eitaa logo
موج نور
170 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
17 فایل
امواج نور را به شما هدیه می‌دهیم. @Mohammadsalari : آیدی آدمین
مشاهده در ایتا
دانلود
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠موشن گرافیک احکام: پزشک مَحرمه ؟! 🔸احکامی که باید بدانیم ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
201-tobe-fa-ansarian.mp3
4.52M
سوره مبارکه منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان www.quran-365.ir @quran_365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼‌ امام على علیه‌السلام : 🍃هر كس چشم خود را [از نامحرم] فرو بندد، قلبش راحت می‌شود.🍃 🍂مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ🍂 📚غررالحكم، ح ۹۱۲۲ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ آثار گناهان در دنیا 🍃وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ🍃 🍂هر مصيبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است كه انجام داده ‏ايد، و بسيارى را نيز عفو مى‏ كند!🍂 (شوری : ۳۰) ✅ تنبیه الهی 🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
✍ عابدی در میان بنی اسرائیل بود که «جریح» نام داشت. روزی وی در گوشه‌ای مشغول عبادت بود که مادرش، برای کاری او را صدا زد. ولی جریح اعتنایی نکرد و به ذکر و عبادتش ادامه داد و برای بار سوم، وقتی مادر جریح، پسرش را خواند و او اعتناد نکرد، دست به دعا برداشت و از خداوند خواست تا همانطور که پسرش به او بی‌اعتنایی کرده است، خداوند هم او را به حال خودش واگذارد. فردای آن روز، زن فاسدی از بنی اسرائیل، خانه‌ای در کنار خانه عابد خریداری کرد و در آنجا ساکن شد. مدتی بعد وی دارای فرزندی شد و فرزندش را به عابد نسبت داد. به تدریج در میان مردم شایع شد که عابد مشهور، مرتکب عمل گناه شده است. روزی مردم در اطراف منزل او جمع شدند و به او دشنام دادند. و پس از آن، مردم در حالی که بسیار عصبانی بودند به خانه عابد هجوم آوردند و او را بیرون کشیده، به باد کتک گرفتند. سپس وی را به محکمه بردند. حاکم شهر چون جمعیت را دید، برایش مسلم شد که حرف آنان صحت دارد و دستور داد که وی را به محکمه دار بزنند. این خبر به مادر جریح رسید به پای چوبه دار رفت و ناله بسیار کرد. آن گاه که جریح مادرش را کنار دار دید، فریاد برآورد که ای مادر، چرا ناله می‌کنی؟ این گرفتاری من به خاطر نفرین تو بود که گفتی خدا مرا یاری نکند و مرا به خودم واگذارد، و حال این بلا بر سرم آمده است. از این سخن جریح باعث تعجب همگان شد تا اینکه درصدد برآمدند در این باره تحقیق کنند. و مردم از پای دار به جریح گفتند: «اگر طفل چند روزه ای که می‌گویند تو پدرش هستی، به پاکدامنی تو گواهی دهد، ما می‌پذیریم و تورا آزاد می‌کنیم. » بچه شیرخوار را به پای چوبه دار آوردند و جریح به او گفت: «ای آفریده خدا، اینکه به اذن خداوند به همگان بگو که فرزند کیستی؟ » کودک به سخن آمد و گفت: «من از نطفه فلان چوپان که در فلان محل زندگی می‌کند، «هستم.» خبر به حاکم رسید، وی به پای چوبه دار آمد و دستور داد عابد را آزاد کنند و جریح با احترام به خانه اش بازگشت. «خداوند او را به خاطر بی‌اعتنایی به مادرش در همین دنیا تنبیه کرد تا باعث تنبه و بیداری او گردد » 📚 داستان‌های شهید دستغیب ره ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼