eitaa logo
مجردان انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mahfel_adm متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
مجردان انقلابی
#مکیال_المکارم 🔴مطالعه کتاب شریف مکیال المکارم؛ کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد .
🔴مطالعه کتاب شریف مکیال المکارم؛ کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد ...‌ ✅یک دقیقه به یاد مهدی فاطمه زهرا سلام الله علیهما ..‌.. 📍قسمت هفتاد و دوم ✅ نتایج دعا برای فرج 🔸فائده سوم ( تعریف کلماتی همچون صعب و ... که در روایات آمده ) 1⃣ صعب: ﻧﻘﻴﺾ ﺫﻟﻮﻝ ﺍﺳﺖ، ﺫﻟﻮﻝ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻪ ﺭﺍﻡ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ. به این روایت که خلاصه آن عرض میشود دقت کنید : امام حسن عسکری علیه السلام در داستان حضرت آدم و‌حوا و خوردن از آن درخت میفرمایند : آن درخت ، علم حضرت محمد و ال ایشان علیهم السلام بود و هیچ کس نباید ( حتی فرشته مقرب و نبی مرسل ) ، چشم داشتی به آن مقام عظمی داشته باشد. ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻯ ﻋﺰ ﻭ ﺟﻞ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﻨﺪ، ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻧﺰﺩ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺳﺘﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﺪ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺗﻤﻨا ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺗﺮﻯ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﭘﺲ ﺟﺰﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺰ ﻭ ﺟﻞ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺷﺪﻳﺪ. منظور مولف همان است که در مقطعی برای شخصی ممکن است درک مقامات خاصه اهل بیت علیهم السلام صعب ( مشکل ) باشد. 2⃣ ﻣﺴﺘﺼﻌﺐ: ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺁﻥ ﭼﻴﺰﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻨﻮﻧﺪﻩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﺪ. ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺑﺼﺎﺋﺮ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﺴﺘﺼﻌﺐ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﻳﺪﻩ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ. 3⃣ ﺧﺸﻦ: ﺿﺪ لین ﻭ ﻧﺮﻡ ﺍﺳﺖ، ﭼﻮﻥ ﺗﺤﻤﻞ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﻏﻴﺮ ﻣﻤﺘﺤﻨﻴﻦ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ. 4⃣ مخشوش: ﭼﻮﺑﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﻨﻰ ﺷﺘﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺯﻣﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻰ ﺑﻨﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺭﺍﻡ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﮔﺮﺩﺩ. ﮔﻮﻳﻰ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺣﺪﻳﺜﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺗﺸﺒﻴﻪ ﻧﻤﻮﺩ، ﺑﺮﺍﻯ ﺩﻟﺎﻟﺖ ﺑﺮ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﺣﻔﻆ ﻭ ﺻﻴﺎﻧﺖ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ. ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﻭ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻠﻴﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺑﻴﺎﻥ نمی کردند . ﭘﺲ ﺑﺮ ﻣﺆﻣﻦ ﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻭ ﺻﻔﺎﺕ ﺧﺎﺻﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻥ ﻧﻜﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﻃﺎﻗﺖ ﻭ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﺗﺤﻤﻞ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻌﻨﻰ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺣﺪﻳﺚ ﺑﻪ ﺧِﺸﺎﺵ ﻣﻘﻴﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺩﻟﻴﻞ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻰ ﺍﻳﻨﻜﻪ: ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺜﻰ ﻛﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺁﻣﺪﻩ: ﭘﺲ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻧﺪﻛﻰ ﺑﺮﺍﻓﻜﻨﻴﺪ، ﻫﺮ ﻛﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻴﻔﺰﺍﻳﻴﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﭼﻴﺰﻯ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ. 5⃣ ﻭﻋﺮ: ﺑﻪ ﺳﻜﻮﻥ ﻋﻴﻦ، ﺿﺪ ﺳﻬﻞ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺻﻌﺐ ﻣﺴﺘﺼﻌﺐ ﺍﺳﺖ. 📚 منبع: مکیال المکارم 🍀پرده بردار از رخ زیـــــبا که مشتاق توام آن رخ زیـــــبـا ندیــده،واله و دیوانه ام 🍀انتظارت بیش از حد شد، تحمل تا به کی؟ آفتابا! بهر دیدار رخت پروانه ام 📍با مرور کتاب مکیال‌المکارم با ما همراه‌باشید. . ✨ 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج🤲 💚 @mojaradan⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
👤 انسان شناسی ۲۹ @mojaradan ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
202030_1138961832.mp3
11.62M
۲۹ ⚡️وقتی یه کسی، یه کار بدی، در حقّم می‌کنه، تموم ذهن و قلبم درگیرش میشه! ⚡️تا یه مشکلی برام پیش میاد، دیگه مدیریت روح خودم رو از دست میدم! ⚡️به محض اینکه بین چند تا فشار مختلف، گیر می‌کنم، تموم آرامشم از دست میره! چرا من اینجوری‌اَم ؟ چکار کنم که خوب بشم؟ @mojaradan⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی آزمون است، خیلی از مردم مردود می شوند، چون سعی در کپی از بقیه دارند، متوجه نیستند هرکس برگه سوالات متفاوتی دارد. پس زندگی کن به شیوه خودت. زندگی همین لحظه ست تا میتونید زندگی کنید. @mojaradan
🔮•° . [🧿] یه‌بحث‌‌‌نآب.. چرا‌ در اول‌سـوره‌مریـم.. ″ ڪهیعص ″ آمده؟! . [⏰] امام‌حسن‌عسگری‌فرمودنـد : این‌حـروف‌ازاخبارغیبیـه‌است‌.. ڪـه‌خداوند‌‌بـه‌حضرت‌زڪریـا گفت سپس‌بـه‌جدم‌پیامبـر‌ آن‌راشرح‌داد . [🕋] خداونـدبـه‌زڪریا‌فـرمود: ڪ‌ه‌ی‌ع‌ص:ڪهیعص.. . 🔰•° ڪاف : ڪـربلا 🔰•°هاء : هتک‌حرمتِ‌عترت‌پیامبر 🔰•° یاء : یزید؛قاتل‌‌امام‌حسین{ع} . 🔰•° عَین : عطش‌امام‌حسین‌💔 🔰•° صاد : صبرامام‌.. . [🩸] حضرت‌زڪریا‌بعـدازشنیدن‌ماجرا سـه‌روزبرای‌امام‌حسین‌بـه‌تنهایی‌ . .. قبل‌از تـولدشآن.. [ مصیبت‌‌درهمین‌حد؛بـــزرگ!💔] . [📱] منبــع : ستارگان‌درخشان‌‌ ج۱۴،ص۱۴۸_۱۵۲. . @mojaradan ━⊰❀❀❀💚💚❀❀❀⊱━
مجردان انقلابی
*🍀﷽‌🍀 رمـان #نــگـــــاه‌خـــــــــــدا 👀🕋 #پارت۷٠ 📜 نصفه های شب یه دفعه شکمم درد گرفت،امیر خواب
*🍀﷽‌🍀 رمـان 👀🕋 ۷۱ 📜 امروز روز اخر بود همه رفتیم حرم برای وداع من چشم دوخته بودم به گنبد ، توی دلم گفتم ،میشه این آقایی که کنارمه ،عاشقم بشه ،همونجور که من عاشقش شدم حرکت کردیم به سمت تهران ،این سفر بهترین سفر عمرم بود ای کاش دفعه بعد هم با امیر بیام پابوس آقا رسیدیم تهران ،امیر به بابا گفت اگه میشه برسونتش خونشون ،وقتی از امیر میخواستم خدا حافظی کنم یه بغضی داشت خفم میکرد رسیدیم خونه و چمدونمو برداشتم رفتم توی اتاقم کلافه بودم نمیدونستم چیکار کنم، چه جوری به امیر بگم عاشقش شدم گوشیمو برداشتم که پیام بدم بهش ، دستم به نوشتن نمیرفت تصمیم گرفتم فردا بعد دانشگاه بریم گلزار بهش بگم ،بهش پیام دادم که صبح میام دنبالت با هم بریم دانشگاه امیر: چشم ( وااااییی که تو چقدر آقایی) اینقدر خسته بودم که خوابم برد صبح با ساعت زنگ گوشیم بیدار شدم رفتم حمام دوش گرفتم اومدم موهامو سشوار کشیدم ،یه مانتوی مشکی بلند زیر زانو پوشیدم مقنعه گذاشتم سرم موهامو زیرش مقنعه بردم ،یه کم حجاب کردم ،کیفمو برداشتم رفتم پایین مریم جون: سارا جان صبحانه نمیخوری؟ - نه مریم جون ،میرم دانشگاه یه چیزی میخورم مریم جون: پس بیا این یه لقمه رو تو راه بخور ضعف نکنی - قربون دستتون رسیدم دم در خونه امیر ،وااییی این پسره زود میاد دم در یا من دیر میکنم رفتم کنارش سوار شد امیر : سلام - سلام توی راه امیر از داخل کیفش یه جعبه کوچیک کادو شده اورد بیرون امیر : ببخشید این چیز ناقابله ،مشهد که بودیم وقت نشد که برم بازار یه چیز مناسب بگیرم براتون - خیلی ممنونم رسیدیم دانشگاه ،ماشین و پارک کردم رفتیم داخل محوطه - امیر آقا من کلاسم یه ساعد دیگه شروع میشه ،میرم تو کافه میشینم امیر: باشه ،مواظب خودت باش - چشم ،کلاستون تمام شد منتظرم باشین باهم بریم امیر : چشم - چشمتون بی بلا* ✍🏻فــــاطـــــمــه‌.ب @mojaradan
*🍀﷽‌🍀 رمـان 👀🕋 ۷۲ 📜 رفتم داخل کافه نشستم ،یاد کادوی امیر افتادم کادو رو باز کردم ،نگاه کردم یه انگشتر عقیق که اسمم روش نوشته سر کلاس فقط به این فکر میکردم چه جوری بهش بگم ، یاد سلما افتادم ،خندش زدم ،سرم اومد بعد کلاس رفتم تو محوطه دیدن امیر کنار ساحره و محسن ایستاده نزدیکشون شدم ساحره : به مشهدی خانم ،زیارتتون قبول - مرسی عزیزم ،انشاءالله قسمت شما محسن: ،سلام سارا خانم زیارتتون قبول, انشا ءالله باهمدیگه برین کربلا ( توی دلم گفتم یعنی میشه) - خیلی ممنون امیر: بچه ها اگه جایی میرین برسونیمتون - اره امیر راست میگه بیاین با هم بریم ساحره: نه عزیزم خیلی ممنون ،من و محسن جایی کار داریم مسیرمون به شما نمیخوره - باشه هر جور راحتی خدا حافظی کردیم و رفتیم سوار ماشین شدیم - امیر آقا امیر : بله - بریم گلزار؟ امیر: چرا که نه رسیدیم بهشت زهرا اول رفتیم سرخاک مامان فاطمه فاتحه ای خوندیم و بعد رفتیم سمت گلزار شهدا کنار شهید گمنام امیر نشست قرآن کوچیکشو درآورد شروع به خوندن کرد منم رو به روش نشستم و نگاهش میکردم دستمو گذاشتم روی سنگ قبر شهید ،کمکم کن - امیر ؟ امیر: بله - من نمیخوام برم از ایران ، یعنی از وقتی عاشقت شدم نمیخوام برم ( امیر سکوت کردو چیزی نگفت) - تو هم منو دوست داری؟ امیر : من زمانی تصمیم به ازدواج با تو رو گرفتم که قرار شد چند ماه بعد عقد از هم جدا شیم من نمیتونم باهات زندگی کنم ( تمام وجودم له شد ،یعنی دوستم نداره ، از چشمام اشک میاومد و من پاکشون میکردم ) - باشه اشکالی نداره ،لزومی هم نداره که عقد کنیم چون من دیگه نمیخوام از اینجا برم ، ۱۰ روز دیگه مدت صیغه مون تمام میشه ،دیگه لازم نیست عقد کنیم من میرم داخل ماشین منتظرتون میمونم بیاین * ✍🏻فــــاطـــــمــه‌.ب ادامـــــــه. دارد..... @mojaradan
4_310226054725763577.mp3
10.02M
🔻 قدرت قوه لامسه، درالتهابات جنسی بقدری است که؛ عدم مراقبت صحیح ازآن، دردوران نوزادی نیز منشاء بزرگی برای بیماری خودارضایی است!👇 کنترل لامسه 👇👇 @mojaradan🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🖤🌱• دنیای ما از هشتم شوّال , ویران شد وقتی بُقاع آسمان با خاک یکسان شد🥺🥀 🌻 🖤 📆 سالروز تخریب قبور ائمه علیه السلام😔💔 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 حجمِ قدرت صدای غمناک استاد عبدالباسط رو در این فراز ملکوتی بشنوید که چه مانووری بر لحن دارد 👌 سوره نمل (1) @abdulbasit
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋⃟📸 ♥️°•. اے معطّر از عطرِ خدا یا حسین اے هم قدَرے و هم قضا یا حسین تو نورِ یقینِ همہ ے دلهایے ما را برسان بہ ڪربلا یا حسین 💚♡@mojaradan💚 ━⊰❀❀❀💚💚❀❀❀⊱━