناگهان چشمم به #خانم_میانسالی افتاد که #شال را بر شانه هایش انداخته بود و #موهایش_را_نپوشانده بود.
جلو رفتم و با #احترام و #لبخند با او #احوالپرسی کردم و او با سردی و به سختی جواب سلام و احوالپرسی ام را داد:
– خوبید شما؟
– خوبم مرسی
– میتونم بپرسم از کجا تشریف آوردید؟
– از #آمریکا
– خیلی خوش آمدید.
در همین لحظه #سوالاتی که سالها در ذهنش می گذشت را پرسید و به سرعت و پشت سرهم گفت:
حاج آقا شما اینجا چی کار می کنید؟😱
نمیخواهید بگذارید #مردم راحت باشند؟😡
من دلم برای مردم ایران میسوزه که نمی توانند هیچ جا بدون شما #نفس_راحت بکشند😭
باورکنید که من هم وقتی شما را میبینم احساس امنیت ندارم !!
من همچنان #خندان😂 و با آرامش گفتم: بنده و دوستانمون آمدیم به مسافرین #ساحل خوش آمد بگوییم و تا جایی که توانش را داشتیم اگر مشکلی داشتند و یا نیاز به مشاوره ای خدمتی کنیم و…
اما سوال دوم شما✍
باور کنید ما اینجاییم تا به مردم بگوییم آفرین به شما که دست خانواده تان را گرفتید و آمده اید #تفریح.
و سوال سوم شما✍
فرمودید که دلتان برای مردم #ایران می سوزد و فرمودید کنار ما احساس امنیت نمی کنید درسته؟
او جواب داد: بله😉 اصلا #احساس_امنیت نمیکنم و از این #لباس و #تفکرات شما متنفرم
– اگر امکان داره علتش را بگید؟
– چون خودتون به #قرآنی که #مبلّغش هستید عمل نمیکنید!
– ماعمل نمیکنیم؟😍 به کجای قرآن عمل نکردیم؟😉
– مگر در قرآن ما نیست #لا_اکراه_فی_الدین؟ پس چرا آنقدر سخت میگیرید به این مردم؟
– کجا سخت گرفتیم مگر چه گفتیم؟
– پس برای چی آمدید به سمت من و دو تا پسرای من؟ مگر غیر ازاین هست که الان میخوای بگی شال خودتون را بزارید روی سرتان؟
– برای همین آمدم اما نه با اون تفکر شما!! خیلی خوب شد که این آیه را مطرح کردید اما یه قول میخوام اگر قانع شدید باید اول خودتون حجابتون را درست کنید و بعد برای چند تا از دوستان وبستگانتان این آیه را توضیح دهید قبول میکنید؟
آقایی که کنار ایشان بود گفت حاج آقا قبول ولی اگر قانع نکردی دیگه به ما گیر نده !!😉
گفتم باشه.
عرض کردم اما توضیح این آیه ( لا اکراه فی الدین)
این آیه میفرماید ( لا اکراه فی انتخاب الدین، لا اکراه فی اصل الدین)
یعنی اینکه اگر شما میخواهید دینی را انتخاب کنید ما به شما زور نمیگوییم ولی اگر دینی را انتخاب کردید باید به #قوانین_آن_دین_پایبند باشید
اینجا بود که برای تبیین این آیه از مثالی استفاده کردم :
اگر شما دنبال #شغلی باشید هیچ اداره و ارگانی نمی تواند به زور شما را #استخدام کند بلکه اختیار انتخاب هر شغلی با شما هست مثلا شما با انتخاب خودتان می توانید #کارمند_بانک شوید
اما بحث اینجاست که حالا شما با انتخاب خودتان کارمند بانک شدید آیا میتوانید بگویید که میخواهم با تیپ اسپرت سرکار بیایم؟💪 یا میخواهم از ساعت ده صبح بیایم تا ده شب؟
خیر نمی توانید!!
چون #بانک #قوانین_خاص خودش را دارد یعنی حتی رنگ کت و شلواری که باید بپوشی را برایت مشخص می کند چه برسد به ساعت کاری!!
حالا اگر کسی نخواست به این قوانین پایبند باشد مشکل از بانک هست یا آن شخصی
به یقین از آن شخص هست چون کسی به زور او را کارمند بانک نکرد.
واین قضیه در #انتخاب_دین هم صادق هست
یعنی میتوانستید بروید #مسیحی شوید ، #کلیمی شوید ، #زرتشتی شوید.
البته این را هم بگویم که در همان ادیان هم قوانینی وجود دارد که باید به آن ها پایبند باشید.😉
گفت اگر بخوام دینم را تغییر بدم #جریمه نداره از نظر #دین_اسلام ؟😉
گفتم،پسرتون اگه بخواد از #دانشگاه_انصراف بده جریم نداره ؟☺️
اینجا بود که آن خانم آرام گفت: حاج آقا حالا کی به من پنجاه ساله نگاه میکنه😌
گفتم: بله شاید کسی دیگه به شما نگاه نکنه ولی خیلی از دخترهای جوان وقتی شما را درساحل به این شکل می بینند الگو میگیرند و مثل شما رفتار میکنند آن وقت هست که دو پسر جوان شما و امثال آنها دچار مشکل می شوند.😌
در جواب گفت: خب جلوی چشمانشان را بگیرند😇
گفتم: مادر من اگر بنده عطر بزنم میتوانم به شما بگویم خواهشا بو نکنید!!😏
یعنی اصلا امکان دارد که بوی عطر به مشام شما نرسد؟
حتما بوی عطر به مشام شما میرسد پس بهتره یه مقدار از خودگذشتگی داشته باشیم
وقتی حرفهایم را شنید و احساس کرد که دیگر پاسخی برایشان ندارد گفت: عجب #زبونی_داری_ها😋
و در نهایت با لبی خندان حجابش را درست کرد و گفت:
تا الان فکرش را نمیکردم که بتوانم با یک #روحانی به این راحتی درد دلم را بگویم و او هم گوش دهد.
@mojaradan
مجردان انقلابی
#ادامه_پارت_بالا ☝️ فاطمه :اومد خونه چیزی نگفت؟ ریحانه:نه چیزی که نگفت ولی اگه کس دیگه ای بود چون خ
#ناحله💕
#قسمت_دویست_و_هفدهم
🚫#ڪپے بدوݩ ذکرنام نویسنده حرام و حقالناس است🚫
به زینب آنقدر که از صبح دارو داده بودم رو پام خوابش برده بود.
نمیدونستم چرا انقدر بیقراری میکنه ولی حال منم از صبح یه جور دیگه ای شده بود یه حس دیگه ای داشتم با وجود تمام استرسی که داشتم وصحنه هایی که هر روز از جلو چشام میگذشت روز سختی رو گذرونده بودم ظرفا رو میشستم که یهو یاد یه چیزی افتادمو گفتم:میگم ریحانه
ریحانه:جان؟
فاطمه:امروزچندمه؟
ریحانه:بیست و سوم
فاطمه:عه؟
ریحانه:اره چطور؟
فاطمه:ازچند روز دیگه باید برم دانشگاه.
ریحانه:ای بابا اسیر میشی که!
فاطمه:اره به خدا خسته شدیم.
ریحانه:چی میشه این یکی دوسال هم تموم بشه بره پی کارش راحت بشی!
فاطمه:اوووووف مگه اینکه خدا از زبون تو بشنوه.
ریحانه از جاش بلند شدو گفت میره تو اتاق زینب بخوابه منم رفتمو روی تخت دراز کشیدم.
تا روی تخت دراز کشیدم سِیلی از فکر و خیال به ذهنم هجوم اورد دوباره دلم پر از آشوب شده بود.
تاچشمامو میبستم صحنه های بد جلوی چشام نقش میبست از صبح دلهره ی عجیبی داشتم ولی عادی بود یه #آیت_الکرسی و سه تا #توحید خوندم ولی کفایت نکرد.
خوابم نمیبرد!!
رفتم #وضو گرفتمو دو رکعت #نماز_شب خوندم.
بعد ازنماز #دعای_توسل و #زیارت_عاشورا خوندم.
حالم بهتر شده بود حالا آروم تر بودم.
از روی اپن یه قرص ارامبخش برداشتمو گذاشتم تو دهنم و با یه لیوان اب قورتش دادم.
دوباره رفتم سر جام و دراز کشیدم این بار نفهمیدم چقدر گذشت که خوابم برد.
با صدای زنگ تلفن خونه از خواب پریدم به ساعت نگاه کردم یازده و ربع بود.
به زور به خودم تکونی دادمو رفتم سمت تلفن.
فاطمه:الو
بابا:سلام بابا خوبی؟صُبحِت بخیر.
فاطمه:خوبم بابا جون صبحِ شمام بخیر.
بابا:کجایی عزیزم؟
فاطمه:خونه خودم.
بابا:چرا نمیای اینجا؟
فاطمه:چرا میام امروز یکم کار داشتم خونه.
بابا:اهان خیلی خوب من کارت دارم اگه میتونی زودتر خودتو برسون اینجا.
فاطمه:الان؟
بابا:اره هرچی زودتر بهتر.
فاطمه:چَشم.
بابا:قربونت خداحافظ.
فاطمه:خداحافظ.
بعد از اینکه تلفن رو قطع کردم رفتم سمت دستشویی و صورتمو شستم رفتم تو اشپزخونه و چایی گذاشتم بعدش هم برگشتم سمت اتاق تا ببینم ریحانه و زینب در چه حالیَن ریحانه که وسط اتاق غش کرده بود زینب هم اروم روی تختش خوابیده بود ریحانه رو بیدار کردم تا صبحونه بخوریم خودمم رفتم تا میز رو بچینم کره و مربا و پنیر و نون رو گذاشتم رو میز و منتظر شدم چایی دم بکشه.
هنوزخوابالود بودم نشستم روی صندلی که ریحانه هم اومد پیش من.
فاطمه:بابا زنگ زد گفت بیا خونه کارت دارم
ریحانه:چیکار؟
فاطمه:نمیدونم نگفت.
ریحانه:وا!!
فاطمه:اره برا خودمم عجیب بود یعنی چه کاری میتونه داشته باشه؟
ریحانه:نمیدونم.
فاطمه:پس زودتر بخور بریم ببینیم چی شده.
ریحانه:باشه ولی من سر راه پیاده میشم میخوام برم خونه.
فاطمه:چرا؟
ریحانه:یه سری کار دارم راستی داروها و مدارک پزشکی داداش خونه است میخوای برات بیارم یا بریزمشون دور؟
فاطمه:مدارک چی؟
ریحانه:مدارک پزشکی قلبش و اینا دیروز صبح داشتم کمدا رو مرتب میکردم زیر کمد تو چمدون قدیمی مامان پیداش کردم!
فاطمه:عه؟نه نندازشون خیلی مهمن اونا اگه یه وقت لازم بشه روند درمانش عقب میافته خدایی نکرده.
ریحانه:عهه زبونتو گاز بگیر #خدا نکنه لازم بشه دردش داداشمو کشت این چند مدت چیزی نگفته بود؟درد نداشت؟
فاطمه:به من که راجع به درداش چیزی نمیگه ولی هر وقت پرسیدم جریانش چی بوده و اینا میگه بعد عمل دیگه خوب شده یه مدت قرصاشو میخورد ولی الان چند وقتیه که اصلا حتی نمیره سراغشون الحمدلله.
ریحانه:اها پس خدارو شکر!
فاطمه:میگم ریحانه؟چرا محمد قلبش اینجوری شد؟
ریحانه:هیجده سالش که بود بابا اینا فهمیدن ناراحتی قلبی داره خدارو شکر زود متوجه شدن چون داداش بیچاره خیلی اذیت میشد هیچی دیگه بعد صبر کردن عملش کنن و اینا که بعدشم که مامان اونجوری شد تا اینکه همین دو سه سال پیش شد که عملش کردن خدارو شکر والا منم دقیق نمیدونم چیزی.
اون موقع بچه بودم فقط یادمه خیلی اذیت میشد از درد برا همینم خیلی اذیتش کردن واسه جذب تو سپاه بیچاره داداشم.
فاطمه:اره خیلی اذیت میشد اون اولین باری که رفتم هیئتشون ازش تشکر کنم بابت اون روز...وقتی بهش گفتم نمیبخشمت و به حضرت زهرا میسپرمت حالش بد شد اقا محسن میگفت حرص نخور و نمیدونم تازه عمل کردی...خوب یادم نمیاد ولی یادمه بعد از اون شب همه ی حواسم پیشش بود نمیدونستم ازش بدم میاد یا چی ولی حس عجیبی بهش داشتم...!
ریحانه:محمد از اون شب به من چیزی نگفته بود ولی اره وقتی اسم حضرت زهرا میاد دگرگون میشه خودت که میشناسیش دیگه خودت باید بری تا تهش که چرا حالش بد شد.
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
48.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #کلیپ
بهترین کار درشب قدر
🔷️هرشب زندگی #شب_قدر هست اگر قدر بدانیم
خدا همیشه عاشقانه منتظره تو هست
خداوند یک حس خوب هست که می تونی کنار خودت تصورش کنی❣️
#خدا
#ماه_مبارک_رمضان
#لیله_القدر
#مجردان_انقلابی
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
50.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #کلیپ
اصلا شب قدر باید به چی برسم ⁉️
بهترین عمل در #شب_قدر ⁉️
#خدا
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#معجزه
#مجردان_انقلابی
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
شکسته هایم بعد تو
🇮🇷قسمت ۹۷ و ۹۸
_نه! خلاف عرف رفتار کردید.
سیدمحمد: این عرف #ازکجا اومده؟ از رفتار #غلط امثال شما! عرف شما با
شرع در #تضاده. کجای شرع گفته که زن بیوه حق زندگی نداره؟
عمویش مداخله کرد:
_مگه گفتیم بیشوهر باشه! توی بیغیرت باید عقدش میکردی!!
سیدمحمد: _هر حرفی به ذهنتون میرسه به زبون نیارید عمو جان! بعضی حرفا هستن که #حرمت_میشکنن!
عمو: _حرمت؟! تو حرف از حرمتشکنی میزنی؟ تو که حرمت برادرت رو شکستی؟
سیدمحمد: _وسط مسجد جای این حرفا نیست!
عمو: _چرا؟ از خونهی خدا خجالت میکشی؟
حاج علی: _مردم دارن تماشا میکنن! حرمت این شهید رو نگهدارید.
عمو: شما دخالت نکن حاجی! شما خودت ته بیغیرتی هستی!
سیدمحمد: بس کن عمو! آیه خانوم زنداداشم بوده و هنوزم زن
داداشمه... تا عمر دارم و عمر داره زن داداشم میمونه! با غریبه هم ازدواج نکرده، ارمیا برادر منه، از شما و پسرات به من نزدیکتره!
عمو: _اینجوری غیرتتو خواب کردی؟
سیدمحمد: _بعضی چیزا گفتنی نیست!
عمو: _همه چیز گفتنیه؛ بگو چرا آبروی خانواده ما رو تو فامیل و دوست و آشنا بر باد دادی؟!
سید محمد: _چون مهدی قبل رفتنش گفت حق نداری چشمت دنبال آیه باشه؛ گفت اگه برنگشتم آیه تا ابد زن برادرته.
همهی نگاهها متعجب شد....
صدای هقهق آیه بلند شد و رها او را در آغوش گرفت. سایه به دنبال لیوانی آب به سمت گوشه حیاط دوید.
سیدمحمد به یاد آورد:
شب دیروقت بود که سیدمهدی صدایش کرد. فردا صبح عازم بود. شوق
فراوانی داشت.
فخرالسادات و سیدمحمد آن شب در خانهشان مهمان بودند که فردا بدرقه کنند مردی که شعارهایش همه #عمل بود.
🕊مهدی: _اگه از این سفر برنگردم...
محمد: _نگو مهدی! تو فقط برادر نیستی؛ تو پدری، تو همه کسی!
🕊مهدی: _گفتم اگه... حالا چرا هندیش میکنی؟ اگه برنگردم، آیه دستت #امانت!
محمد: _من امانت قبول نمیکنم.
مهدی خندید:
🕊_میدونم، یک مدتی دستت امانت تا امینِ من برسه! محمد نکنه عمو
اینا بهت فشار بیارن و تو قبول کنی و آیه رو مجبور کنی! آیه تا آخر دنیا برات زن داداشه، باشه؟
محمد: _اینجوری نگو، آیه برام خواهره!
🕊مهدی: _میدونم، برات خواهره که میگم؛ اگه تو فشار گذاشتنت بگو مهدی گفته راضی #نیستم؛ بگو #وصیت برادرمه!
محمد: _چرا میری که مجبور بشی این حرفها رو بزنی... نگاه کن، سرخ
شدی برادر من!
🕊مهدی: _برای آیه نگرانم؛ اذیتش نکنید! آیه بعد از من...
صدای عمو سیدمحمد را از خاطراتش بیرون آورد:
_این حرفا چیه؟ توجیه مسخرهتر از این؟مگه دست اونه؟
حاج علی: _بیمنطق نباشید!
عمو: _اون روز که این دو تا بچه قد علم کردن و گفتن نمیذاریم مادرمون رو عقد کنی، باید میزدم تو دهنشون تا این روز نرسه.
سیدمحمد: _پس از این داری میسوزی؟! جلز و ولزت برای خودته عمو؟
دست عمو که صورت سیدمحمد را نواخت، صدرا جلو آمد و عمو را عقب کشید:
_خودتون رو کنترل کنید.
عمو: _یه الف بچه برای من زبون درآورده!
فخرالسادات سکوت بیشتر از این را جایز ندانست... مردم تماشا میکردند؛باید این قائله ختم میشد:
_ اگه آیه شوهر کرد برای این بود که من ازش خواستم؛ چون من رفتم خواستگاریش؛ چون من بهش اجازه دادم. ارمیا پسر منه، بعد از مهدی شد غمخوارم... وقتی این پسر هر روز هر روز بیشتر از من مادر، سر خاک مهدی بود شما کجا بودید؟ بیشتر اشک ریخت! بیشتر دلتنگی کرد؛ اگه حرفی هست، من خونه در خدمتم، وگرنه به سلامت!
عمو به حالت قهر رفت....
و دقایقی بعد جمعیت درون مسجد کم شد. آیه گریه میکرد...حرفهایی که زده شد بخشی از همانهایی بود که او را میترساند.
ارمیا که نزدیکش شد، رها و سایه دور شدند، شاید ارمیا بهتر میتوانست همسرش را آرام کند.
ارمیا: _گریه چرا خانوم؟
آیه: _دیدی گفتم؟
ارمیا: _میگن و تموم میشه.
آیه: _ #درد داره.
ارمیا: _میدونم.
آیه: _میخوام برم؛ از این مردم دور شم!
ارمیا: _میریم.
آیه: _حرفا میمونه.
ارمیا: _ #خدا ازت راضی باشه؛ به رضایت مردم که بود، ما هنوز بتپرست بودیم!
آیه: _الان من یکی از هنجارشکنائم؟
ارمیا: _ناهنجارشکنی!
آیه: _چرا دردها تموم نمیشن؟
ارمیا: _درد همیشه هست، بهشون عادت کن!
آیه: _یتیمی درد داره؟
ارمیا: _یه درد عمیق و همیشگی.
آیه: _زینب هم همینقدر درد میکشه که تو کشیدی؟
ارمیا: _نه. اون تو رو داره، خونه داره، حاج علی رو داره، منو داره!
آیه: _میخوام برم خونه.
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
#دلنوشته
#خدا
#رمضان
✍ به خط پایان... که نزدیک می شویم..؛
تعارضی عظیم، قلبمان را گرفتار می کند...؛
🔻"شوق" تجربه قنوت هايي که هر کدامشان سفری بلند، به آسمان تو را رقم می زند...
🔻یا "غم" از دست دادن سحر هايي که، بی نظیرترين فرصتهای هم آغوشی با تو...بوده اند...
❄️دلم برایت تنگ می شود.... خدا
برای لحظه هايي که هیییچ صدایی، جز نجوای دعای سحر، از خانه های اهل زمین، بالا نمی رفت...
❄️برای لحظه هايي که چراغ های روشن خانه های همسایه، شوق بیدار ماندن را در دلم، بیشتر می کرد...
❄️برای لحظه هايي که، با هر کدام از نامهای تو، قنوت می گرفتم و با تکرار مکررشان... بوسه های مداوم تو را احساس می کردم...
❄️دلم برایت تنگ می شود خدا...
تو.... همان لذت شیرین لحظه افطارم بوده ای، که در اولین جرعه آب، تجربه اش می کردم...
❄️تو... همان احساس خالی شدنم، در لابلاي العفو های شبانه ام بودی...که تمام جان مرا... با آرامشی عظیم، احاطه می کردی...
❣دلم برایت تنگ می شود... خدا
نميدانم تا رمضان دیگر... چه برایم مقدر کرده ای...
اما...
بگذار.... سهم من از این رمضان.. همین سجاده خیسی باشد... که در همه طول سال، نمناک باقی بماند...
❄️بگذار...تمام ارثیه ام از سحر هایش، همین قنوت هایی باشد... که تا رمضان دیگر... حتی یک سحر نیز، از ادراکش... جا نمانم...
بگذار ... خالی شدنم را تا رمضان دیگر .. به کوله باری سیاه تبدیل نکنم..
❄️ تصور جمع شدن سفره ات، دلم را می لرزاند...
رمضان می رود ....
و....من.....می مانم......
یک دنیای شلوغ....
می ترسم... دوباره دستان تو را در شلوغ_بازار دنیا گم کنم....
❣واااااای.... دلم برایت تنگ می شود... خدا
می شود...
در میان دلم... چنان لانه کنی، که ترس نداشتنت... پشتم را نلرزاند ؟؟
میشود ... بمانی...خدااااااا ؟؟؟؟
التماس دعای فرج و شهادت
اللّهمَّ عَجَّل لِوَلیّکَ الفَرَج
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله)💐