eitaa logo
حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه
2.1هزار دنبال‌کننده
194 عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) @masabiholhoda_77652134
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 📍 امتحان حجّت است، به‌خصوص برای مؤمن❗️ 📌روایتی که از امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع) نقل کردند. مرحوم فیض از کافی شیخ کلینی نقل می‌کند: «إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ(ع) وَ امّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ»1️⃣. دو تا مربّی است. در تعبیر روایت، ناس دارد؛ یعنی برای همه است و صحبت مؤمن و کافر نیست. برای همۀ مردم است؛ یعنی تمام کسانی که مدّعی انسانیت هستند. دو حجّت هستند. تعبیر به حجّت، برای این است که بعد می‌خواهد برخورد بکند. می‌خواهد جداسازی بکند و طبق آنچه به دست آوردند، با آن‌ها عمل کند. «لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ عَلَيهَْا مَا اكْتَسَبَتْ». اگر در مسیر حیوانی رفتی برای تو آخور می‌بندد. که به جایگاه حیوانات بروی. باید در وادی انسانیّت عمل کنید. این مطلب به‌خصوص برای آنهایی است که مدّعی ایمان هستند. بنابراین چرا امتحان می‌کند؟ اوّلین جهت، این است که خداوند می‌خواهد که حجّت را بر ابنای بشر تمام بکند که دیگر نتوانند اعتراض بکنند؛ به‌خصوص برای مؤمن راه اعتراض وجود ندارد. 1️⃣همانا برای خدا بر مردم دو حجّت است. حجّت ظاهری و حجّت باطنی است. پس امّا حجّت ظاهری رسولان، انبیا(ع) و ائمّه(ع) هستند و امّا حجّت باطنی عقل‌ها هستند. الکافی، ج1، ص16- وسائل‌الشیعه، ج 15، ص207- بحارالأنوار، ج 1، ص137 〰️〰️〰️〰️〰️ @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 جداسازی مؤمن از کافر، منافق و خود مؤمنین❗️ 📌مسئلۀ آزمایش، مسئلۀ جداسازی سعادت از شقاوت و مطیع از عاصی است. اصلاً دنیا دار امتحان است. مدرسه‌ای برای ابنای بشر است. در این مدرسه هم امتحان هست. مدرسۀ بدون امتحان نمی‌شود. دنیا، مدرسة الله است و در آن، برای هر ذی شعوری امتحان هست. ذی‌شعور به معنای کسی است که به او عقل دادیم. عقل، مربّی باطنی است و مربّی خارجی هم دارد. در این جداسازی‌ها چند قسم دیگر هم هست. یک وقت مؤمن از کافر جدا می‌شود و یک وقت، مؤمن از منافق جدا می‌شود. یک وقت جداسازی در خود مؤمنین است. سه جور است. یک وقت مؤمن از کافر جدا می‌شود که در آیات هم داریم. یک وقت مؤمن از منافق جدا می‌شود. ما دو اصل داریم که در تقابل با هم هستند: مؤمن و کافر داریم. نفاق اصلاً شاخه‌ای از کفر است. منافق ظاهراً مسلمان و باطناً کافر است. احکام فقه اسلام هم آن‌ها را از هم جدا می‌کند. مسلمان بی دین را سال گذشته در ایّام عاشورا بحث کردم. اینجا هم مسئلۀ تمییز و جداسازی است؛ نه اینکه خداوند نمی‌داند؛ خداوند می‌داند. در بعضی از آیات یک احتمال همین است که برای خاطر این است که دیگران شناسایی کنند. «وَ جَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً»1️⃣؛ ما بعضی از شما را برای بعضی از شما مادۀ امتحانی قرار می‌دهیم. 1️⃣سورۀ مبارکۀ فرقان، آیۀ 20 〰️〰️〰️〰️〰️ @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 شمر و یزید فراوان است، امّا امام‌حسین(ع) نیست که بیاید و ببینیم مردم چه کاره هستند. ❗️ 📌در میان مؤمنین هم جداسازی مطرح است. کسانی هستند که از نظر ظواهر مدّعی مرتبۀ بالایی از ایمان هستند و حال اینکه در این مرتبه نیستند. خداوند صحنه‌ای پیش می‌آورد که ظاهر می‌شود و می‌بینند که این شخص در این مرتبه نیست؛ نه اینکه فاقد ایمان باشد. ایمان، دارای درجات است. یک بُعد از امتحانات برای این است که ایمان فرد ظاهر بشود. یک وقت این بروز و ظهور نسبت‌به غیر و یک وقت نسبت‌به خود شخص است. چه بسا خود انسان به معنای واقعی خودش را نشناخته باشد. آزمایش الهی یک نوع خودشناسی نسبت‌به مؤمنین _ چه بسا انسان خودش را نشناسد و خیال کند که در حدّی از ایمان است. بعد صحنه‌ای پیش می‌آید. به تعبیر ساده، آب گیرش نیامده؛ و الّا شناگر قابلی است. میدان برایش باز نشده است. اگر میدان شیطنت برایش باز شود، ببین چه کار می‌کند. وقتی میدان برایش باز نشده، مثل امامزاده است؛ امّا وقتی صحنه‌ای پیدا شد که امتحان الهی است، حقیقت ظاهر می‌شود. چه بسا خودش هم خودش را نمی شناسد. شمر و یزید فراوان است، امّا امام‌حسین(ع) نیست که بیاید و ببینیم مردم چه کاره هستند. این‌طور نیست که ظواهر یا عادات، گویای آنچه در باطن من می‌گذرد، باشد. 〰️〰️〰️〰️〰️ @mojtabatehrani_ir
13.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 📍 شمر و یزید فراوان است، امّا امام‌حسین(ع) نیست که بیاید و ببینیم مردم چه کاره هستند. ❗️ 〰️〰️〰️〰️〰️ 🎞 @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 فرمایش پیغمبراکرم(ص) به امام‌حسین(ع) ❗️ 📌امام‌حسین(ع) یک نوع مختصّاتی دارد. یکی از آن‌ها را وارد می‌شوم . دیگری را در مورد ششم، بحث می‌کنم. روایت در کتاب بحارالأنوار است. وقتی که امام‌حسین(ع) خواست از مدینه حرکت بکند، شب بود. سر قبر پیغمبراکرم(ص) آمد تا با جدّش وداع کند. در آنجا نماز خواند و سرش را به سجده گذاشت. در کتاب بحارالأنوار دارد: «فَأَطَالَ فَنَعَسَ وَ هُوَ سَاجِدٌ»؛ سجده‌اش طولانی شد؛ به تعبیر ما چُرتش برد و خوابید. «فَجَاءَهُ النَّبِيُّ وَ هُوَ فِي مَنَامِهِ‌»؛ پیغمبراکرم(ص) به خوابش آمد. «فَأَخَذَ الْحُسَيْنَ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ»؛ امام‌حسین(ع) را گرفت و به سینه‌اش چسابند. «وَ جَعَلَ يُقَبِّلُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ»، و بین دو دیدۀ امام‌حسین(ع) را بوسید، «وَ يَقُولُ بِأَبِي أَنْتَ كَأَنِّي أَرَاكَ مُرَمَّلًا بِدَمِكَ بَيْنَ عِصَابَةٍ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ»، و گفت: پدرم فدای تو! مثل اینکه تو را می‌بینم که بین گروهی از این امّت، آغشتۀ به خونت هستی. «يَرْجُونَ شَفَاعَتِي»؛ آن‌ها امید دارند که من شفاعتشان کنم. «مَا لَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ خَلَاقٍ»؛ آن‌ها اصلاً بهره‌ای از آخرت ندارند. «يَا بُنَيَّ إِنَّكَ قَادِمٌ عَلَى أَبِيكَ وَ أُمِّكَ وَ أَخِيكَ وَ هُمْ مُشْتَاقُونَ إِلَيْكَ»؛ ای پسر من! تو به پدر، مادر و برادرت وارد می‌شوی و آن‌ها به دیدار تو اشتیاق دارند. 〰️〰️〰️〰️〰️ @mojtabatehrani_ir