#داستان_شب
⚜قسمت چهل و هشتم ⚜
بهشت عمران 🌾
با ضربه پای پروین به پهلوم از خواب پاشدم
_پاشید تنبلا کلی کار داریم ها، قادر مفتکی به کسی جا نمیده
چشامو به سختی باز کردم و پروین و دیدم که مثه یه روح از اینطرف اتاق به اونطرف میرفت
گره شل شده ی روسری رنگ و رو رفتمو محکم کردم و صاف نشستم
پروین جلوی آینه مشغول آرایش کردن بود
چشم چرخوندم و بتول و دیدم که با رنگ و روی پریده مثه من به پروین خیره شده بود
پروین درحالیکه داشت صورتش و با پن کیک سفید میکرد از توی آینه گفت :چیه خوشگل ندیدی؟
خندیدم و گفتم :یه خوشگل بی اخلاق
پوزخندی زد و گفت :تازه تو چون خاطرت عزیزه واسم باهات دارم خوب تا میکنم
بعد نگاهش و از توی آینه گرفت سمت بتول و گفت :مصطفی امروز میاد میبرتت ویزیتت، خواهشا چیز میزه اضافی زرت و پرت نکنیا، بعدشم بگو یه آزیترومایسین بنویسه واسه حالت تهوعت
بتول به سختی پتو رو کنار زد و گفت :تف به ذات این قادر، هرچی میکشم از این مردک مریضه
و در اتاق و باز کرد و دو لا دولا رفت بیرون
پروین آواز کنان مشغول ریمل کشیدن بود. بلند شدم و پتو ها رو جمع کردم. صورتمو شستم که از توی حال داد زد :سالار دمِ دره، جلدی حاضر شو بریم که منم تا یه جایی برسونید
و بعدش صدای دویدنش و توی حیاط شنیدم
نمیدونستم قراره چی بشه. یا این سالار ازم چی میخاد. فقط میدونستم باید منتظر بمونم. حداقل برای جای خوابم دغدغه نداشتم.
حوصله اینکه موهامو شونه کنم و نداشتم. این همه مو شونه کردنش کلی طول میکشید برای همین سریع گوله کردمشون و از اتاق زدم بیرون
پروین توی یک پراید نقره ایی نشسته بود و با گوشی ش ور میرفت
کنار پراید سالار و دیدم. همون شبی که دوباره برگشتم اینجا توی اون تاریکی دیده بودمش اما الان چهره ش واضح تر بود
شلوار پارچه ایی و پیراهن چهار خونه پوشیده بود که آستینش و تا آرنج تا زده بود و مشغول حرف زدن با هادی بود
اگر اینجا نمیدیدمش حتما توی نگاه اول میگفتم به یه دکتر شبیه!
به طرفش رفتم و سلام آرومی دادم
برگشتم سمتم و گفت :سلام، سوار شو الان میام
نشستم عقب. پروین تندتند دکمه های گوشیش و فشار میداد. استرس داشتم. برای همین دستمو گذاشتم روی صندلی پروین و خودمو کشیدم سمتش و گفتم :قراره چیکار کنم؟
_سالار میگه بت
+نمیشه الان بگی؟ استرس دارم
_نوچ نمیشه، نمیخوای که کوه بکنی نگران نباش
آب دهنمو قورت دادم و تکیه دادم به صندلی. سالار سوار شد و بدون هیچ حرفی راه افتاد.
نگاهم به مردمانی خشک شده بود که هیچ کدومشون آشنا نبودن. پشت چراغ قرمز اونقدر بهشون نگاه کرده بودم که انگاری ازم بدشون اومده بود
دنبال یه آشنا بودم. یکی که منو ببینه و دستمو بگیره و از این جهنم خلاصم کنه
خسته از تلاش بی حاصلم چشامو بستم و به موسیقی آروم توی ماشین گوش دادم
بعد چند دقیقه پروین گفت :سر میدون بعدی نگه دار پیاده میشم
سالار بدون هیچ حرفی میدون و دور زد و کنار یه آبمیوه فروشی نگه داشت
پروین پیاده شد و روبه من گفت :شب میبینمت، راستی از این به بعد تو آوایی، آوا
و چشمکی زد و رفت.
آوا... چه اسم غریبی!
یعنی اسم واقعی خودم چی بوده؟
آهی کشیدم که دیدم سالار از توی آینه بهم نگاه میکنه
_بیا جلو
ناخواسته پیاده شدم و کنارش نشستم
ماشین مجدد راه افتاد
بالاخره به حرف اومد :از این به بعد من مسوولتم، پس یه چیزایی و قبلش باس بهت بگم
انگشت اشاره شو آورد بالا و گفت: 1هرچی اینجا اتفاق افتاد همینجا چال میشه، خوشم نمیاد بقیه از کارم سر در بیارن 2حرف و سوال زیادی ممنوع 3سرتق بازی و لجبازی اکیدا ممنوع
تا خواست شماره چهار و بگه گفتم:راحت بگو بمیر و تمام! مگه قراره چیکار کنم که اینقدر شرط و شروط میزاری؟
برگشت سمتم و گفت :مثه اینکه شماره سه رو خوب گوش ندادی؟
خواستم چیزی بگم که نگه داشت و روش و کرد سمتم و گفت :این کیف و ببر توی این ساندویچی، یه پسر لاغر که دندون جلوش افتاده ازت میگیره، فقط به اون میدی! درشم باز نمیکنی فهمیدی؟
چیزی نگفتم. دوباره گفت :نشنیدم صداتو!
_فهمیدم
+بهش میگی همون همیشگی لطفا
بعد خودش بت میگه چیکار کنی
و کیفو گرفت سمتم
با ترس کیف و ازش چنگ زدم و از ماشین زدم بیرون
اگه این تو چیز ناجوری باشه و گیر بیوفتم چی؟
خدایا چرا کمکم نمیکنی؟
#ادامه_دارد....
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
نمیگم شبٺون شهدایی
کهخیریسٺ
بهکوتاهیشب 🍃🌸
میگم
#عاقبتتانشهدایی
کهخیریست
بهبلندی سرنوشت:)
#عاقبتتونشهدایی🌸🌹
#نماز_شب_یادتون_نره
+یاحق✋🏼
#یا_علی❤️
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
°°°|🌙📿|°°°
#نماز_شب
اینقدرنمازشبثوابدارهکهخداتوقرآنثوابهرکاریروذکرکردهبجزنمازشب❤
✨🌱نه صفازفرشتگاندرپشتسر نماز شبخوانمیایستند
..
💕خودتوازثوایشبیبهرهنذارحتیحداقلیکرکعتآخرشروبخون...
.
.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
——🌀⃟————
#نـمـازشـب🌙
بھ همین راحتے 😍
#التماسدعاےفراوان 💛
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
——🌀⃟————
@mojaradan
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم ❤️
* #السلامعلیڪیااباعبدلله~•°
✨ گرجملہ کائناٺ برانــندتورا
آن ڪس ڪه پناهٺ بدهد،باز حسیڹ اسٺ
✨ماهی ڪه بہ هرڪلبه تاریڪ بتابد
شاهے ڪه به سائل نڪندناز، حسیڹ اسٺ
بھ نیت زیارتش مۍخوانیم♥
💫 | صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟
#السلامعلیڪیااباعبدالله🌱
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
─┅═ೋ❅♥ ️❅ೋ═┅─
#السلام_ایها_غریب
#سلام_مولا_جانم ❣
🌸به تمنای طلوع تو جهان چشم به راه
🌼بهامید قدمت کون و مکان چشم به راه
🌸سالها میرود و حرف دل من این است
🌼تا به کی صبر کنم؟ تا چه زمان چشم به راه؟
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#صبحتون_مهدوی 🌤
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅
💞💞💍💍💞💞
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#قسمت_سوم
🔰 ۱۲نکته که دختر خانم های مجرد باید بدانند!
۱۲ مورد وجود دارد که دختر خانم ها را در همان #شروع انتخاب و تصمیم گیری برای ازدواج به اشتباه می اندازد. به عبارت دیگر، باید برای #انتخاب شوهر مناسب از این ۱۲ خطا دوری کنید:
۷) در مواردی، دختر خانم ها #انتظار دارند فورا #عشق و علاقه شدید و رویایی بین آنها و همسر آینده شان به وجود بیاید و به عبارتی طرف مقابل فورا یک دل نه صد #دل عاشقشان بشود. وقتی چنین توقعی دارند و زلزله مورد نظر آنها اتفاق نمی افتد، فورا #دلسرد شده، عقب می کشند. اگر انتظار دارید در همان برخورد اول یک رابطه شدید عاشقانه به وجود بیاید؛ جلوی این ازدواج، یک #پرچم قرمز بزرگ نگه داشته اید. با این کار واقع بینی را کنار گذاشته اید، در حالی که دنیای ما کاملا واقعی است.
۸) مرد #ایده آل زندگی شما با مردهای به اصطلاح ایده آل فیلم ها کاملا فرق می کند. به عبارتی #منتظر چنین موجوداتی نباشید، چون فقط به فیلم ها تعلق دارند.
۹) گاهی دخترها #سراغ فردی می روند که هیچ شباهتی به آنها ندارد و فقط به یک دلیل خاص #مورد تایید آنهاست. یادتان باشد تنها با یک خصوصیت نمی توان #زندگی کرد.
#ادامه_دارد ..
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#متن_گرافی
کسی که بینایی را خلق کرده یقینا بیناست !
یک کور نمیتواند هیچگاه بینایی را خلق کند ، پس
او تو را میبیند از او کمک بخواه ...🌿
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
———🌻⃟—————
10.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠🎥 جریان جالب خواستگاری امام خمینی (ره) از همسرش
🔺۳ شرطی که همسر امام برای ازدواج با او گذاشته بود و امام هر ۳ را پذیرفت...☝️
🎞 بخشی از مستند «آقا رضای خودمون»
▪️از زبان محافظ شخصی امام
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan