📸 #عکس_نوشته
💠توصیه به جوانان در آستانه ولادت با سعادت حضرت علی اکبر (روز جوان)
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
اين شش برادر است، آن را به آنها مي دهم. اگر قاضي از تو پرسيد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي مگر در بيابان چاقو دسته طلا ريخته اند كه تو آن را پيدا كرده اي؟*
*بگو پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زيادي به همراه مي برد، و با آنها تجارت مي كرد، تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند.*
*من بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند و اين چاقو تا دسته در قلب پدرم فرو رفته بود. من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم، در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم و منتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود، و من قاتل پدرم را پيدا كنم.*
*اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كرده ام، اين شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را پس بدهند*
*بهلول كه اين حرفها را در ظاهر به خر مي گفت ولي در واقع مي خواست صاحب خر گفته هاي او را بياموزد. او چوب ديگري به خر زد و گفت: اي خر خدا فهميدي يا تا صبح كتكت بزنم.*
*صاحب خر گفت: بهلول عزيز نه تنها اين خر بلكه منهم حرفهاي تو را فهميدم و به تو قول مي دهم در هيچ مجلسي بالاتر از جايگاهم ننشينم، و اگر از من چيزي نپرسيدند حرف نزنم، و اگر چيزي از من نخواستند، دست به جيب نبرم.*
*بهلول كه مطمئن شده بود مرد حرفهاي او را به خوبي ياد گرفته است رفت و به راحتي خوابيد. فردا صبح بهلول مرد را بيدار كرد و او را منزل قاضي رساند و تحويل داد و خودش برگشت.*
*قاضي رو به مرد كرد و گفت: اي مرد آيا اين چاقو مال توست؟*
*مرد گفت: نه اي قاضي، اين چاقو مال من نيست. من خيلي وقت است كه دنبال صاحب اين چاقو مي گردم تا آن را به صاحبش برگردانم، اگر اين چاقو مال اين برادران است، من با رغبت اين چاقو را به آنها مي دهم.*
*قاضي رو به شش برادر كرد و گفت: شما به چاقو نگاه كنيد اگر مال شماست، آن را برداريد. برادر بزرگ چاقو را برداشت و با خوشحالي لبخندي زد و گفت: اي قاضي من مطمئن هستم اين چاقو همان چاقوي گمشده پدر من است.*
*پنج برادر ديگر چاقو را دست به دست كردند و گفتند بلي اي جناب قاضي اين چاقو مطمئنا همان چاقوي گم شده پدر ماست.*
*قاضي از مرد پرسيد: اي مرد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي؟*
*مرد گفت: اي قاضي اين چاقو سرگذشت بسيار مفصلي دارد. پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زيادي به همراه داشت و شغلش تجارت بود، تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند، من سراسيمه بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند، و اين چاقو تا دسته در قلب پدر من بود.*
*من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم، در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم و منتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود و من قاتل پدرم را پيدا كنم. اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كردم. اين شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را بدهند*
*شش برادر نگاهي به هم انداختند آنها بدجوري در مخمصه گرفتار شده بودند، آنها باادعاي دروغيني كه كرده بودند، مجبور بودند اكنون به عنوان قاتل و دزد، سالها در زندان بمانند. برادر بزرگ گفت: اي قاضي من زياد هم مطمئن نيستم اين چاقو مال پدر من باشد، چون سالهاي زيادي از آن تاريخ گذشته است و احتمالا من اشتباه كرده ام.*
*برادران ديگر هم به ناچار گفته هاي او را تاييد كردند و گفتند: كه چاقو فقط شبيه چاقوي ماست، ولي چاقوی ما نيست.*
*قاضي مدت زيادي خنديد و به مرد مهمان گفت: اي مرد چاقويت را بردار و برو پيش بهلول. من مطمئنم كه اين حرفها را بهلول به تو ياد داده است والا تو هرگز نمي توانستي اين حرفها را بزني.*
*مرد سجده ی شکر به جای آورد و چاقو را برداشت و خارج شد.*
*کم گوی و بجز مصلحت خویش مگوی*
*چون چیز نپرسند تو از پیش مگوی*
*دادند دو گوش و یک زبان از آغاز*
*یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی*
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
May 11
🌸🍃
#قرار_عاشقی
*•|یااباعبداللهالحسین_ع|•
من
دوباره مثل همیشه خجالتم دادی...
برای عرض ارادت لیاقتم دادی...
تعجبم توکجا این حقیرساده کجا...
همیشه گفته ام آقا تو عزتم دادی...
همین که خط نکشیدی به نام من ممنون...
چه شدکه این همه شوق ارادتم دادی ...
وفا ندیده ای ازمن قبول اما ...
خودت به رحمت شاهانه عادتم دادی...
•••السلامعلیکیااباعبداللهالحسین_ع•••*
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─
@mojaradan
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم ❤️
، آقاے غریب عالم!
میدانم که هواے ما را دارے
انگار عمریسٺ دورے و بے قرارے عادٺمان شده ؛!
اعتراف میکنم براے داشٺنٺوهیچ کاري نکردم؛
اما شما .........!
⚘اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفرجَ
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
@mojaradan
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
💞💞💍💍💞💞
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#شروط_قبل_از_ازدواج
🔰شروط قبل از ازدواج و نکاتی مهم در انتخاب همسر
سلامت جسم و روان
یکی از #معیارهای اصلی انتخاب همسر، برخورداری همسر آینده از #سلامت جسم و سلامت روان است که حتما افراد باید قبل از ازدواج درباره آن اطلاعاتی کسب کنند و اگر همسر آینده شان مشکلی در این زمینه دارد به #توافق درباره آن برسند. برای اینکه از سلامت روان همسر آینده تان با خبر شوید می توانید به نزد #روان شناس بروید تا او با استفاده از تست های سنجش شخصیت و ویژگی های شخصیتی شما را از #اختلال شخصیتی همسر آینده تان آگاه سازد زیرا اختلال شخصیتی ازدواج را با مشکلات جدی روبرو خواهد کرد.
#تناسب فرهنگی خانواده ها
هنگامی که دو نفر قصد ازدواج دارند باید #خانواده های آنان از نظر فرهنگی با یکدیگر #سنخیت داشته باشند و تناسبی میانشان برقرار باشد. اگر در ازدواج خانواده ها را در نظر نگیریم و فقط #معیارمان عشق باشد با مشکلات زیادی روبرو می شویم زیرا بعد از ازدواج نیز باید با خانواده هایمان رفت و آمد کنیم و کنده شدن از بدنه #خانواده نا ممکن است.
ادامه دارد. . . . .
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
سلام رفقایِ عزیز ❤️
نظرتون درباره گذاشتن رمان در کانال؟
موافق😍👍
مخالف😐
🔺نظرتون به ایدی زیر بدید
@mojaradan_bott
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
💠 بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ 💠
✍امام علی(ع): كسى را كه به تو اندرز مىدهد را از خود مَران.
⏳امروز دوشنبه
۱۸ فروردین ۱۳۹۹
۱۲ شعبان ۱۴۴۱
۶ آوریل ۲۰۲۰
ذکرامروز: یاقاضی الحاجات
مناسبت ها ورویدادها: روز سلامتی
انرژی مثبت:اگر۴تکه نان خوشمزه داشته باشی وشما۵نفرباشید،کسی که اصلا ازمزه آن نان خوشش نمی آید مادر است.
کانال مجردان انقلابی
@mojaradan