151-araf-fa-maleki.mp3
3.41M
#صوت_ترجمه #صفحه_151 سوره مبارکه #اعراف
#سوره_7
#جزء_8
باصدای استاد مومیوند
www.quran-365.ir
@quran_365
🌼 حدیث قدسی؛ خداوند متعال :
ای فرزند آدم!
🍃خودت را محو عبادت من کن، تا قلبت را پر از بینیازی کنم🍃
🍂يا بن آدم تفرغ لعبادتي أملأ قلبك غنى.🍂
الکافي، ج ۲، ص ۸۳
#امام_زمان
#سلام_فرمانده
#همه_خادم_الرضاییم
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
📖تفسیر قرآن کریم با داستان📖
✳️ خدا کافی است
🍃أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ🍃
🍂ﺁﻳﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻨﺪﻩﺍﺵ [ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﻮﺭ] ﻛﺎﻓﻲ ﻧﻴﺴﺖ ؟🍂(زمر : ۳۶)
✅ ادب ایّاز
✍ مشهور است که سلطان محمود غزنوی علاقه شدیدی به غلام خود، ایّاز داشته است. تا این حد که روزی سلطان از تخت به زیر آمد و از ایّاز خواست که به جای وی بر تخت نشیند، او دستور دهد و سلطان عمل نماید. این عمل مورد اعتراض شدید درباریان قرار گرفت.
سلطان محمود برای اینکه پاسخی به اعتراضات درباریان بدهد، دستور داد همه آنان روز بعد در شکارگاه سلطنتی حضور بهم رسانند. صبح روز بعد، سلطان محمود، جعبه جواهراتی را که همراه خود به شکارگاه برده بود، در دست گرفت و در حالی که سوار بر اسب و درحال حرکت بود، جواهرات را با دست به اطراف خود پخش نمود. سپس رو به اطرافیان کرد و گفت: « هرکس جواهرات را بردارد، متعلق به خودش است.»
اطرافیان شاه از گرد او متفرق شدند و به جستجوی جواهرات رفتند. در این بین، سلطان رو برگردانید و ایّاز را در کنارش مشاهده نمود. از وی پرسید چرا برای یافتن جواهرات نرفته است، ایّاز در پاسخش گفت: « من شاه و صاحب جواهرات را نزد خود دارم، حال چه نیازی به جستجوی جواهرات است؟»
هنگامی که اطرافیان شاه بازگشتند، سلطان محمود به آنان گفت: «ادب ایّاز را ببینید چگونه است، همه شما رفتید ولی ایاز در کنار من ماند.» و به این ترتیب به اعتراضات آنان پاسخ گفت.
📚 داستانهای شهید دستغیب ره
#امام_زمان
#سلام_فرمانده
#همه_خادم_الرضاییم
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼