فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فایل_صوتی
🔊 زن هم باید نگاهش را کنترل کند!
🔴 #استاد_عباسی_ولدی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#ختم_برای_ازدواج
💕ذکری برای #ازدواج و سایر #حوائج
🌷آیت الله مبشرکاشانی:
🦋.در صحیفه ی مهدیه ای که نوه ی ملامحسن فیض کاشانی آن را نوشته، در حاشیه اش چنین آورده است: از أمیرمؤمنان علی (ع)نقل شده است:
🌹 اگر کسی اراده ی ازدواج دارد دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت حمد و سوره ی یاسین را بخواند و سپس حاجات خود را بخواهد و این عمل رادر سه شب #چهارشنبه #پنجشنبه و #جمعه انجام دهد؛ البته این نماز برای همه ی حوائج مفید است
می گویند، باور هر چیزی
از آن یک اتفاق می سازد
#آرزوهایتان را باور داشته باشید.
حتما روزی برایتان اتفاق خواهد افتاد.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ🎥
#کلیپ
رحلت امام خمینی رحمت الله را بر ملت ایران تسلیت میگوییم😔
رحلت بنیان گذار انقلاب اسلامی را تسلیت عرض میکنیم
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
نوشته:م.ب
صدای:ا.قادری
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
💕 در ازدواج تمام تلاش خودرا بکنید تا انتخاب درستی داشته باشید...
#قبل_از_ازدواج
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
🕊🌹🕊
#امام_خمینی_ره_فرمودند:
من این روز (۱۵ خرداد) را
برای همیشه تاریخ عزای
عمومی اعلام میکنم
سالگرد رحلت امام خمینی(ره)و
قیام خونین ۱۵خرداد تسلیت باد.🏴
🏴#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
┅┄✿┅┄❥•❥┄┅✿┄┅
مجردان انقلابی
#داستان_شب بهشتِ عمران🌾 ⚜قسمت دوم⚜ طبق زردآلو های خشک شده روی دستم بدجور قلقلکم میداد. همینطور ک
#داستان_شب
بهشتِ عمران 🌾
⚜قسمت سوم⚜
با دیدن انباری یاد خاطرات تلخ کودکی افتادم. زمانیکه یاسرو گلی نرگس جلوی آقا راپرت منو میدادند و واسه من دسیسه.درست میکردند.
و من هم طبق معمول با کتک های آقا روونه ی زندان همیشگی م میشدم.
زندانی که توش بابت همه ی کمبود هام گریه میکردم. زندانی که توش به ناتنی بودنم لعنت میفرستادم. و آباجی رو مسبب همه ی بدبختي هام میدونستم.
با ضربه ی یاسر پخش زمین شدم و از درد زانوم اشک هایی که سعی میکردم نریزه جاری شدند.
صدای مظلوم آباجی میومد که التماس میکرد بیارتم بیرون اما عربده های یاسر مجابش میکرد به ساکت شدن.
بیچاره آباجی! اگه یکم بیشتر توی این خونه حرف میزد اونم از کتک های آقا بی نصیب نمیموند.
زندان سرد و نمور همیشگی م دیگه به نفس های من عادت کرده بود. کنار صندوق قدیمی سیاه خزیدم و سرمو گذاشتم روش و به بیچارگی م فکر کردم. به اینکه وقتی آقا از سرکشی ده برگرده دوباره چغولی های یاسر شروع میشه و من توی همین تبعید گاه کتک میخورم.
دیگه پوست کلفت تر از اینها شده بودم.
شاید اگه یه شب کتک نمیخوردم انگار روزم شب نمیشد.
چشم هام توی اون سرما گرم شد و نفهمیدم کی خوابم برد.
#ادامه_دارد...
ه_ف🍃
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan