#داستان_شب
#مردی از دست روزگار سخت می نالید...
پیش# استادی رفت و برای #رفع غم و رنج خود راهی خواست.
استاد لیوان #آب نمکی را به خورد او داد و از مزه اش پرسید؟
آن مرد آب را به #بیرون از دهان ریخت و گفت: خیلی شور و #غیر قابل تحمل است.
استاد وی را کنار #دریا برده و به وی گفت همان مقدار #آب بنوشد و بعد از مزه اش پرسید؟
مرد گفت: خوب است و می توان #تحمل کرد.
استاد گفت شوری آب همان #سختی های زندگی است.
شوری این دو آب #یکی ولی ظرفشان متفاوت بود.
سختی و #رنج دنیا همیشه ثابت است و این ظرفیت ماست که مزه آن را تعین می کند پس وقتی #در رنج هستی بهترین کار بالا بردن ظرفیت و درک خود از مسائل است.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🆔
@mojaradan