eitaa logo
مجردان انقلابی
13.5هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mahfel_adm متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣تو مال منی.... 📿خدا میگه من همه چیو برای تو آفریدم ولی میگه در آخر که تو را برای خودم آفریدم! 🎤 استاد دانشمند .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
هدایت شده از مجردان انقلابی
موضوع و پله ی اول: انتخاب خویش قبل از انتخاب همسر پ.ن: یادت باشد بدونِ آنکه خودت را انتخاب کنی، اگر همسرت را انتخاب کنی تیری انداخته‌ای در تاریکی. به هدف خوردنش را خودت ضمانت میدهی؟
هدایت شده از مجردان انقلابی
نیمه دیگرم فصل دوم.mp3
40.96M
کتاب صوتی مهارتهای انتخاب همسر قسمت دوم .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
قسمت اول صوتی نیست بزرگوار
بعضی ها تو تصمیم گیری خیلی روی نظر بقیه حساسن، یعنی باید پدر و مادر و خواهر و برادر و حتی عمه و خاله و... نظرشون روی یه گزینه مثبت باشه تا اون بتونه طرف رو به همسری قبول کنه!! خوب عزیز من، اولا بین شمایی که میخوای ازدواج کنی و اونایی که نظرشون رو میخوای، اختلاف سنی زیاده دوما دیدگاه هاتون هم تو خیلی چیزا هماهنگ نیست، اینطوری تو انتخاب همسرت خیلی به سختی میفتی... .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
به دوست دختر می‌گن: پارتنر! به زِنا می‌گن: عشق! به همجنس‌بازی می‌گن: گرایش جنسی! به خدا می‌گن: کائنات! به مسلمان می‌گن: تروریست! به تروریست می‌گن: مظلوم! به بردگی نوین می‌گن: نظم نوین جهانی! به قانون جنگل می‌گن: روابط بین‌الملل! به خداباوران می‌گن: اُمل! به ازدواج می‌گن: بردگی! به برهنگی می‌گن: آزادی! به ... به ‎ خوش‌آمدید! ‌ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗محافظ عاشق من💗 قسمت13 مائده در زد وارد اتاق شدوگفت :آبجی مامان میگه دیرت نشه مرصاد :باشه اومدیم ــ تو کجا؟ ــ دارم میرم مسافرکشی میای ؟ ــ نه قربونت انگ خودته ، اگه راس میگی اون جاهایی که میری منو ببر! ــ خدا روزیت جای دیگه بده، بیا برو بس درس خوندی مغزت اتصال کوتاه داره ...خوندی اینا رو که ؟! کارکردش عین ماهی گلیه ــ مرصاااااد ‌!! مهدا ؟ یه چیزی بهش بگو تا کچلش نکردم مهدا که به کلکل خواهر و برادرش میخدید گفت : اگه مرصاد ۴ساله و مائده ۱ساله قول بدن یکم انسانوار رفتار کنن من قول یه آخر هفته توپ میدم ! مرصاد : خاله بستنی هم بهمون میدی ؟ مائده : نه دندونات خراب میشه کوچولو ــ بدبخت حالا من چارتا دندون دارم باهاش تو رو گاز بگیرم توکه همونم نداری ! ــ خوبه به وحشی بودن خودت اعتراف کردی ، مهدا داری میای از پادگان آمپول کزاز هم بیار و باخنده ازخشم برادرش گریخت . مهدا :مرصاد به جای کلکل کردن آماده شو دیرم شد ،همین روز اول به جای گل میکارنم تو باغچه فتوسنتزکنم ــ گل ؟ در اون حدمفید نیستی! مهدا روی میزش به دنبال چیزی بود که بتواند از مرصاد پذیرایی کند که مرصاد با سرعت به اتاقش پناه برد به هال رفت که دیدمادرش باشخص پشت خط درگیر است و او رابرای کاری مواخذه میکند تماس که پایان یافت گفت : ــ چیه مامان ؟ ــ سرویس مائده بودمیگه نمی تونه بیاد، شورشو درآورده هر دفعه یه چیزی رو بهانه میکنه ، نصف ماه نمیاد ، پول کامل هم میگیره ــ مامان وضعیتش واقعاخوب نیست تو این دو سال واقعا بهمون ثابت شده.شمارشو بده لطفا،ان شاء الله مشکلش حل میشه ، مائده هم ما میرسونیم ــ تو هم همیشه بگو،حق با بقیه ست اِلاما، بااین خوش بینیت ــ حرص نخورفدات شم ، شما حق داری ولی بایداونم درک کنیم ــ خب حالا یه چیزی بخوردیرت نشه،عصرکلاس داری؟ ــ آره ،۴:۳۰ تا ۶ ــ چرا اینقدر به خودت سختی میدی ؟مگه درآمدما کمه که میخوای بری سرکار؟! دانشگاه دولتی هم خرج آنچنانی نداره که ــ مامانی از اون مربا خوشمزه ها نداریم دیگه ؟ ــ چرابحث عوض میکنی؟ ــ تا در آرامش بشینم و مامان همیشه دل نگرانمو تماشاکنم تا وقتی سرکار هستم کمتر دلتنگ بشم ، کمترذهنم مشغولش بشه وبا آسودگی خیال اون ، منم کارم رو درست انجام بدم ــ بازمن کم آوردم ولی بذار مادر بشی اون وقت میفهمی منو مرصادهمین طور که بسمت میز می آمد گفت : کی میاد اینو بگیره آخه؟! ــ تو بیا بشین پای این تلفن ببین !خیلی خجالت میکشم وقتی مردم اصرار میکنن و هی میگم ،بخدانمی خواد ازدواج کنه ــ حالاچارتا دونه بیشتر نیستن که ،یکیش سجادِ که همه میدونن از وقتی چشم به دنیا گشوده مهدا رو میخواد کلا بالاخونه رو داده اجاره ! وسرگرم لقمه ی بزرگی از خامه ومربا شد مهدا ازغفلت مرصاد استفاده کرد و قاشق مربا راپشت گردنش کشیدکه فریادش بلند شد ــ مهدامیکشمت ، فاتحه تک تک روسری وساق دست هاتوبخون ــ حقته، بار آخرت باشه بامن مثل ترشیده ها رفتار میکنیا !من تازه بیست و یک سالمه ــ ایشالایکی بگیرتت که اجازه نده بیای چهره مبارکتونبینیم انیس خانم: زبونت گاز بگیر من یه روز نبینمش میمرم ــ تحفه است مگه؟ مائده همان طورکه مقنعه رامرتب میکرد گفت : مهداکه کم خواستگارنداره کی به تودختر میده ؟ ما ازدستت نفس بکشیم ــ یه کلمه هم ازمادر عروس ــ من خواهرشوهرم مهدا :وای خدا اینا اگه بهم بگیرن من اینجامی پوسمو نمیرسم ،روبه مائده ادامه داد : تو آماده ای ؟ ــ آره ، بریم.من لقمه می برم صبحانه نمی خورم ــ باشه ، مرصاد ؟ما تو ماشین منتظریم زود بیا ــ این کجامیاد؟! ــ این به درخت مرصاد میگن ، سرویسم نمی تونه بیاد ! ــ این سرویس تو هم کم مونده ما به استخدامش در بیایم زنگ بزنیم بگیم کجا تشریف میبرین ؟! ما بیایم خدمت تون مهدا :‌خدمتگزار ما نیست که ! ایشون درقبال کاری انجام میده حقشومیگیره مثل یه کارمند معمولی فقط کارشون فرق داره ... ــ باشه بابا غلط کردم ،مامان ما رفتیم ، شماامروز مدرسه نداری ؟ ــ نه امروز کلاس ندارم ماشین پیشت باشه ،البته مهداومائده رو بایدبرگردونی ،چون نمیدونم باباتون کی میرسه ــ راننده شخصی خانم ها ــ خب ماشینو بده مهدا ــ نه من راضیم ــ پس حرف نباشه برودیرشون نشه ــ چشم قبل از خداحافظی انیس خانوم مهدا را زیر قرآن رد کرد و از خدا خواست جگر گوشه اش از خطرات در امان بماند . 🍁به قلم : ف میم🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗محافظ عاشق من💗 قسمت14 مرصاد : خب اول کدومتون بندازم پایین ؟ مائده : مهدا ؟ ‌میشه اول منو برسونه ؟ مهدا : آره عزیزم . مائده : دیرت نمیشه ؟ ــ نه ، نگران من نباش . ــ فدات شم آبجی جونم . مرصاد : اَه اَه ، حالمو بهم زدین مهدا : شما رانندگیت رو بکن تا به کشتنمون ندی ــ بادمجان عزیزم،شما بادمجان بمی آفت نداری !‌ ــ تو که بادمجان بم نیستی ، همین خطرناکه مرصاد خواست جواب بدهد که زنگ تلفنش این فرصت را از او گرفت : ــ سلام بر سرور مردان اهل جهنم !!!‌ چطوری برادر ؟ باشه ، یادم هست . نه ؛ ماشین دارم بیام دنبالت ؟ تو همیشه زحمتی . آره ، من نمیدونم چرا تو رو دنبال خودش راه انداخته ... بلند خندید و گفت ؛ باشه برو مزاحم نشو ، اینجا خانواده نشسته وگرنه حالیت میکردم ... آره ما هم بلدیم ... باشه اینقدر حرف نزن ، دارم رانندگی میکنم ؛ شرت کم . مهدا و مائده ریز خندیدند و مائده گفت : تو چرا مثل آدم حرف نمی زنی ؟ ــ چون مخاطبم آدم نبود . ــ کی بود ؟ چشم غره ای نثار کنجکاوی خواهر نوجوانش کرد و در کمال ناباوری گفت : ــ دوست دخترم بود این بار همه خندیدند که مائده گفت :‌ ــ ترسیدم داداش فکر کردم میخوای دعوام کنی . ــ دعوات که میکنم ، مائده جان کسی از برادر جوونش که فقط شماره مرد رو گوشیش سیوه نمی پرسه کی بود ! مهدا : وا مرصاد تو شماره مارو با اسم سیو نکردی ؟! ــ نه ! ــ چه حرفااا ، بده گوشیتو اول شماره خودش را وارد کرد و با تعجب رو به برادرش کرد و گفت : ــ چرا منو موبد اعظم سیو کردی ؟! ــ وقتی میری رو منبر باید با تبر بکشنت پایین آخه مائده : آبجی ببین منو چی سیو کرده ؟! مهدا پس از خنده ی متمادی گفت : مرصاد خیلی بدی ، چیه این آخه . ــ چی بود آبجی ؟ ــ پلنگ صورتی 🍁به قلم : ف میم🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناگهان هوس کردم ؛ آن چای و نبات حرمت را... ما را یک چای مهمان نمی کنی؟ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´