*عاشوراى حسینى*
شهادت امام حسین ع و اصحاب آن حضرت (61ق)
روز عاشورا و روز شهادت امام حسین (علیه السلام) است و در این روز در کربلا در وقت صباح حضرت امام حسین (ع) دست به دعا برداشت و گفت:
اَللهُمَّ انتَ ثِقَتى فى کُلّ کَربِ وَ انتَ رَجائىِ فى کُلّ شِدَّه ...."1"
پس صف آرائى لشکر خود نمود و امر فرمود تا آتش در هیزم هاى خندق زدند که آن خندق آتش حاجب باشد از رفتن لشکر به جانب خیمه هاى زنان.
از آن طرف عمر سعد نیز صفوف لشکر خود را آراست.
در آن زمان، حضرت سوار بر شترى شد و ما بین دو لشکر ایستاد و اهل عراق را ندا کرد و بعد از حمد و صلوات، نسب خود را اظهار نمود و بیان فرمود که آیا شما نیستید که نامه هاى متواتر به من نوشتید و مرا بدین جا دعوت کردید؟ الحال چه شده؟ آیا من کسى را کشته ام یا کسى را آسیبى زده ام یا مالى از کسى برده ام؟ براى چه به کشتن من جمع شده اید؟
عمر سعد تیرى به چله کمان گذاشت و با لشکر گفت که شهادت دهید نزد امیر که من بودم اول کسى که تیر به جانب حسین(ع) افکند. همین که آن تیر را افکند، لشکر او نیز سید الشهدا(ع) را تیر باران کردند.
حضرت فرمود به اصحاب خود که خدا رحمت کند شماها را، مهیّا شوید مرگى را که چاره ندارید و در همان ساعت جماعتى از اصحاب آن جناب شهید شدند و پیوسته یک یک به میدان رفتند و شهید شدند تا وقت ظهر شد. ابو ثمامه عرض کرد وقت زوال است مى خواهم یک نمازى دیگر با شما به جا بیاورم. از لشکر عمر سعد مهلت نماز خواستند. آن کافران بى حیا مهلت ندادند. لاجرم زهیر بن قین و سعید بن عبدالله خود را وقایه آن جناب کردند و هر تیر و نیزه که وارد مى شد، بر بدن خود مى خریدند تا آن جناب نماز خود را تمام کرد.
بالجمله یک یک اصحاب به میدان رفتند و شهید شدند تا نوبت به جوانان هاشمى رسید. ایشان نیز یک یک به جهاد رفتند و به نحوى جهاد کردند و شهید شدند که از قصور حالشان، جگرها آتش مى گیرد.
جناب على اکبر، چون خواست به میدان برود، پدر نگاه مأیوسانه به قامت او کرد. گریه او را فرو گرفت و کلمات معروفه ( اَللّهُمَّ اَشهَدُ عَلى هولاءِ القَومِ )"2" را فرمود. على اکبر چون به میدان رفت و جنگ کرد و تشنگى در او خیلى تأثیر کرد، برگشت نزد پدر و گفت : یا ابا! العطش قد قتلنى و ثقل الحدید اجهدنى.
خدا داند که در این حال چه بر آن پدر مهربان گذشت که آبى نداشت که جگر تفته فرزندش را خنک کند. لاجرم سخت بگریست و على به میدان برگشت و جهاد کرد تا او را شهید کردند. همین که پدر بالاى سر او آمد و آن بدن پاره پاره و صورت شبیه رسول خدا(ص) را به خون و غبار آلوده دید، صورت به آن صورت نهاد و فرمود:
قتل الله قوما قتلوک ما اجرئهم على الرحمن و على انتهاک حرمة الرسول على الدنیا بعدک العفاء."3"
و هکذا ملاحظه نمود شهادت قاسم و واقعه قطع شدن دستهاى جناب ابوالفضل و کیفیت شهادت آن مظلوم و سایر شهدا که مجال ذکر آن نیست.
بالاتر از همه تذکر شهادت آن طفل رضیع است. نمى دانم که سید مظلومان چه حالى داشته، آن وقتى که آن طفل را به آنجناب دادند که آبى براى او بگیرد عوض آن که آن قوم بى حیا آن طفل را آب دهند، تیرى بگلوى نازک او زدند که آن طفل در دست پدر، جان داد و تأمل کن در حال عبدالله بن الحسن آن هنگامى که عموى خود را در قتلگاه میان لشکر تنها دید، از خیمه نزد آن جناب دوید، وقتى رسید که ظالمى شمشیر بلند کرده بود که به آن حضرت زند. عبدالله گفت: واى بر تو اى فرزند خبیثه! مى خواهى عموى مرا بکشى. پس دست خود را سپر کرد. شمشیر دست مقدّس او را قطع کرد و به پوست آویزان شد. پس آن مظلوم ناله اش بلند شد که یا امّاه (عماه).
حضرت او را در دامن گرفت و او را تسلى مى داد که حرمله او را تیرى بزد و شهید کرد.
ملاحظه کن و کیفیت شهادت خود آن مظلوم را ببین که چه گذشته بر آن حضرت و بر اهل بیت او. خصوص آن وقتى که به جهت وداع ایشان به خیام آمد و آن ها را صدا زد و با یک یک وداع کرد و امر به صبر فرمود و آن لباس کهنه را طلبید و در زیر جامه هاى خود پوشید و به میدان رفت و رجز خواند و با آن حال تشنگى و داغ هاى کمرشکن که آن حضرت دیده بود، چه نوع مبارزت و شجاعتى از آن حضرت ظاهر شد تا آن که پیشانى مقدسش را شکستند. جامه بلند کرد که خون از چهره پاک نماید، تیر زهر آلود سه شعبه به قلب مبارکش رسید، همین که آن تیر را از قفا بیرون کشید، مانند ناودان خود از جاى آن جارى شد. حضرت دست ها را از آن پر مى کرد و به جانب آسمان مى ریخت و هم به سر و صورت خویش مى مالید.
در این وقت بواسطه آن زخم و زخم هاى فراوان دیگر که بر بدنش بود، ضعف و ناتوانى عارض آن جناب شد. از کارزار ایستاد. مالک بن یسر به جانب آن جناب روان شد و ناسزا گفت و شمشیرى بر سر مبارکش زد که کلاه زیر عمّامه آن حضرت مملو از خون شد و صالح بن وهب نیزه بر پهلوى مبارکش زد که از اسب ب
ر روى زمین افتاد.
جناب زینب چون این بدید، از خیمه بیرون دوید و فریاد برداشت: وا اخاه! وا سیداه
! وا اهل بیتاه!"5". اى کاش آسمان خراب مى شد و بر زمین مى افتاد و کاش کوه ها از هم مى پاشید و عمر سعد را فرمود: اى عمر! ابو عبدالله را مى کشند و تو او را نظاره مى کنى؟ آن ملعون جواب نگفت.
زینب با لشکر فرمود: واى بر شما! مگر میان شما یک نفر مسلمان نیست. احدى جواب او را نداد و بالجمله شمر لشکر را ندا کرد که مادر بر شما بگرید، چه انتظار مى برید، چرا کار حسین را تمام نمى کنید. پس همگى بر آن حضرت از هر سو حمله کردند.
حصین بن نمیر، تیرى بر دهان مقدّسش زد و ابو ایّوب غنوى تیرى بر حلقوم شریفش زد و رزعة بن شریک ضربتى بر شانه چپش زد و سنان بن انس نیزه بر گلوى مبارکش فرو برد و تیرى بر نحر شریف آن مظلوم زد.
پس آن جناب را شهید کردند به نحوى که ذکرش را شایسته نمى دانم. پس از آن ، بدن مقدسش را برهنه کردند و لشکر به خیام محترمش ریختند و آنچه در خیمه ها بود، بردند و زن هاى داغدیده را بیازردند، زنها ناله هاشان بلند شد. عمر سعد به جانب خیام آمد. زن ها نزدیک او جمع شدند و چنان صیحه کشیدند و گریستند که ابن سعد به حال آنها رقّت کرد. فریاد زد که کسى متعرض ایشان نشود. زن ها خواهش لباسهاى ربوده خود را نمودند. عمر سعد حکم به ردّ کرد، لکن کسى بر ایشان رد نکرد و این واقعه، مفصّل است و مقام را گنجایش بیش از این نیست والى الله المشتکى و هو المستعان.
شایسته است که شیعیان در این روز مشغول کارى از کارهاى دنیا نشوند و از براى خانه خود چیزى ذخیره نکنند و مشغول گریه و نوحه و مصیبت باشند تعزیت حضرت امام حسین (علیه السلام) را اقامه نمایند و به ماتم اشتغال نمایند؛ چنان چه در ماتم عزیزترین اولاد و قلوب خود اشتغال مى نمایند و زیارت کنند حضرت سید الشهدا(ع) را به زیارات عاشورا و سعى کنند بر نفرین و لعن بر قاتلان آن حضرت و تعزیت گویند یکدیگر را در مصیبت آن حضرت و بگویند:
اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین علیه السلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدى من آل محمد علیهم السلام."6"
و اگر کسى در این روز در نزد قبر امام حسین (ع) باشد و مردم را آب دهد، مثل کسى باشد که لشکر آن حضرت را آب داده باشد و با آن جناب در کربلا حاضر شده باشد.
خواندن هزار مرتبه توحید در این روز فضیلت دارد.
از حضرت صادق (علیه السلام) مروى است که هر که در روز عاشورا هزار مرتبه سوره اخلاص بخواند، خداوند رحمان نظر کند به او و کسى را که خداوند رحمان نظر فرماید، عذاب نکند هرگز. ظاهراً مراد، نظر رحمت و شفقت است.
و نیز شایسته است که شیعیان در این روز امساک کنند از خوردن و آشامیدن، بى آنکه قصد روزه کنند و در آخر روز، بعد از عصر افطار کنند به غذاهاى که اهل مصیبت مى خورند مثل ماست"7" یا شیر و امثال آن ها، نه مثل غذاهاى لذیذه و آن که جامه هاى پاکیزه بپوشند و بندها را بگشایند و آستین ها را بالا کنند به هیأت صاحبان مصیبت.
شیخ طوسى در مصباح از عبدالله بن سنان روایت کرده است که گفت: من در روز عاشورا به خدمت حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) رفتم. دیدم که رنگ مبارکش متغیر و آثار حزن و اندوه از روى شریفش ظاهر است و مانند مروارید، آب از دیده هاى مبارکش مى ریزد. گفتم : یابن رسول الله! سبب گریه شما چیست ؟ هرگز دیده شما گریان مباد. فرمود: مگر غافلى که امروز چه روزى ست؟ مگر نمى دانى که در مثل این روز، جدّ من، حسین(ع) شهید شده است؟ گفتم: یابن رسول الله! چه مى فرمایید درباره روزه این روز؟ فرمود: روزه بدار، بى نیت روزه، و در روز افطار کن نه از روى شماتت و تمام روز را روزه مدار و بعد از عصر به یک ساعت به شربى از آب افطار کن که درمثل این روز در این وقت، جنگ از آل رسول منقضى شد و سى نفر از ایشان به اموالى ایشان بر زمین افتاده بودند که هر یک از ایشان اگر در حیات حضرت رسول (ص ) فوت مى شد، آن حضرت صاحب تعزیه او بود. پس حضرت آن قدر گریست که محاسن شریفش تَر شد...
در اواخر روز عاشورا سزاوار است که یاد آورى از حال حرم امام حسین (ع) و دختران و اطفال آن حضرت که در این وقت در کربلا اسیر اعدا و مشغول به حزن و بکا بودند و مصیبت هایى بر ایشان گذشته که در خاطر هیچ آفریده خطور نکند و قلم را تاب نوشتن نباشد. پس برخیزى و سلام کنى بر رسول خدا و على مرتضى و فاطمه زهرا و حسن مجتبى و سایر امامان از ذرّیه سید الشهدا (علیهم السلام) و ایشان را تعزیت گویى بر این مصایب عظیمه با قلب محزون و چشم گریان."8"
بدان که در این روز سنه 226ه ، بُشر بن حارث حافى ، عارف معروف وفات کرد. گویند اصلش از مرو است و در ابتداى امر، مردى بوده پیوسته به شرب خمر و استماع ساز و غنا و طرب و سایر ملاهى اشتغال داشته تا آن که روزى حضرت موسى بن جعفر (ع) از در خانه
او عبور مى فرمود، یکى از کنیزان بُشر از خانه بیرون آمده بود. حضرت به او فرمود: آقاى تو آزاد است یا بنده؟ گفت: حُر و آزاد است. فرمود: چنین است، اگر بنده بود به شرایط عبودیت و بندگى رفتار مى
کرد. چون کنیز وارد خانه شد، این سخن را براى بُشر نقل کرد. کلام آن جناب در دل او اثر کرد. پا برهنه دوید تا به خدمت آن حضرت رسید و بر دست آن جناب توبه کرد و ترک خانه و زندگى گفت و پیوسته پا برهنه راه مى رفت به جهت آن که به این حال به سعادت و خدمت امام رسیده بود و به این سبب او را حافى لقب دادند و او را سه خواهر بود و هر سه بر طریقه او بودند و صوفیه را اعتقاد تمامى است به او.
در این روز سنه 352ه، معزالدّوله دیلمى مردم بغداد را امر کرد که دکاکین و بازارها را ببندید و طباخین طبخ نکنند و قبه هایى در بازار نصب کنند. پس زن ها با موهاى آشفته بیرون شدند و لطمه بر صورت زدند و اقامه ماتم براى جناب حسین بن على (ع) نمودند و این اول روزى بود که نوحه گرى شد براى آن حضرت در بغداد."9"
در این روز سنه 656ه، هلاکو وارد بغداد شد و واقعه او در بغداد معروف است"10" و در روز بیست و هشتم به آن اشاره خواهد شد.
"1-کافی،ص2،ص578.
2-بحار الانوار،ج45،ص42-43.
3-مثیر الاحزان،ص68.
4-اقبال الاعمال،ص573.
5-بحار الانوار،ج45،ص54؛اللهوف،ص124-125.
6-وسایل الشیعه،ج14،ص509؛مستدرک الوسایل،ج10،ص315.
7-شیخ فرموده که به قدر کمی تربت تناول کنند.
8-مصباح المتحجد،ص783.
9-البدایه و النهایه،ج11،ص276.
10-جمال السبوع بکمال العمل المشروع،ص9"
@mojekhabar1400
🔴 اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان در بیمارستانی در ابوظبی به علت ابتلا به ویروس کرونای دلتایA و داشتن بیماری پیش زمینه ایی سرطان بستری شد. آمریکا حاضر به پذیرش او در بیمارستان های این کشور نشد. پدر همسر یهودی اشرف غنی اظهار کرد ، قرار است نامبرده به یک بیمارستان نظامی وابسته به پنتاگون در کشور مصر بستری گردد، تا پزشکان اسرائیلی او را مداوا و درمان کنند.
🔹فخریالدین قاریزاده، مشاور پیشین وزارت خارجه افغانستان: برخی منابع خبری از وخامت وضعیت اشرف غنی، رییس جمهور پیشین افغانستان در ابوظبی خبر میدهند.
🔹 به نقل ازچندین منبع دیپلماتیک اشرف غنی دو میلیارد و سیصد میلیون دلار نقدا به همراه دارد و چند ساعت پیش برای درمان به یکی از بیمارستانهای نظامی آمریکا در ابوظبی انتقال داده شده است.
#اخبار_استراتژیک_موج_خبر
@mojekhabar1400
ایران قوی،کاشان سربلند
کاشان در مسیر عدالت و تعالی
🔻 آشنایی با سی و چهارمین کلیددار شهر
▫️صبح امروز در نشست علنی شورای اسلامی شهر، دکتر حسن بخشنده با 9 رأی و نظر مثبت تمام اعضای شورا به عنوان شهردار کاشان انتخاب شد.بخشی از سوابق علمی و کاری شهردار منتخب پارلمان شهری را با هم مرور میکنیم:
♦️ سوابق :
- عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
- معاون اداری-مالی دانشگاه کاشان
- مدیر کل آموزش دانشگاه کاشان
- مشاور عالی معاونت عمران قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء(ص)
- مشاور عالی فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء(ص)
- اجرای 30 طرح پژوهشی در حوزه پروژههای عمرانی و معدنی
- نـویسنده 92 مقاله در مـجلات علمی ، پژوهشی و ISI
- نـویـسنده 109 مقاله در کنفرانسهای علمی داخلی و خارجی
▫️گفتنی است پیش از این 33 نفر در کسوت شهردار کاشان فعالیت کرده و دکتر حسن بخشنده به عنوان سی و چهارمین سکاندار مدیریت شهری خطه نخستینها محسوب میشود.
@mojekhabar1400
🌏#امام_خامنه ای مدظله العالی:
مصدق سیلی اعتماد به آمریکا را خورد
🗓سالروز کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد
@mojekhabar1400
❌حضرت امام خامنه ای مدظله العالی :
◽️ امام حسین علیهالسلام اگرچه با یزید مبارزه میکند، اما مبارزه گسترده تاریخی وی با یزیدِ کوته عمرِ بیارزش نیست؛ بلکه با جهل و پستی و گمراهی و زبونی و ذلت انسان است. ۱۳۶۷/۵/۲۴
@mojekhabar1400
عاشورا محصول انحراف، سکوت، فریب و تحریف...
در زمانه ای که کذب و نیرنگ فراگیر و چهره جهان اسلام را پوشانده بود حقانیت از میانه حج، راهی سرزمینی شد که بنا بود تاریخ ساز و تا قیام قیامت سرخی خونش ضامن برافراشته بودن بیرق حقطلبی در عالم باشد. اما این سوال همواره مطرح است که چطور مردمان آن زمانه توانایی تشخیص میان حق و باطل را نداشتند و چگونه برای اقدام علیه فرزند پیامبر(ص) متقاعد شده بودند؟ و اگر ما آن زمان میزیستیم در میان کدام سپاه بودیم؛ یزید یا حسین(ع)؟
از این منظر باید نگاهی انداخت به شرایط حاکم بر افکار عمومی آن روزگار و شیوههای عملیات روانی و رسانهای سردمداران آن زمان و تکنیکهای اقناع مخاطبان جهت اقدام علیه فردی که حقانیتش از روز روشنتر بوده است.
بیشک عملیات روانی از زمان خلقت انسان تا به امروز در شکلهای گوناگون رایج و در دوران مختلف همواره در راستای جهت دهی به افکار عمومی جهت نیل به نتیجهای خاص بهکار برده شده است. در عملیات روانی، جنگ، جنگ کلمات و شایعات در راستای تزلزل عقل و تغییر رفتار و اعمال است.
در آن دوران حاکمان وقت سعی در القای دعو امام حسین(ع) برای خلافت و ریاست را داشتند و آنچه مورخان نگاشتهاند حاکی از برجسته سازی ادعای غلط و پنهان سازی واقعیت یعنی مخالفت امام(ع) با تحریفها و بدعتها در دین از سوی حاکمان آن روزگار است.
قلب واقعیتها، برجستهسازی، دروغ و انگارهسازی های صورت گرفته همگی در وارونهسازی حق و باطل و جا به جایی حقیقت و دروغ نقش آفرینی کردند و اینگونه بود که در کنار بمباران خبری علیه امام حسین(ع)، وعدههای اعطای مقام و پاداش، بالابردن هزینههای حمایت از امام معصوم و... همگی سبب انحراف افکار عمومی از حق و حقیقت به ظلم و انحراف شد.
دستگاه جور که تخصص ویژهای در وارونه نمایی و تغییرات جدی در حوزه دین رسول الله(ص) داشت، با استفاده از همین تکنیکهای عملیات روانی با برچسب زنی و خبیثانهترین روشها خود را نماینده دین معرفی کرده و امام (ع) را سدی در برابر اجرای دین حقیقی و دشمن با پیامبر(ص). این در حالی است که امام حسین (ع) بارها دغدغه خود را نه دستیابی به حکومت که مقابله با محو دین و ظهور بدعت عنوان کردند و بر احیای امر به معروف و نهی از منکر تاکید داشتند.
در این میان اما سکوت خواص و بی تفاوتی آنها، به وقوع واقعه عاشورا کمک کرد. واقعه عاشورا را باید محصول انحراف، سکوت، فریب و تحریف دانست. عاشورا زاییده جهل توام با خودکامکی و زیادهخواهی مردمی بود که در این نقطه مهم تاریخی درست نیندیشیدند و دقیق اقدام نکردند.
در نهایت خون حسین، تفکر حسین و حقانیت حسین پیروز واقعی است. حقیقت از میان ظلمات سربرآورد و تا امروز روشنیراه جویندگان راه حق شده است. حرکت و رفتار امام حسین؛ رسانهای به بلندا و عظمت تاریخ است و عاشورا عظیمترین_تولید_رسانهای تا ابد خواهد بود با تمام ویژگیهای پیام و پیامرسانی و تاثیرات بر مخاطب.
و در پایان اینکه:
نباید تصویر کنیم این فریبکاری مختص آن دوران بوده است. این رویه امروز در سیل خروشان پیامها و بازار داغ رسانههای نوین و شیوههای جدید عملیات روانی نیز وجود دارد. ما به این جمله باور داریم که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا. تشخیص مرز میان حق و باطل و ناخواسته در خدمت ظلم قرار نگرفتن و تلاش برای حق و عدالتطلبی آنچیزی است که امروز اگر میخواهیم در صف دشمنان دین قرار نگیریم، باید سرلوحه بینش و منش ما باشد. حسینی شدن فراتر از نظر، به عمل نیاز دارد.
@mojekhabar1400