eitaa logo
موج نور
171 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
17 فایل
امواج نور را به شما هدیه می‌دهیم. @Mohammadsalari : آیدی آدمین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 امام علی علیه‌السلام: 🍃خردمند کسی است که دمی را در کارهای بی‌فایده هدر نمی‌دهد🍃 🍂العاقِلُ مَن لا يُضَيِّعُ لَهُ نَفَسا فيما لا يَنفَعُه🍂 📚غررالحكم، حدیث ۲۱۶۳ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ وسیله به درگاه خدا 🍃يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ🍃 🍂ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ! ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﻳﺰ ﻭ ﻭﺳﻴﻠﻪﺍﻱ [ﺍﺯ ﺍﻳﻤﺎﻥ، ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﻭ ﺁﺑﺮﻭﻱ ﻣﻘﺮّﺑﺎﻥ ﺩﺭﮔﺎﻫﺶ] ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻘﺮّﺏ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺠﻮﻳﻴﺪ؛ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﻭ ﺟﻬﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﻮﻳﺪ. (مائده : ٣۵)🍂 ✅ غريب نوازى ثامن الحجج (ع) 🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
📌مرحوم نورى نقل می‌کند كه شيخ على نامى كه از مردان شايسته و پارسا بود در معيّت حاج شيخ مهدى نجفى عازم زيارت آقا على بن موسى الرضا علیه‌السلام می‌شود. شيخ على كه كفيل خدمت و امين خرج شيخ مهدى و از ملازمان او بود می‌گوید: ✍ ما از شهر بغداد خارج شديم. من بيش از نيم درهم با خود نداشتم. وقتى وارد مشهد شديم و مدّت زمانى در آنجا مانديم چيزى براى خرجى ما باقى نماند و كسى را هم نمی‌شناختیم كه از او پولى قرض بگيريم. به همراهانى كه مهمان شيخ مهدى بودند گفتم: امشب چيزى براى خوردن نيست. آنها هم هر كدام از پى كار خود رفتند. ما وارد روضه مطهّر امام هشتم علیه‌السلام شديم و نماز خوانديم و زيارت كرديم. ديدم يك نفر پهلوى شيخ مهدى ايستاده و شيخ هم دست به دعا برداشته است. آن مرد کیسه‌ای در ميان دست شيخ گذاشت. شيخ اشاره كرد كه شايد اشتباهى كيسه را در دست وى گذاشته است. امّا آن مرد رو به شيخ نمود و گفت: اَما عَلِمتَ اِنَّ لِكُلِّ اِمام مَظهَرا و اِنَّ الاِمام عَلىِّ بنِ موسَى الرّضا علیه‌السلام مُتَكَفِّل لِاَحوالِ الغُرباء: مگر نمی‌دانی براى هر امامى مظهرى است؟ و به راستى امام رضا علیه‌السلام كفيل حال غريبان است! آنگاه اشاره به كيسه نمود و گفت: اين از جانب امام رضا علیه‌السلام است. بعد هم رفت. شیخ مهدى شگفت زده شد. آنگاه به من نگاهى كرد و گفت: بيا كيسه را بگير. من كيسه را از دست شيخ گرفتم، به بازار رفتم براى مهمانان، غذا و ميوه خريدارى كردم. مهمانان وقتى طعامها را ديدند گفتند: تو كه سر شب ما را نااميد كردى. اكنون می‌بینیم غذاى ما از هر شب بهتر و بيشتر است. داستان شيخ و مردى كه كيسه اهدايى را داده بود را براى آنها بازگو نمودم. در ميان كيسه سيصد اشرفى بود. 📚 داستان‌هایی از علما ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا