•♥️🍓•
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جانم
اےمعطّرازعطرِخدایاحسین
اےهمقدَرےوهمقضایاحسین
تونورِیقینِهمہےدلهایے
مارابرسانبہڪربلایاحسین
#صلی_علیک_یا_ابا_عبدالله
.•°``°•.¸.•°``°•.
ٰٖ
@Mojaradan ٖ ٰ
•.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°
¸.·´¸.·´¨)¸.·*¨)
(¸.·´ (¸.·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم
#مهدی_جانم
#درانتظارآمدنتهستم
🍂ندبه خوانان ظهور و همه محو اوییم
حرفهای دلمان را به خودش میگوییم:
🍂ما دعای فرجت را همه دم میخوانیم
ما همه منتظر آمدنت میمانیم...
#العجلمولایغریبم
السَّلامُعَلَيْكَیابقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
.•°``°•.¸.•°``°•.
ٰٖ
@Mojaradan ٖ ٰ
•.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°
¸.·´¸.·´¨)¸.·*¨)
(¸.·´ (¸.·´ .·´
#انچه_مجردان_باید_بدانند
توصیه ی ما به شما در زمینه ی پیش از ازدواج:
۱. در جلسات خواستگاری با استفاده از سوالات ترکیبی سعی کنید که شناخت نسبی از طرف مقابل به دست بیاورید.
۲. بعد از انجام جلسات، اگر فکر کردید مناسب هم هستید، پروسه ی تحقیقات شروع خواهد شد.
۳. اگر دو مرحله ی قبلی با موفقیت سپری شد، شما و فرد مقابل به نزد مشاور امین و معتقد رفته و با ایشان صحبت می نمایید.
در نهایت پس از تایید این ۳ مرحله، با توکل بر خدا بهترین انتخاب را خواهید داشت.
🌨⃟ ⃟☃•> #مـجࢪدانھ٣🦅
.•°``°•.¸.•°``°•.
ٰٖ
@Mojaradan ٖ ٰ
•.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°
¸.·´¸.·´¨)¸.·*¨)
(¸.·´ (¸.·´ .·´
41.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 سریال『 #سقوط』4
ژانر: درام،خانوادگیقسمت4
#سریال🤍
#ادامه_دلرد
:
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
@cdana_ir-goal.mp3
4.03M
#پادکست - وقتی نمیدونم به چی علاقه دارم چه کنم؟
🔥تو این پادکست یه استراتژی ساده برای پیدا کردن قدم بعدی مسیرت بهت یاد میدم
.•°``°•.¸.•°``°•.
ٰٖ
@Mojaradan ٖ ٰ
•.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°
¸.·´¸.·´¨)¸.·*¨)
(¸.·´ (¸.·´ .·´
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
#هردوبخوانیم
🔺تصورات غیرمنطقی از رابطه نداشته باشیم!
گاهی میبینیم دو نفر از همدیگر میخواهند طلاق بگیرند بدون اینکه با همدیگر اختلاف خاصی داشته باشند!
حتی تا به حال نه یک دعوا داشتهاند در زندگیشان، نه اختلاف نظر، نه هیچ چیز دیگری که معمولا از عوامل طلاق تصور میکنیم.
یکی از ریشههای اینجور طلاقها توقع زیادی از نوع رابطه بین زن و مرد هست.
عاشقپیشگی به آن معنا که خودش را برای من بکشد؛ تا من را میبیند غش کند؛ از نبود من دق کند؛ با بودن من شاد شود؛ اینها توقعهایی هستند که معمولا توسط فیلم و سریالها به مردم القاء شدهاند و تصویر غیرمنطقیای از یک رابطه برای ما ساختهاند.
توقع عشق و محبت بیش از حد باعث نابودی زندگی خواهد شد.
زیرا آن هیجان زودگذر و سطحی اوایل ازدواج بعد از مدتی برای انسان عادی میشود و دیگر آن حرارت غیرطبیعیای که اول ازدواج دختر و پسر به همدیگر داشتند در ادامه طبیعتاً نخواهد بود.
(استاد پناهیان)🌷
.•°``°•.¸.•°``°•.
ٰٖ
@Mojaradan ٖ ٰ
•.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°
¸.·´¸.·´¨)¸.·*¨)
(¸.·´ (¸.·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگرمردیدرخانهتوسطهمسرشون
سیرنشوند...
#دڪترانوشه🎤
.•°``°•.¸.•°``°•.
ٰٖ
@Mojaradan ٖ ٰ
•.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°
¸.·´¸.·´¨)¸.·*¨)
(¸.·´ (¸.·´ .·´
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدای خلاقیت😶
.•°``°•.¸.•°``°•.
ٰٖ
@Mojaradan ٖ ٰ
•.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°
¸.·´¸.·´¨)¸.·*¨)
(¸.·´ (¸.·´ .·´
14.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپ_مهدوی ایران در آخرالزمان🇮🇷
💯 انقلاب اسلامی در روایات اهلبیت🏴
✅ استاد حسن رحیمپور ازغدی:
✔️ پرچمهایی از #خراسان در کوفه مستقر خواهند شد و با #امام_زمان (عج) بیعت خواهند کرد و به لشکر حضرت خواهند پیوست...
💢 پیروزی #قوم_مشرق زمین به رهبری #مردی_از_قم در روایات
💥 با انتشار مطالب از ما حمایت کنید 🇮🇷
#ظهور #ایران #زمینهسازان_ظهور #صاحبان_پرچمهای_سیاه #انقلاب
@mojaradan
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #گامهای_عاشقی💗 قسمت119 وقتی رسیدیم خونه علی اینا علی از ماشین پیاده نشد سرشو خم کرده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#گامهای_عاشقی💗
قسمت120
-سلام
لبخندی زد و گفت:سلام عزیزم
چادری که موقع رفتن گذاشته بودم روی میز برداشتمو شروع کردم به نماز خوندن
بعد از مدتی علی هم اومد یه کم جلوتر از سجاده من سجاده شو پهن کرد و ایستاده به نماز خوندن
این حس و خیلی دوست داشتم
داشتم با تسبیحی که تو دستم بود ذکر می گفتم که برگشت سمتم
علی: قبول باشی خانمی
منم لبخندی زدمو گفتم: قبول حق باشه
علی:میگم بریم یه جای خوب؟
-الان؟
علی: اره
- کجا؟
علی:تپه نور شهدا
(با شنیدن این اسم با هیجان گفتم )
-اره اره بریم
علی: پس زود آماده شو حرکت کنیم
-باشه
تن تن لباسامونو پوشیدیم و مثل دزدا از خونه زدیم بیرون و سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم توی راه سرمو به شیشه ماشین گذاشتمو خوابیدم
چشمامو که باز کردم ،خورشید طلوع کرده بود
یه خمیازه ای کشیدمو گفتم : نرسیدیم؟
علی: سلاااام بانوووو،خوب میخوابیاااا
با حرفش لبخندی زدم که گفت: ده دقیقه دیگه میرسیم
وقتی رسیدیم ماشینای زیادی رو دیدم که یه گوشه پارک شده بود
از ماشین پیاده شدم
نسیمی که به صورتم این موقع صبح میخورد روحمو تازه میکرد
یه نفس عمیقی کشیدمو در و بستم
چشمم به پله ها که افتاد خشکم زد
-الان باید این همه پله رو بالا بریم ؟
علی با دیدن قیافه ماتم زده ام گفت: ببخشید ،اینجا پله برقیش خرابه
-نفسمون که بند میاد تا برسیم بالا
علی: خانومم ،من الان اومدم نزدیک ترین راه ،وگرنه من هر هفته از راه دیگه ای که خیلی طولانیه میام
-خدایا به امید تو ،بریم علی اقا
بسم الله گفتیمو حرکت کردیم
وسطهای راه نفسم به شمارش افتاد
یه گوشه نشستم
علی اومو سمتم: خوبی؟
همونجور که نفس میزدم گفتم: خوبم یه کم اسراحت کنم بعد حرکت میکنیم
علی اومد کنارم نشست بعد از چند دقیقه بلند شد و دستشو سمتم دراز کرد و گفت: بریم ؟میترسم دیر برسیم به مراسم نرسیم
بلند شدمو دستشو گرفتمو راه افتادیم
لمس دستاش برای اولین بار لذت بخش بود برام بلاخره رسیدم بالای کوه جمعیت زیادی اومده بودن صدای دعای عهد کل فضا رو پیچیده بود به همراه علی اول رفتیم سمت مزار شهدا
بعد از فاتحه خوندن کنارشون نشستیم
زیارت عاشورا و دعای ندبه ای که از بلند گو پخش میشد زمزمه میکردیم
بعد از تمام شدن دعا به علی نگاه کردمو گفتم: علی جان خیلی ممنونم که منو آوردی اینجا ، حس خوبی پیدا کردم علی لبخند زد و گفت: منم از تو ممنونم که به من اعتماد کردی
از اینکه کنارش بودن و احساس آرامش میکردم خوشحال بودم...
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸