خدیحه 25ساله..mp3
2.93M
🔊پادکست بازی سیاسی با ازدواج #حضرت_خدیجه (سلام الله علیها)
💠 خدیجه 25 ساله یا 40 ساله
🎙استاد #عبدالرضا_نظری
🌹#سالروز_ازدواج_پیامبر_حضرت_خدیجه
😔با نشر این کلیپ☝️قدری از مظلومیت حضرت خدیجه (علیها السلام) کم بکنیم
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
💌 #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
✍ @mojaradan
﷽؛
اینو داره از موسوی کپی میکنه😂😂
الان ملانیا باید بیاد بگه اگه تقلّب شد بریزید تو خیابونا
⏳ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🔉 @mojaradan
#طنزانه
نامه حیف نون به نامزدش:🙊
.
.
.
میخوام از غم دوریت گریه کنم ولی،
یاد قیافت میفتم خندم میگیره😂😂
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
✼═══┅💖💖┅═══✼
💞 @mojaradan
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛
خانم فرانسوی ربوده شده #اسلام آورد
خانم صوفی پترونین آخرین شهروند فرانسوی گروگان گرفته شده در دنیا بود که حدود چهار سال پیش در کشور مالی ربوده شد.
این خانم ۷۵ ساله رییس یک موسّسه امداد رسانی فرانسوی سویسی بود که توسط گروه های مسلح نزدیک به القاعده در مالی ربوده شد.
۱۷ مهر یعنی کمتر از بیست روز پیش خانم پترونین و دو ایتالیایی و یک مقام کشور مالی با دویست بازداشتی مبادله شدند و این شهروند فرانسوی به کشورش برگشت. ماکرون در فرودگاه از او استقبال کرد اما در کمال تعجّب دید که وی حجاب بر سر کرده و مسلمان شده است.
اعلام اسلام آوردن توسط خانم پترونین و تغییر نامش به مریم موجب عصبانیت عده ای از مردم در فرانسه شد و برخی با فحّاشی و هتّاکی گفتند او فرانسوی نیست، چرا برایش هزینه کردید؟ او را به مالی برگردانید.
خانم مریم پترونین درباره اسلام آوردنش گفته است آنها با من خوش رفتار بودند، خودشان غذا و داروی زیادی نداشتند اما به من می دادند. قرآنی به من دادند که با مطالعه آن، قانع شدم که اسلام دین حق است.
گفته می شود در پی اهانت ماکرون به پیامبر اسلام، خانم مریم پترونین نامه ای انتقادی به او نوشته است.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🔉 @mojaradan
هدایت شده از صوت ها و کلیپ های بروز استاد پناهیان
930805-Panahian-ImamSadeqUni-Emtehan-03-64k.mp3
26.29M
#چگونه_امتحان_میشویم
#جلسه_سوم
موضوع👈اولین ویژگی امتحان
🔴 #فرمول_شیفته_کردن_زن
💠 آقایان اگر میخواهید همسرتان #شیفته شما شود دنبال #بهانه برای تعریف کردن از او باشید:
💠از ظاهرش
💠از جملاتش
💠از نگاهش
💠از دست پختش
💠از رفتارش
💠از هنرش و ...
💠 از لحاظ روانی تعریف و تمجید از #زن به او آرامش داده و او را برای #مهربانی کردن و عشقورزی با همسر شارژ خواهد کرد.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
✼═══┅💖💖┅═══✼
💞 @mojaradan
مجردان انقلابی
#داستان_شب پریسا 🍁🍁 قسمت بیست و هفتم 🍂🍂 يه لیوان گل گاو زبان برای خودم ریختم که زنگ خونه به صدا
#داستان_شب
پریسا 🍁🍁
قسمت بیست و هشتم 🍂🍂
ماشین و روشن کردم و یک راست رفتم سمت محل کار اشکان.
مهم دیدن اون بود واسم. حتی کارم به جایی رسیده بود که از دیدن یه غریبه آروم میشدم!
ماشین روبه روی دفتر نگه داشته شد.
تردید داشتم.
اما حس مزخرف غربت وادارم کرد به پیاده شدن.
دیگه باید دنبال بهانه باشم واسه دیدنش. لعنت به این دل که بی دلیل پابند میشه.
دستامو کردم توی جیبم و از پله ها رفتم بالا.
قلبم روی صد میزد
اما چرا؟
در دفتر باز بود و صدای اشکان با چند نفر میومد که مشغول صحبت بودن.
آروم رفتم داخل که دیدم اشکان و یحیی و چند مرد کت و شلواری مشغول گپ و گفت هستن
چشمام ثابت موند روی يحيي
چقدر آرامش داشت این بشر
دلم میخاست منم میتونستم مثه اون بیخیال آدما و دنیا باشم.
فهمیدم زمان مناسبی رو برای صحبت پیدا نکردم
برای همین خواستم برگردم.
برای آخرین بار سرکی کشیدم توی اتاق که در عین ناباوری با چشماش غافلگیرم کرد.
متوجه من شد و خیره شد بهم
گند بزنه این شانس و.
سریع به سمت راه پله ها برگشتم و از پله ها رفتم پایین.
نرسیده به پله ردیف دوم صداش و از بالای سرم شنیدم
+پریسا خانم؟
مات و مبهوت صداش غافلگیر شده سرمو آوردم بالا.
از طبقه بالا صدام زده بود و وقتی دید وایستادم پله ها رو تند تند اومد پایین.
نفس نفس میزدیم
من از فرار
و اون از به دام انداختن من
روبه روم که رسید دستش و گذاشت روی میله و گفت :چرا رفتید؟ میخواستین اشکان و ببینید؟
چی باید میگفتم؟
_اوممم... نه... راستش میخاستم فقط با یکی حرف بزنم... الانم که سرش شلوغه، یه وقت دیگه میام
و از پله ها رفتم پایین.
یهو صداش پیچید که :نظرتون چیه با هم تا یه جایی بریم؟
برگشتم سمتش و برق نگاهش منو توی خودش حل کرد.
فکر نمیکردم همچین پیشنهادی از طرف یه پسر خجول بهم داده بشه.
دستمو بهم گره زدم.
انگار نه انگار بیست و پنج سال سن دارم
رفتارم شبیه دختر های هجده ساله بود.
_کجا؟
+منتظر باشید کاپشنمو بردارم میام
تا خواست بره بالا گفتم :آقا یحیی نمیخام..
حرفمو قطع کرد و گفت :متوجه ام، کسی نمیفهمه الان میام
و دوید بالا.
لبخندی عجیب روی صورتم کش اومد.
رفتم بیرون و هوای سرد و با تموم وجودم نفس کشیدم.
بیخیال آدما و دنیا
همین چند لحظه رو باید دریابم
همین کار و میتونم بکنم
#ادامه_دارد...
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_اجتماعی
@mojaradan 🎀