eitaa logo
مجردان انقلابی
14.2هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برگرد نگاه کن پارت66 نمی‌دانم در نگاهش چه داشت که از فاصله‌ی دور هم میخکوبم می‌کرد. مگر در دریچه‌ی چشم‌هایش چه بود که می‌توانست مرا چنین زیرورو کند. چه نیرویی درمردمک چشمهایش نهفته بود که درست قلبم را نشانه می‌رفت، انگار قلبم به اختیار نگاه او تپش می‌گرفت. قبل از این که در قاب پنجره ببینمش فراموش کرده بودم که قلبی در سینه دارم ولی حالا چنان پرقدرت به حرکت درآمده که گویی بودنش را برای همیشه می‌خواهد در ذهنم حک کند. کاش جلوی پنجره نمی‌آمد. نفسم را به زور به بیرون پرت کردم. امیرزاده بدون این نگاه از من بردارد گوشی را به دهانش چسباند و گفت: –دعا کنید زودتر خوب بشم بازم بیام کافی شاپ، دلم برای...سرفه دوباره حرفش را بلعید... سرفه‌هایش آنقدر خش دار بود که دستپاچه‌ام‌کرد. –با اجازتون من قطع کنم تا شما برید استراحت کنید. اینجوری حالتون بدتر میشه. چشمش به نادیا که کمی آنطرف تر سرش در تبلتش بود افتاد. به زور سرفه‌اش را مهار کرد و پرسید. –تنها نیستید؟ –نه، با خواهرم امدم. سرش را به علامت تایید تکان داد. –چه کار خوبی کردید. همش نگران بودم ... اینبار سرفه جوری حمله ور شد که انگار قصد جانش را کرده بود. همانطور که نگاهش می‌کردم از قسمت پیاده رو کوچه به طرف ماشین رو رفتم و گفتم:، –شما حالتون خوب نیست لطفا برید داخل، آنقدر نگرانی در صدایم بود که نادیا سرش را بلند کرد و نگاهم کرد. بعد مسیر نگاهم را دنبال کرد و با دیدن امیرزاده تعجب کرد. با خودم گفتم اگر من بروم امیرزاده هم زودتر به اتاقش میرود. فوری گفتم: –با اجازتون من دیگه میرم خداحافظ. بعد گوشی را قطع کردم. با همان حالت سرفه دستی برایم تکان داد و پتو را محکم‌تر دور خودش پیچید و رفت. با این که رفته بود ولی هنوز صدای سرفه‌هایش می‌آمد. بغض ورم کرده در گلویم را قورت دادم و برایش دعا کردم. نادیا گفت: –بیچاره چقدر حالش بد بودا یه وقت نمیره... با شنیدن این حرفش آنقدر اضطراب گرفتم که حواسم پرت شد و چیزی نمانده بود که به یک ماشین دویست و ششی که دقیقا جلوی پایم ترمز کرد برخورد کنم. هینی کشیدم و به عقب پریدم. نادیا فریاد زد: –چی شد؟ بعد به طرفم دوید. من با بهت به راننده ماشین زل زده بودم. نادیا نگاهی به پایم انداخت. –خوبی تلما؟ نگاه از راننده گرفتم. –آره بابا چیزی نشد. نادیا لگدی به چرخ ماشین زد و رو به خانمی که از ماشین پیاده میشد گفت: –حواستون کجاست خانم؟ خانم چادرش را زیر بغلش جمع کرد و نگاهی به پایم انداخت و گفت: –خانم شما چراخیابون رو نگاه نمی‌کنید؟ از این که طلبکار بود با عصبانیت نگاهش کردم. ولی وقتی صورت زیبایش را دیدم عصبانیتم به تعجب تبدیل شد. آرایشی نداشت ولی پوستش آنقدر صاف و روشن بود که در قاب روسری و چادر مشگی‌اش حسابی به چشم می‌آمد. صورت گرد و چشم‌های توسی با مژه و ابروهای مشگی‌اش باعث شد که به سختی نگاهم را از او بگیرم و به پسر جوانی که در خانه‌ی امیرزاده را باز کرده بود و به طرفم می‌آمد بدهم. فکر کنم پسر همسایه بود و برای بردن کپسول آمده بود. به کنار ما که رسید سلام کرد و بعد رو به من پرسید: –خانم حصری شما هستید؟ –بله. دستش را روی سینه‌اش گذاشت و گفت: –علی آقا گفتن ازتون خیلی تشکر کنم. چرا خودتون رو به زحمت انداختین، من میومدم میاوردم. کیفم را روی دوشم جابه جا کردم. –زحمتی نبود. آخه باید خودم می‌رفتم می‌گرفتم. نمیشد کس دیگه بره. فقط شما زودتر بهشون برسونید حالشون اصلا خوب نیست. –بله، حتما، شما چند لحظه اینجا صبر کنید من الان برمی‌گردم علی آقا گفتن شما رو برسونم. لیلا فتحی پور .•°``°•.¸.•°``°•                   @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••『⏰🎞』•• 👤 ✨ثواب عجیب و بسیار خواندن آیت‌الکرسی🌱 🥥•••|↫ .•°``°•.¸.•°``°•                   @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
※ هنوز دلمان بندِ محبت این و آن است! و هنوز نیافتیم شیرینی آن محبتی را که قبل از آنکه به دنیا بیاییم به ما فکر می‌کرد و عاشقانه تمامِ خودش را در جانِ ما ریخت! ※ هنوز دلمان بند نوازش این و آن است! هنوز «الله» اله‌مان نیست که گدای محبت کسی هستیم که بیش از چند دقیقه حوصله‌مان را ندارد... ※خدایا شب جمعه است و ما به جای این و آن به گدایی خودت آمده‌ایم، فرج قلبهای نابالغ مان را برسان! در تنگی و کوچکی خودمان، خفه شده‌ایم و نمی‌فهمیم! .•°``°•.¸.•°``°•                   @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
415_20290295244901.mp3
2.6M
💥 بالاتر از عسل! ✨ آنها که شهدِ شیرین «جز او دلبری نیست» را چشیده‌اند، می‌گویند: مشابهش هیچ‌جا پیدا نمی‌شود! چرا قلبهای ما از چشیدنش ناتوان است؟ منبع: کارگاه یاد خدا .•°``°•.¸.•°``°•                   @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
44.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میگفت‌کربلا‌چه‌شکلیه؟ جواب‌داد:‌بهشته‌خدا‌روی‌زمین پرسیدچرا؟! -آخه‌‌جایی‌که‌امام‌حسین‌اونجا‌قدم‌میزنه با‌بهشت‌فرقی‌نمیکنه...(:" . •°``°•.¸.•°``°•                   @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
51.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آنانکه خاک را به نظر “کیمیــــا” کنند از یمن تربت شه کرببــــــــــلا کنند آنانکه دیده اند ضریح حســــــین را آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند در حسرت زیارت تو عاشقان تو در روضه جای صحن وسرایت صفاکنند جامانده های قافله ی اربعین تو آقا دوای درد دل خود کجا کنند جا تنگ بوده است و یا ما اضافه ایم؟! مردم به چشم طعنه نگاهی به ماکنند باشد حسین؛ کرببلا مال خوبها بدها، بگو که عقده دل با چه وا کنند .•°``°•.¸.•°``°•                   @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
22.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️♥ صبح‌ها با سرانگشتِ نگاه آفتاب♡، از خواب بیدار مى‌شوم لبِ پنجره مى‌ایستم، دستانم را باز مى‌کنم و به آفتاب خیره مى‌شوم❥✿ گل‌هایى که توى گلدان است را مى‌بویم و یادِ بوی ولایت شما مى‌افتم که خدا نصیبم کرده...❀• 🌴اللهم عجل لولیک الفرج بحق خانم حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🌴 .•°``°•.¸.•°``°•                   @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
✔️ توافقات موثر در ازدواج موفق 1⃣ حوصله و بردباری کسانی که در قبال مسائل خانوادگی و اختلافات بین خود و همسرشان حوصله به خرج نمی‌دهند و با بروز هر اختلاف کوچکی عکس العمل شدیدی نشان می دهند زندگی زناشویی را به سوی ناسازگاری و اختلاف سوق می دهند 2⃣ صداقت صداقت اساس زندگی خانوادگی است چنانچه زن و شوهر مطالبی را از هم پنهان کنند یا دروغ بگویند اعتماد و اطمینان از دیگر سلب می شود و در ادامه زندگی با مشکل مواجه می گردند 3⃣ خلوص منظور از خلوص سادگی پاکی و بی آلایشی رفتار است اگر بین زن و شوهر یا و تظاهر حکم فرما باشد زندگی صفا و صمیمیت خود را از دست خواهد داد 4⃣ مهربانی زن و شوهر باید یکدیگر را دوست داشته باشند و نسبت به هم مهربان و در غم و رنج یکدیگر شریک و یاری گر هم باشند ادامه دارد.... کتاب نویسنده: مسلم داودی نژاد .•°``°•.¸.•°``°•                   @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
19.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ژانر: خانوادکی_جناحی .•°``°•.¸.•°``°•                   @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا