❤️🌿.
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
یا سیدالشهدا..
بهترین نقطه دنیا حرم حسین است
پاکتر از دل دریا حرم حسین است
..بیپناهی..
اگر از غصه به خود میپیچی
بهبود همهی غمها حرم حسین است
#صلی_علیک_یا_ابا_عبدالله
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
•°🌱
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم
#مهدےجان♥️
🏝خدا کند جز در هوای شما پرواز نکنم ...
خدا کند دلم هرگز از یاد شما خالی نشود ...
خدا کند بهجز شما به کسی امید نبندم ...
خدا کند یادم باشد که در حضور شما هستم ...
خدا کند قلبم فقط با شما آرام بگیرد ...
... خدا کند که دمی
غافل از شما نشوم ...🏝
⚘وَ أَظْهِرْ بِهِ مَا غُيِّرَ مِنْ حُكْمِكَ، حَتَّى يَعُودَ دِينُكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ غَضّاً جَدِيداً خَالِصاً مُخْلِصاً
و آنچه از احكامت دگرگون شده را آشكار ساز، تا دينت به وسيله او و به دست او شاداب، نوين، ناب و بي آلايش گردد⚘
📚مفاتیح الجنان،صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@mojaradan
#پرسش : سلام عليكم . وقت شما به خير . خانمى ٣٥ ساله هستم كه اعتماد به نفس پايينى دارم و در جمع نمى توانم براحتى صحبت كنم . از استاد گرامى خواهش مى كنم كمكم كنند .
#پاسخ : عليكم السلام و رحمة الله . وقت شما بانوى بزرگوار هم به خير و عافيت باشه ان شاالله . اعتماد به نفس يا خود باوری یعنی ایمان به این که خداوند در وجود ما انسان ها توانمندی هایی را قرار داده است ؛ بنابراين ، ۱- همین مطلب که خداوند در وجودتان توانمندی هایی را قرار داده ، به خودتان تلقین کنید . تلقین به نفس خیلی مهم است ؛ ۲- سعی كنيد با یک القای تدریجی مشکل را حل کنید ؛ برای مثال ، اگر می ترسید در جمع های بزرگ صحبت کنید ، از جمع های محارم ( اول خانم ها ) و بعد خانم و آقا با هم ( البته آشنا ) شروع کنید ؛ ۳- مطلبی را که بنا دارید در جمع مطرح بفرمایید ، قبلا حتما براى خودتان بگوييد و تمرین کنید ؛ ۴- مطمئنا وقتی تصمیم به انجام این کارها می گیرید ، ترس و اضطراب هجوم مى آورد؛ در این صورت ، اصلا به ترس فرصت ندهيد ؛ روایت داریم که فرموده اند : اذا هبت امرا فقع فیه ؛ یعنی هر وقت از چیزی می ترسی ، خودت را در آن بينداز . افزون بر كتاب گلبرگ زندگى ٥ اينجانب ، در اين زمينه مى توانيد از کتاب اعتماد به نفس برتر ، نوشته خانم باربارا . دی . آنجلیس و کتاب هیچ چیز نمی تواند ناراحتم کند آره هیچ چیز ، نوشته دکتر آلبرت الیس هم استفاده كنيد . در پناه حق باشید . 🌸
#پرسش_و_پاسخ
@mojaradan
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
▫️تاثیر پوشش بر سلامت اخلاقی جامعه
:
استفاده از عنصر عاطفه برای ترغیب همسر به حجاب
@mojaradan
#توصیه_پدرانه
💢خلاف شرع در عروسی، فقط مسئله محرم نامحرم و موسیقی حرام نیست!
❇️ رهبرانقلاب: توصیه ما به عروس و دامادها و پدران و مادرانشان این است كه سعی كنند مراسم ازدواج را به شكل #اسلامی درآورند.
🎉 به شكل اسلامی درآوردن مراسم، معنایش این نیست كه در آنها جشن و مهمانی و شادی و شادمانی نباشد؛ نه. اصلاً ولیمه عروسی و مهمانی برای عروسی، در اسلام مستحب است.
⚠️ بلكه مراد ما این است كه در ضمن عروسی، كارهای خلاف شرع انجام نگیرد.
⁉️ وقتی میگوییم كار #خلاف_شرع، فوراً ذهنها معطوف به مسئله مَحرم و نامَحرم و موسیقی حرام و از این قبیل میشود. البته اینها هم خلاف شرع است؛
اما
⛔️ #اسراف هم خلاف شرع است.
⛔️ زیاده روی در خوردن و آشامیدن،
⛔️ زیاده روی در ریخت و پاش،
⛔️ زیاده روی در تجملات
⛔️ و هرچه كه از حد متعارف و معقول زیادتر شد، اسراف است و شرعاً حرام است.
⚠️ متأسفانه این حرامِ مسلّم، تا حدودی در بین مردم رایج است.
🍃 مقام معظم رهبری🍃
تاریخ ۸۱/۹/۱۵
❤️⃝⃡#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
❥︎𝕵𝖔𝖎𝖓༅❦︎
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
@mojaradan
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
❤️⃝⃡🍂• #تصــویࢪزمینہ📱
❥︎𝕵𝖔𝖎𝖓༅❦︎
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
@mazhabie_ashegh
❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⪻ ℒℴνℯ ⪼
آرامشحضورخداست♥️✨
•.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
🍁¦⇢ #انگیزشی
𝓶𝔂 𝓬𝓱𝓷𝓵 ↷
🤍🍁@mojaradan
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍در دوران دبیرستان در کلاس شاگرد اول بودم. در منطقه عقبماندهی شهر درس میخواندیم. اکثر همکلاسیها درسخوان نبودند و شیطنت میکردند.
معدل ما هم 16 بود. همیشه فکر میکردم بین این همه بچه درسنخوان و تنبل، آیندهی من تضمین است. اینها بیکار خواهند بود و من شاغل و پولدار! چون من درس میخوانم.
وقتی پای کنکور نشستیم دیدیم چیزی بارمان نبود و کتاب و جزوههای سختی بودند که ما نمیدانستیم از آنها هم سوال میشود و فقط چند کتاب ساده درسی خوانده بودیم.
این همه شاگرد اولی و خوشحالی و امیدواری، خیالاتِ باطل فردی بود که از قیاسِ باطل حاصل کرده بودیم.
مثَل اعمالمان هم، چنین است وقتی دور و بر خودمان این همه بیدین و نماز نخوان و دروغگو میبینیم گمان میکنیم بهشت برای ماست و کسی از ما بهتر نیست.
اما وقتی کتاب خدا و آزمون روز حشر را میخوانیم میبینیم هیچ چیزی بارمان نیست و عمل خیری نداریم و عمل خیری نمیدانیم.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
┄═❈๑๑🕊๑๑❈═┄
→→@mojaradan
┄═❈๑๑🕊๑๑❈═┄
مجردان انقلابی
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_سی_و_هفتم🎬 منوچهر دوست نداشت ناله کنه، راضی میشد
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_سی_و_هشتم🎬
دلم که میگیره، میرم پشت بوم...
از وقتی منوچهر رفت تا یه سال آرامش نشستن نداشتم. مدام راه می رفتم به محض اینکه می رفتم بالا کمی که راه می رفتم، می نشستم روی سکو و آروم می شدم، همون که منوچهر روش می نشست...
روبروی قفس کبوترا می نشست، پاهاش رو دراز می کرد و دونه می ریخت و کبوترا میومدن روی پاش می نشستن و دونه بر می چیدن...
کبوترا سفید سفید بودن یا یه طوق گردنشون داشتن. از کبوترای سياه و قهوه ای خوشش نمیومد..
می گفتم: تو از چیه این پرنده ها خوشت میاد؟
میگفت: از پروازشون.
چیزی که مثل مرگ دوست داشت لمسش کنه.
دوست نداشت توی خواب بمیره.
دوستش ساعد که شهید شد تا مدتها جرات نمی کرد شب بخوابه...
شهید ساعد جانباز بود. توی خواب نفسش گرفت و تا برسه بیمارستان شهید شد.
چند شب متوجه شدم منوچهر خیلی تقلا می کنه. بیخوابه....
بدش میومد هوشیار نباشه و بره...
شبا بیدار می موندم تا صبح که اون بخوابه.
برام سخت نبود با این که بعد از اذان صبح فقط دو سه ساعت می خوابیدم، کسل نمی شدم.
شب اول منوچهر بیدار موند. دوتایی مناجات حضرت علی می خوندیم. تموم که می شد از اول می خوندیم، تا صبح.....
شباي دیگه براش حمد می خوندم تا خوابش ببره.
مدتی بود هوایی شده بود.
یاد دوکوهه و بچه های جبهه افتاده بود به سرش. کلافه بود.
یه شب تلویزیون فیلم جنگی داشت. یکی از فرمانده ها با شنیدن اسم رمز فریاد زد «حمله کنید، بکشیدشون، نابودشون کنید »....
یهو صدای منوچهر رفت بالا که «خاك بر سرتون با فیلم این ساختنتون!
کدوم فرمانده جنگ می گفت حمله کنید؟ مگه کشور گشایی بود؟ چرا همه چیزو ضایع می کنید؟....»
چشماشو بسته بود و بد و بیراه می گفت....
تا صبح بیدار بود فردا صبح زود رفت بیرون.
باغ فیض نزدیک خونمون بود.
دوتا امام زاده داره.
می رفت اونجا. وقتی برمی گشت چشم هاش پف کرده بود....
نون بربری خریده بود. حالش رو پرسیدم گفت: خوبم، خستم، دلم می خواد بمیرم...
به شوخی گفتم: آدمی که میخواد بمیره نون نمی خره!
خندش گرفت.....!
گفت: یه بار شد من حرف بزنم تو شوخی نگیری؟!
اما اون روز هر کاری کردم سر حال نشد.
خواب بچه ها رو دیده بود. نگفت چه خوابی.....
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
@mojaradan