019-baghare-fa-maleki.mp3
6.1M
#صوت_ترجمه #صفحه_19 سوره مبارکه #بقره
#سوره_2
#جزء_1
باصدای استاد مومیوند
www.quran-365.ir
@quran_365
🌼 خداوند متعال:
🍃ماه رجب را ريسمانى ميان خود و بندگانم قرار دادهام؛ هر كس به آن چنگ زند، به وصال من رسد.🍃
🍂جعَلْتُ هَذَا اَلشَّهْرَ(رَجَبَ) حَبْلاً بَيْنِي وَ بَيْنَ عِبَادِي فَمَنِ اِعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَيَّ🍂
📚إقبال الأعمال، ج۲، ص۶۲۸
#ماه_رجب
🎁 به کانال موج نور
بپیوندید👇👇👇
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@mojnoor3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تفسیر قرآن کریم با داستان📖
✳️ درد و دل کردن با خدا
🌴إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ🌴
🍃گفت: «من غم و اندوهم را تنها به خدا میگویم»🍃 (یوسف: ۸۶)
✅ دختر یتیم
🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
💥واقعا" خواندنی است:
✍ نقل است: دختر يتيمى با مادر پير خود زندگى میکرد، پسری از وى خواستگارى كرد، مادر و دختر موافقت نمودند، بعد از اينكه عروس شد، خانواده پسر انواع ظلم را بر او روا میداشتند، دختر هر بارى كه نزد مادر میآمد شكايت میکرد و زار زار میگریست مادر پير او را به صبر توصيه میکرد و همرايش زار زار میگریست، تنها همدردى كه با يگانه دخترش میتوانست بكند. مدت طويلى گذشت، تا اينكه مادر پير در بستر بيمارى مرگ قرار گرفت، دخترك بالاى سرش میگریست كه من شكوه و شكايت و درد دل خود را به چه كسى بگويم!؟ مادرش وصيتى برايش كرد اينكه، هر وقت دلش تنگ شد به خانه او آمده وضو كند و دو ركعت نماز بخواند و تمام دردهاى خود را به خدا بگوید، دختر عهد كرد كه چنين مى كند، مادر از دنيا رفت و دختر هر وقتى كه دنيا برايش تنگ میشد میرفت در خانه مادرش و وضو نموده دو ركعت نماز میخواند، بعد از مدتى خانواده شوهرش متوجه شدند، كه دختر غمگين میرود و خوشحال و سرحال بر میگردد، به شوهرش گفتند؛ زن تو دوست پنهانى دارد در خانه مادرش با او ملاقات میکند... شوهر رفت و در جایی از خانه پنهان شد و منتظر آمدن زن نشست، ديد زنش آمد درب را قفل كرد، رفت وضو گرفت و نماز خواند و نشست در جاى نماز و دستان خود را بالا كرد و با گريه، میگفت؛ الهى! من ناتوانى خود را در مقابل خانواده شوهرم به تو شكايت میکنم، اگر تو به همين وضع از من راضی هستى، من قبول دارم و ليكن اگر تو هم از من ناراضى باشى، چه كسى از من راضى باشد، شوهرم را هدايت كن، او آدم خوبى هست، ولى تحت تأثير خواهران و مادر قرار دارد...
شوهر داشت میگریست، درب اتاق را زد، زن درب را باز كرد، شوهر او را در آغوش گرفت و پيشانيش را بوسيد و معذرت خواهى نمود و او را به خانه برد، همه را خواست و مشكل را حل ساخت، همگى به اشتباه خود پى بردند و از او معذرت خواستند و قول دادند كه ديگر حتى نگويند كه بالاى چشمش ابرو هست.
دخترك در خواب ديد، كسى برايش میگوید: مدت ده سال به مادرت شكايت كردى، مشكل افزوده شد، يك ماه به الله سبحانه و تعالى شكايت كردى تمام مشكلاتت حل شد، هميشه شكاياتت را به الله متعال بكن...
🎁 به کانال موج نور
بپیوندید👇👇👇
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@mojnoor3