مجردان انقلابی
#داستان_شب ⚜قسمت بیست وچهارم ⚜ بهشتِ عمران 🌾 آبا :تقصیر من چیه مادر دستور آقا کوچیکه؟ _آقا کوچیک؟
#داستان_شب
⚜قسمت بیست و پنجم ⚜
بهشتِ عمران 🌾
شناسنامه و مدارکم توی اتاق آقاست. امشب از اون شبایی بود که آقا خودش حتی حوصله خودشم نداشت.
عمران بهم گفته بود بزارم یه روز دیگه برم توی اتاقش ولی تمام فرصتم امشب بود.
همه چیز سریع تر از چیزی که فکر میکردم میگذشت و من هم نباید دست روی دست میزاشتم.
کلید یدک اتاق آقا رو با هزار عذاب وجدان از اتاق ابا کش رفتم و از در پشت بالکن وارد اتاق شدم.
آقا مشغول صحبت با یه مهمون غریبه بود و بهترین فرصت واسه عملی کردن نقشه ام بود.
در اتاق و باز کردم و با اتاق مجلل آقا رو به رو شدم
این یه اتاق معمولی نبود!
سر تا پای اتاقش پر از لوازم تزئینی بود که حتم دارم همش عتیقه جات بودند.
اگه آقا بفهمه کسی وارد اتاقش شده پوست آبای بیچاره رو میکنه...
تمام تمرکزمو جمع کردم وسعی کردم خودمو جای اقا بزارم
اگه جای اون میبودم شناسنامه و مدارک و کجا میزاشتم؟
ذهنم رفت سمت گاو صندوق
گاو صندوق کنار کمد دیواری آقا بود
حالا رمز این و از کجا بیارم؟
زیر لب کلی ذکر و صلوات به خرج دادم
و دستمو بردم سمت دستگیره گاو صندوق
و با کمال تعجب دیدم که درش بازه
انگار وقتی داشته ازش استفاده میکرده مهمونش رسیده و نتونسته در و ببنده
با احتیاط شروع به زیر و رو کردن کلی ورق و سند کردم و دائم در اتاق و چک میکردم
تا اینکه یه پارچه از جنس ترمه چشممو گرفت
پارچه رو باز کردم و شناسناممو اونجا پیدا کردم
اونقدر خوشحال شده بودم که جلد شناسنامه رو بوسیدم و خواستم پارچه رو بزارم سر جاش
که یه قاب عکس قدیمی چشممو گرفت
قاب عکس و از زیر کاغذا کشیدم بیرون
روی قاب عکس با روزنامه چسب خورده بود
و روش نوشته شده بود:برای حوریه!
حوریه؟
این حوریه کی بود؟
نمیتونستم بازش کنم
چون آقا متوجه میشد
با اینکه خیلی کنجکاو شده بودم اما از خیرش گذشتم وهمه چیز و مرتب کردم و آروم از اتاق خارج شدم
وقتی به اتاق خودم رسیدم سریع رفتم پشت پنجره و به عمران که زیر ایوان پنجره منتظرم بود شناسنامه رو نشون دادم
از اون پایین آروم پچ زد :برداشتیش؟
با خوشحالی گفتم :آره اینا دستمه
_خیله خوب، یه جایی قایمش کن تا بت بگم باید چیکار کنیم
+باشه من برم شاید الان آبا بیاد بالا
_شبت بخیر
عمران که رفت دنبال یه جای مناسب واسه شناسنامه گشتم.
داخل لوله بخاری قایمش کردم و با کلی استرس و اضطراب به خواب رفتم
ادامه دارد
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
﷽
#السلام_ایها_غریب
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
سلام
ای پر معناترین نگاشته هستی...
ای سُلاله آفتاب...
#چشم وجودم
خیره به نورِ #حضور شماست...
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللّٰهِ فِى خَلْقِهِ
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج،
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
•﷽•
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم ❤️
دلتنگی
یـــعنی یــه ســکـوتــ ســرد
یــه بغض تــلـخ بــی صــدا
یـــعنــی بــه روتـــ نــــــیاری
که هــــنـــوز نرفتی کربلا
#حســـــیݩجــانمـ 😔
#66روزتامحرم
#صلی_علیک_یا_ابا_عبدالله
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─
میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر به همه دختر خانومای گل کانال مبارک باشه.
کانال مجردان انقلابی
@mojaradan
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌸 زیارت حضرت معصومه(س)
🌸 اَلسَّلام عَلَیْك یا فاطمه المعصومه
اَلسَّلام عَلَیْك یا بِنْت َرَسوُل الله ؛
اَلسَّلامُ عَلَیْك یا بِنْت فاطِمَةَ وَخَدیجَةَ ؛
🌸اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ اَمیر ِالْمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیْك یا بِنْتَ الْحَسَن ِ وَ الْحُسَیْنِ
اَلسَّلامُ عَلَیْك ِیا بِنْتَ وَلِىِّ الله
🌸اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُخْتَ وَلِىِّ الله
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا عَمَّةَ وَلِىِّ اللهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ موُسَى بْنِ جَعْفَر
وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ؛
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
کانال مجردان انقلابی
@mojaradan
به مناسبت دهه کرامت
🌸از ولادت حضرت معصومه تا ولادت امامرضا #تخفیفهای_ویژه داریم🌸
https://eitaa.com/joinchat/2827943975C66607120ac
#قرار_عاشقی
#حسینجانم💛
ڪشتۍشڪستہایمڪہ بۍ تاب ماندهایم
آشفتہ در تلاطم گرداب مانده ایم
رحمے ڪن اے اجل
ڪہ طواف حرم ڪنیم
در حسرٺ زیارٺ ارباب ماندهـایم
#درحسرتششگوشہ😞
#صلی_علیک_یا_ابا_عبدالله
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی 💫🍃
@mojaradan
─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─
#السلام_ایها_غریب
❣️ #سلام_امام_زمانم❣️
بیا که با تو بگویم #غم ملالت دل
چرا که بی تو ندارم
#مجال گفت و شنید
بهای #وصل تو گر جان بود خریدارم
که جنس خوب #مُبصّر
به هر چه دید خرید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی 💫🍃
@mojaradan
─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─