••|🌼💛|••
#آقایطلبه_و_خانمخبرنگار
#پارت_شصت_نه
امروز بیست و یکم دی ماهه و دقیقا یک ماه از اتمام محرمیت من به محمد و آخرین دیدارمون میگذره
الان یک ماهه نه خبری از محمده نه از خانوادش
علی امتحانای ترم اولش رو داده و دوهفته کرمان می مونه و فاطمه هم دو هفته خونمون می مونه...
حال و روزم خرابه...
گله دارم از همه... از خودم... از زندگیم... از محمد... از خانوادم... حتی از خدا...
رفتار همه باهام عوض شده... دقیقا الان سه ماهه عوض شده...
همه به چشم یه آدم هوس باز... یه آدم بی مسولیت... پست... عوضی... و.... نگاه میکنن...
بابا قسم خورده اولین خواستگاری برام بیاد حتی اگه بدترین آدم دنیاهم باشه منو بهش بده تا از ننگ من راحت شه...
امشب خونه خاله ناهید دعوتیم.
همه نشست و مشغول صحبت کردنن و فقط منم که بی هدف چشم دوختم به صفحه تی وی و تو فکر محمدم
خاله ناهید: خب راستش میخواستم با اجازه شما(رو به بابام) یه مسئله رو اعلام کنم.
همه گوشا تیز شد و نگاها چرخید روی خاله.
خاله بلند شد و رفت توی اتاقشون و با یه انگشتر نقره نگین دار برگشت ک نشست
خاله: خب فائزه جان خاله.
_بله خاله جان؟
خاله: من با اجازه مامان و بابات میخوام تورو برای مهدی(پسرخاله چلغوز من) خواستگاری کنم.
اون قدر ناگهانی و محکم گفت که ناخداگاه با تعجب گفتم: بله؟؟؟؟
بابا با پوزخند رو به من: بعله
خاله: به هرحال شما از بچگی باهم بزرگ شدید و من از بچگیم همیشه میگفتم فائزه عروسه منه
_ولی خاله جان من و مهدی که...
بابام پرید وسط حرفم و با همون پوزخند و با چشم غره گفت : تو و مهدی خیلیم به هم میاید و علاقه تونم دو طرف ست مگه نه؟!
چی داره میگه واسه خودش؟؟؟
خدای من
چرا بقیه هیچ حرفی نمیزنن
بهشون نگاه کردم تا ازشون کمک بخوام.
همشون داشتن نگاهم میکردن
مامان با نگرانی
علی با تاسف
و فاطمه با غم و ناراحتی
بابا این بار با تحکم و خشم گفت: مگه نه فائزه؟
جوری گفت که از ترس یک آن به خودم لرزیدم.
مهدی با وقاحت تمام گفت: سکوت علامه رضایته دهنتونو شیرین کنید
💛•••|↫ #رمآن
#ادامه_دلرد
@mojaradan
1_1640752617.mp3
15.24M
🎙 مستند صوتی شنود، پرسش و پاسخ، جلسه ۱
#مستند_صوتی_شنود
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به شوق وصال حریم شما
دل شیعهها راهی سامرا....
ویژه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
🎤با نوای مهدی رسولی
🔴 ثواب آشنا کردن مردم با امام زمان(عج)
🔵 امام حسن عسکری علیه السلام:
🌕 اگر می خواهی ثواب ۱۰۰ سال روزه همه ایام در نامه عملت ثبت شود.مردم را با امام زمانشان آشنا کن.
📚 بحارالانوار ج ۲ ص ۸
#شهادت_امام_حسن_عسگری_تسلیت
#شبتون_حسنی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#یک_فنجان_ارامش
💠 ثُمَّ اَنزَلَ اَللّهُ ..
📖 سوره توبه
|توبه طارق بلد قدر ، سوریه ۱۹۵۸|
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
❍حسین_جانم ••|💔
✦خَبـراَزدِلتَنگَممیـدَهَدلَـرزِشعَڪسِ
✦حـَرم،درپیشِچشمـٰانمحُـسـینシ..!
❏اللّهُمَاَرزُقنـٰافِیاَلْدُنْیٰازیٰارۃاَلْحُسَیْن
وفیاَلْاٰخِرَۃشِفٰاعَةاَلْحسین❏
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈🌴
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#مهدی_جانم
◾️رخٺ سیاه داغ پدر ڪرده اے تنٺ
قربان ریشہ هاے نخ شال گردنٺ
◾️آماده مےكنے ڪفن و تربٺ و لحد
مرد سیاهپوش؛ خدا صبرتان دهد
#آجرکاللهیاصاحبالزمان 🥀🍂🥀🏴🥀
صبح بخیر مولای غریبم🖤
@mojaradan
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#قسمت_اول
♨️ در ازدواج لطفا شناخت خود را بالا ببرید.
💢 اگر قرار در فضای مجازی دوره آشنایی طی شود هزینه سنگین رو هم خود فرد باید بپردازد.
💢 سن ازدواج براساس معدلی که الان در ثبت احوال موجود است بالای 25 سال است اما سن واقعی ازدواج چه سنی است:
دوتا منطق وجود دارد:
1)منطق بلوغ.
2)رشد
💢 ما در حوزه شخصیت که بلوغ شخصیت داریم فقط باید تله های شخصیتی رو چک کرد.
💢 غیرت در روزهای اول قشنگ است اما در آینده تبدیل به شکاکیت میشود.
💢 امام علی(ع): غیرت بیجا زن عفیف رو بی عفت میکند.
💢حضرت رسول: حیا حمق یا حیا عقل.
حیا احمقانه داریم و حیا عاقلانه هم داریم.
💢 بلوغ شخصیتی در سن:
- حتما باید جنس و کیفیت شخصیت طرف مقابل رو بشناسید.
- فاصله سنی در معدل مطلوب بین 3 الی 7 سال است که مرد بزرگتر باشد.(البته به بقیه شرایط توجه شود)
- در بازه جمیعیت جوانان در ایران موضوعی است بنام هم سن و سال.به شرطی که سن بلوغ رو رد کرده باشند هم بلوغ شخصیتی هم جنسی.
📚 توضیحی درباره بعضی از سرفصل کتاب چهار دیواری در کف آسمان :
📍بیماری ها :
3مدل بیماری داریم ---->> بیماری ژنتیک:
یعنی جنین و نسل آینده رو دچار مشکلات جسمی و ژنتیکی می کند. آزمایشات قبل ازدواج جدی گرفته شود.
#ادامه_دلرد
@mojaradan
40.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#محمد_رسول_الله
#قسمت_هشتم
نام فیلم: محمد رسول الله
امتیاز: 9/5 از 10
ژانر: #تاریخی #مذهبی
کارگردان: مجید مجیدی
#ادامه_دلرد
#با_ما_همراه_باشید
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃❤️
#کلیپ_تصویری
✍ آنچه در ارتباط با پدر و مادر همسرمان باید بدانیم!
🔻 در میان ارحام، به وجود پدر و مادر بسیار سفارش شده است و قطع ارتباط با آنها به شدت خدا را عصبانی میکند.
♻️ به اندازه ای که پیغمبر اکرم صلوات الله علیه می فرمایند:
اگر انسان به اندازه ۱۲۴ هزار پیامبر عبادت داشته باشد، اما پدر و مادرش از او راضی نباشند، عبادتهای او قبول نمیشود!‼️
@mojaradan
❤️🍃❤️
#سیاستهمسرداری
🗣با همسرتان حرف بزنید! زنان، مردانی را كه تودار هستند را نمیپسنـدند!
🔸مرد ایدهآل با همــسرش حرف میزنــد. مسائل زندگی در ابتدا از طریق ارتباط کلامی، به ویژه بحث درمورد افکـــار، احساسات و آرزوهای ما مطـــرح میشود و با یکدیگـــر در میان گذاشـــته میشود. افکار، احساسات و آرزوها را نمیتوان با رفتار مشاهده کرد و به آنها پی برد. یکی از عمیقترین آرزوهای یک زن این است که همـــسرش را بشناسد.
🔸وقتی مــرد از افکار، احساسات و آرزوهای خود حرف میزند همــسرش احساس میکند اجـــازه ورود به دنیــای خودش را به او داده است اما وقتی مردی مدتهای طولانی درباره احساساتش حرف نمیزند، همــسرش احساس میکند که رابطهاش را با او قطــع کرده و در نتیجه احساس انزوا و تنهایی میکنـــد.
🔴زنان، مردانی كه خیلی تودار هستــند و درمورد مسائل و احساسات خود حرفی نمی زنند را نمیپسندند و در عوض دوست دارند همسرشان درمورد احساسات و باورهایش با آنهــا صحبــت كنــد.
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سند جدیدی از بیشرفی حامیان شعار زن، زندگی، آزادی که امروز دوباره تو دانشگاه فردوسی چادر از سر یه خانم محجبه کشیدن و ثابت کردن اگر شرایط فراهم باشه روی داعش رو سفید میکنن.
#گرگ_صفت_ها #زالویاب #دیوث
#مهسا_امینی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینها میخوان از حقوق زن دفاع کنن؟ اینها اگر دستشون برسه
آب رو به روی ما میبندن...
#زن_عفت_افتخار
#حجاب #ایران
@mojaradan
7402173047.mp3
4.69M
🔈 #جهاد_با_نفس
📚 #وسائل_الشیعه
📣 جلسه شانزدهم
◉حق امام جماعت در نماز
◉ حق همنشین
◉حق همسایه
⏰ مدت زمان: ۱۱:۱۳
@mojaradan
زیبایی های ظهور در کلام #امام_حسن_عسکری
✨امام حسن عسکری (علیه السلام) خطاب به فرزند نازنین خود حضرت مهدی علیه السلام میفرمایند:
🔹 فرزندم، گویا میبینم آن لحظهای را که نصرت خدا نازل شده و فرجت فرا رسیده است...
🔹 آن روز دوستانت مثل رشتهای از مروارید در دو سوی گردنبند، پیرامون تو صف میکشند، انگار صدای دستها را که در کنار حجرالاسود با تو بیعت میکنند میشنوم...
🔹آن هنگام است که صبح حقیقت میدمد، و شب باطل به پایان میرسد،و خداوند به دستان تو کمر طغیان را در هم میشکند، و راه و رسم ایمان را اعاده میکند...
🔹 حتی کودک در گهواره آرزو میکند که برخیزد و نزد تو بیاید،حتی وحوش صحرا مایلند که راهی به جوار تو داشته باشند،دنیا با دستان تو از بهجت و شادمانی به تپش میافتد، و شاخههای درخت عزّت با تو خرّم و سرسبز میشود،
🔹 پایههای حق در جایگاه خود مستقر میشوند...
✨ وتَئُوبُ شَوَارِدُ الدِّينِ إِلَى أَوْكَارِهَا ✨
🔹 و آنها که از دین گریختهاند به آشیانه خود باز میگردند، ابرهای پیروزی، سیلآسا بر تو میبارند،
🔹همه دشمنان هلاک و همه دوستان پیروز میشوند، و در روى زمين هیچ جبّار ستمگر و هیچ منكر ناسپاس و هیچ دشمن كينهتوز و هیچ معاند بدخواهی باقى نخواهد ماند...
📚 کمال الدین ج 2 ص449.
❣️یاصاحبالزماناغیثینی،
یاصاحبالزمانادرڪنی،المُستَعانُبِکَ یَابنَالحَسن❣️
@mojaradan
امام رستگاران.mp3
8.3M
«♥️📕»↴
#تلنگری
#حجت_السلام_ماندگاری
#استاد_شجاعی
➖ من فقط با امام حسین علیهالسلام رفقیم!
➖ من فقط میتونم با امام رضا علیهالسلام حرف بزنم!
➖ من فقط دلم برای حضرت زهرا سلاماللهعلیها تنگ میشه!
💥خـــــطر ❗️
اگر حال دل شما هم اینطوریه، گوش کنید!
▪️ ویژه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
❣️یاصاحبالزماناغیثینی،
یاصاحبالزمانادرڪنی،المُستَعانُبِکَ یَابنَالحَسن❣️
@mojaradan
18.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هشدار که ماتم عظیم است امشب
دلها همه با غصه ندیم است امشب
بر صاحب عصر تسلیت باید داد
کان درّ گرانمایه یتیم است امشب…
#آجرکاللهیاصاحبالزمان 🥀
#شهادت_امام_حسن_عسکری(ع)🖤
#بر_شیعیان_جهان_تسلیت_باد🥀
@mojaradan
مجردان انقلابی
••|🌼💛|•• #آقایطلبه_و_خانمخبرنگار #پارت_شصت_نه امروز بیست و یکم دی ماهه و دقیقا یک ماه از اتما
••|🌼💛|••
#آقایطلبه_و_خانمخبرنگار
#پارت_هفتاد
دو هفته از اون شب لعنتی میگذره و هر روز توی خونه ما دعوا ست.
هیچ جوره زیر بار این ازدواج زوری نمیرم.
من با اون پسره ی...
غیر ممکنه بزارم... از وقتی یادمه مهدی یه پسر لوس و خودخواه بود... با همه دخترای فامیل و همسایه و شهر دوس بوده... یه پسره سوسوله... تیپ و قیافش... اندیشه و اعتقادش... هیچیش به من نمیخوره....
اصلا اینا همه به کنار مگه آدم چندبار میتونه عاشق شه؟
من یه دل داشتم اونم داده بودم محمد... من الان بی دلم...
علی دیشب حرکت کرد بره تهران و لحظه آخر بهم گفت: خواهره من مهدی تورو از بچگی دوس داره... درسته یکم خورده شیشه داره (هه یکم) ولی تو میتونی کمکش کنی تا زندگیشو درست کنه... توی فامیل همه دارن حرف تورو میزنن... نامزد کردی و بهم خورده... کاشکی یکم فکر آبرو خانواده بودی... حرفای علی به کنار...
بابام وقتی داشتیم از فرودگاه بر میگشتیم با طعنه بهم گفت: تو لیاقت پسری مثل محمدجواد رو نداشتی ولی فکر کنم دیگه لیاقتت در حد مهدی باشه...
مامان خیلی نگرانم بود و همش سعی میکرد منو با زبون خوش برای این وصلت راضی کنه...
این وسط دل خوشیم به فاطمه بود که اون میدونست من مقصر نیستم.
به فاطمه نگاه میکنم کنار من روی لبه ی حوض نشسته و داره درس میخونه
دستمو توی آب حرکت میدم و خیره میشم به فاطمه
فاطی: چرا عین چیز داری منو نگاه میکنی؟
با بغض صداش میکنم:فاطمه...
فاطی: جانم آبجی قشنگم؟
_تو که مثل بقیه فکر نمیکنی؟ تو که منو مقصر نمیدونی؟ تو که میدونی چی شده...؟
فاطی: آره آبجی من میدونم... بخدا میدونم... ولی توهم...
_من چی؟؟؟؟
فاطی: ای کاش حداقل میزاشتی توضیح بده... ای کاش بهش میگفتی چی شده... ای کاش ازش میپرسیدی...
فاطمه رو بغل کردم و از ته دلم زار زدم
ای کاش....
فاطمه من و از خودش جدا کرد و گفت: فائزه... میخوای جواب مهدی رو چی بدی...؟؟؟
_معلومه که جوابم منفیه
فاطی: همه چیز به این سادگی نیست... بابات این بار و کوتاه نمیاد...
💛•••|↫ #رمآن
@mojaradan
••|🌼💛|••
#آقایطلبه_و_خانمخبرنگار
#پارت_هفتاد_یک
امروز اول بهمن ماه بود روز های پرتنش یکی بعد از دیگری برای من و خانوادم میگذشت... روز هایی که من و بابا هر روز باهم دعوا داشتیم.... هر روز بهم زخم زبون میزد... هر روز برای ازدواج نکردن با مهدی باهاش میجنگیدم... امروز صبح قبل دانشگاه یه دعوای حسابی باهم کردیم... گفتم غیر ممکنه زن اون عوضی شم... بابامم گفت حالا میبینی زنش میشی یا نه... مامان خیلی جوش میزنه بخاطر این اتفاقا... امروز صبحم بخاطر دعوای ما کلی حالش بد شد و فشارش افتاد...
سر کلاس نشسته بودم و داشتم یادداشتای استاد درباره لنز واید رو یادداشت میکردم.
استاد زندی: خانم جاهد لطفا بیاید اینجا و درباره لنز های مختلفی که تا امروز یاد گرفتید توضیح بدید.
_چشم استاد.
بلند شدم و رفتم که میز استاد و دوربین رو دستم گرفتم.
صدام یکم میلرزید ولی اعتماد به نفسمو حفظ کردم و گفتم : ما به طور کلی چهار نوع لنز داریم. لنز تله... لنز واید... لنز معمولی... لنز فیش آل... خب لنز تله یعنی...
یهو صدای گوشیم از جیب مانتوم بلند شد.
صدای زنگشم آهنگ ماه عسل حامد بود.
با یه ببخشید رو به استاد خواستم گوشی رو خاموش کنم که یهو دیدم شماره فاطمه اس... ولی اون که الان باید مدرسه باشه... دل شوره به دلم افتاد...
_ببخشید استاد میشه برم بیرون جواب بدم.
استاد زندی: همینجا جواب بدید.
نگاه کل کلاس بهم خیره بود ولی دلمو به دریا زدم و جواب دادم.
_الو
فاطمه با هق هق: فائزه پاشو بیا بیمارستان زود باش.
با ترس فریاد کشیدم: خدا مرگم بده چیشده
فاطی: مامانت سکته کرده... زود باش بیا...
فاطمه که این حرفو زد گوشی از دستم افتاد و تمام بدنم سست شد.
نشستم روی صندلی استاد و صورتمو با دستام گرفتم...
استاد و بچه ها دوییدن طرفم...
💛•••|↫ #رمآن
@mojaradan
••|🌼💛|••
#آقایطلبه_و_خانمخبرنگار
#پارت_هفتاد_دو
با اشک طول راهرو بیمارستان رو طی کردم تا به اتاق مامان رسیدم.
بابا روی صندلی نشسته بود و با دست سرشو گرفته بود.
فاطمه به دیوار تکیه داده بود و داشت قرآن میخوند.
_چیشده؟ مامانم کجاست؟
فاطی: آروم باش فائزه حالش بهتره... دکتر گفت خطر رفع شده... تازه منتقلش کردن بخش... به سمت در رفتم که فاطمه گفت: صبرکن الان دکتر داره معاینه میکنه نمیتونیم بریم داخل صبر کن...
کنار بابا نشستم و با بغض گفتم: مامان چیشده بابا؟
بابا: امروز فاطمه زود تعطیل کرده مدرسه شون رفته در خونه تا در خونه رو باز کرده دیده مامانت بیهوش افتاده وسط آشپزخونه... خیلی نگران شده بود فاطمه... بدجورم به من خبرداد چی شده...
_بابا...
بابا: بله
_مامان چرا اینجوری شد...؟
بابا از جاش بلند شد و با حرص گفت: بخاطر همه غصه هایی که از دست تو یه دختر میخوره
بابا رفت و من اشکام دوباره جاری شد.
فاطمه اومد کنارم نشست و گفت: فائزه...
_جانم...
فاطی: دکتر میگفت حال مامان اصلا خوب نیست... میگفت... میگفت اگه یه بار دیگه فشار عصبی بهش وارد شه معلوم نیست چه اتفاقی میوقته...
سکوت کرد... منتظر نگاهش کردم...
ادامه داد: میدونی این فشار عصبی ناشی از چیه...؟ از دعواهای هر روزه تو و بابات...
_اینا رو داری به من میگی؟؟؟ چرا به خودش نمیگی که این قدر زور نگه؟؟؟ بزار اومد جلو خودش بگو...
فاطی نفس عمیقی کشید و گفت: السادات...
_جانم...
فاطی: بیا و بخاطر مامانتم که شده تو کوتاه بیا...
_چی؟؟؟ چی داری میگی فاطی؟؟؟
فاطی: فائزه... بخاطر عشقت از عشقت گذشتی... کارت کوچیک نبود فائزه... چهره خودتو جلو همه خراب کردی تا اون خراب نشه... ولی... ولی بیا بازم گذشت کن... با بغض گفتم: از چی بگذرم فاطمه... از چی... قلبی برای من نمونده که بخواد گذشت کنه...
فاطی: آبجی گلی... الهی فدات شم... بیا و به وصلت با مهدی رضایت بده... _چی داری میگی فاطمه؟؟؟ من از اون متنفرم... من محمدو...
سکوت کردم تا بغضم نشکنه...
فاطی: محمدت تموم شد... برای همیشه... فائزه خودت اینجوری خواستی... خودت خواستی بره... محمد دیگه برای تو نیست... چرا خودتو زدی بخواب... فائزه... بیا و بخاطر آرامش پدر و مادرتم که شده دل بده به مردی که دوسش نداری... شاید تو طول زندگیم علاقه ایجاد شد... ولی حداقل اینکه دل خانوادت ازت راضی میشه...
حرفای فاطمه مثل پتک میخورد تو سرم... بغض کردم و دوییدم و از بیمارستان اومدم بیرون...
روی نیمکت توی محوطه بیمارستان نشستم و با دستام صورتمو پوشوندم... باید فکر میکردم.... باید تصمیم میگرفتم...
💛•••|↫ #رمآن
@mojaradan
••|🌼💛|••
#آقایطلبه_و_خانمخبرنگار
#پارت_هفتاد_سه
الان تقریبا دو ساعته توی نماز خونه بیمارستان نشستم و دارم گریه میکنم و با خدا درد و دل میکنم.
چندنفر فکر کردن مریض بدحال دارم که اینجوری بی تابم.
اشتباهم فکر نکردن... دلم مریض بدحال بود...
تسبیح رو از دستم در آوردم و گذاشتم روی جانمازم و قیام کردم تا دو رکعت نماز بخونم برای آرامشم..
بعد نماز بین یه سجده طولانی کلی با خدا حرف زدم و ازش کمک خواستم...
و ازش خواستم که توی این راه سخت کمکم کنه....
سر از سجده برداشتم و چشمامو بستم و نیت کردم و قرآن رو باز کردم. (صفحه ۵۶۲ صوره شرح)
شروع کردم به خوندن که به آیه پنج و رسیدم.
*فان مع العسر یسرا* *پس با هر سختی آسانی هست*
گرمی اشک رو روی گونه هام احساس کردم.
آیه ششم رو هم زمزمه کردم.
*ان مع العسر یسرا*
*با هر سختی آسانی هست*
قران رو بوسیدم و بستم و تسبیح آبی روهم بوسیدم و انداختم دور دستم.
چادر نماز خونه رو از سرم برداشتم و آویزون کردم.
چادر مشکی خودمو پوشیدم و از نمازخونه بیرون رفتم.
توی سرویس بهداشتی به صورتم آب سرد پاشیدم تا تورم چشمام تموم شه.
یکم که بهتر شدم اومدم بیرون و رفتم توی اتاق مامان... مامان: فائزه مامان اومدی.
_سلام مامان قشنگم. حالت چطوره عزیزدلم.
مامان: تو که خوب باشی منم خوبه مادر.
_خب فاطمه و بابا کجان؟
مامان: رفتن پذیرش بیمارستان درباره ترخیصم سوال کنن.
بین گفتن و نگفتن مونده بودم... تردید تو کل بدنم رخنه کرده بود...
یاعلی زیرلب گفتم و سعی کردم لبخند بزنم.
_مامانی...
مامان: جان مامان؟
_فکر کنم باید زنگ بزنی خاله ناهید اینا رو یه شب دعوت کنی خونه.
مامان با تردید نگاهم کرد و گفت: منظورت چیه؟
گفتن اون جمله برام مثل نمک ریختن روی زخمی بود که تازه سرباز کرده بود... _من میخوام به با مهدی ازدواج کنم.
مامان یه لبخند از ته دل زد و گفت: خداروشکر که سر عقل اومدی... خداروشکر دخترم.
پیشونیمو روی پیشونی مامان گذاشتم و یه قطره اشک ریختم... ولی لبخند میزدم بهش... خدایا توکل به خودت.
💛•••|↫ #رمآن
💛•••|↫ #ادامه_دلرد
@mojaradan ╯
مستند صوتی شنود - پرسش و پاسخ - قسمت دوم - روشنگری.mp3
15.36M
🎙 مستند صوتی شنود، پرسش و پاسخ، جلسه ۲
#مستند_صوتی_شنود
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◜💚🌤◞-----------------------
ایسبزپوشانسپیددِل
ایحماسهسازانپیروز
ایسـنـگـردارانهـمـیشـهبـیـــدار
اینشـانهـایسـرافرازیبـردوش
آرامـششهرهاماننشـانازسبـزی
نــامویــادشُـمـاســت.
◜💚🌤◞-----------------------
𖦸
🌻⃟🍃¦⇢ #راهتانپُررَهروباد••
𖦸
@mojaradan
1_1228646478.mp3
16.11M
「❤️⚡️🎊🎈🎉
-
#عیدتونمبارڪ😍✨
-امشبمهمونتم..
مولایابنالحسن..♥️
-
「🎁🎀🎊🎉❤️
❥︎❈••••••••••••••••••••
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」
-
آقاردایسبزامامتمبارڪت💚
آغازامامتوولایتامامزمان(عج)
تبریڪ وتهنیت باد🌱🌸
#شبتون_مهدوی 🤍
-
「𝓣𝓪𝓵𝓪 𝓑𝓪𝓷𝓸 」
❥︎❈••••••••••••••••••••
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رور_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#یک_فنجان_ارامش
💠 آیه حجاب با صدای بهشتی استاد عبدالباسط
📖 سوره احزاب ۳۳
🔹 و در خانه هایتان قرار و آرام گیرید، و [در میان نامحرمان و کوچه و بازار] مانند زنان دوران جاهلیت پیشین [که برای خودنمایی با زینت و آرایش و بدون پوشش در همه جا ظاهر می شدند] ظاهر نشوید ، و نماز را برپا دارید و زکات بدهید ، و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید ، جز این نیست که همواره خدا می خواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت برطرف نماید ، و شما را چنان که شایسته است [از همه گناهان و معاصی] پاک و پاکیزه گرداند (۳۳)
#عبدالباسط_احزاب_حجاب
@mojaradan