eitaa logo
حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه
2.2هزار دنبال‌کننده
194 عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) @masabiholhoda_77652134
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: خشنود به دوری از رحمت خداست❗️ 📌در روایتی امام‌صادق(ع) خصوصیّات اهل نفاق را شمارش می‌کند، البتّه در آخر، خودِ حضرت می‎فرماید به اینکه بیش از آن‌هاست. روایت در بحار آمده است که یکی یکی آن‌ها را می‌خوانم. می‌فرماید:«الْمُنَافِقُ قَدْ رَضِيَ بِبُعْدِهِ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَى»؛ شخصی که مبتلا به این رذیله است، خشنود است که دور از رحمت خداست. خیلی بد حالتی است که کسی خشنود به دوری از رحمت خدا باشد. بعد حضرت در مورد علّتش می‎فرماید:«لِأَنَّهُ يَأْتِي بِأَعْمَالِهِ الظَّاهِرَةِ شَبِيهاً بِالشَّرِيعَةِ»؛ برای آنکه اعمال ظاهری را که مسلمان‌ها انجام می‌دهند، او هم انجام می‌دهد، «شَبِيهاً بِالشَّرِيعَةِ»1️⃣؛ در اعمال دینی ظاهرساز است؛ یعنی این عمل‌ها پوچ است و محتوا ندارد؛ چون تنها یک اسکلتی است که فقط برای ظاهرسازی آن کار را می‎کند و در آن هیچ خدا مطرح نیست. چه کسی از رحمت خدا خشنود است و می‌خواهد نزدیک به رحمت بشود؟ کسی که اعمال ظاهر شریعت را برای خدا به جا بیاورد؛ چون می‌گوییم: این اعمال موجب قُرب است. او همین عمل را انجام می‌دهد، امّا برای او قُرب نمی‌آورد؛ بلکه خشنود است که از رحمت حق دور است؛ یعنی بی محتوایی نسبت به اعمال و ظاهرسازی دارد. 1️⃣ مصباح الشریعه، ص 145 - بحار الأنوار ، ج‏69، ص: 207 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه پانزدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 توصیه جابر به عطیّه❗️ 📌حالا روایتی از جابر بن عبدالله انصاری می‌خوانم که از اصحاب پیغمبر‌اکرم(ص) است. جابر در روز اربعین به کربلا آمد. بعد از اینکه کارهایش را انجام داد و زیارتش را تمام کرد. در روایت دارد که به همراه‌اش عطیّه یا عطا نامی بود و چون چشمش نابینا بود، گفت: دست من را بگیر. بیا به سمت خانه‌های کوفه برویم: «خُذُوا بِي نَحْوَ أَبْيَاتِ كُوفَانَ». عطیّه می‌گوید:«فَلَمَّا صِرْنَا فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ»؛ همین‌طور که آرام آرام دستش را هم گرفته بودم داشتیم می‌رفتیم، «فَقَالَ لِي يَا عَطِيَّةُ»؛ به من گفت: ای عطیّه! «هَلْ أُوصِيكَ»؛ می خواهی سفارشی به تو بکنم، «وَ مَا أَظُنُّ أَنَّنِي بَعْدَ هَذِهِ السَّفْرَةِ مُلَاقِيكَ»؛ من دیگر گمان ندارم بعد از این سفر تو را ببینم؛ یعنی آخر عمرم شده است. عطیّه از خدا می خواهد که از صحابۀ پیغمبراکرم(ص)- جابر بن عبد الله انصاری- که تقریباً ایّام آخر عمرش را دارد می گذراند، تحفه ای بگیرد. به او گفت: بگو. جابر گفت:«أَحِبَّ مُحِبَّ آلِ مُحَمَّدٍ مَا أَحَبَّهُمْ وَ أَبْغِضْ مُبْغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ مَا أَبْغَضَهُمْ». توصیه‌ها‌یی را به او کرد که غرضم این بخش است:«فَقَالَ لِي»؛ به عطیّه گفت:«يَا عَطِيَّةُ سَمِعْتُ حَبِيبِي رَسُولَ اللَّهِ(ص)»؛ ای عطیّه! از دوستم پیغمبر(ص) شنیدم. تعبیر «حبیبی» می‌کند تا رابطۀ محبّتی را مطرح کند. «يَقُولُ مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ وَ مَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِكَ فِي عَمَلِهِمْ»1️⃣؛ پیغمبراکرم(ص)فرمود: این رابطۀ محبّتی‌ات با جلوه های حق و حقیقت را نگه دار. اگر دوست‌شان داری بفهم که بهره ای از ایمان داری و فطرت انسانی هنوز در تو هست. اگر دیدی درونت دارد پس می زند، بدان که خطرناک است. این‌ها را دارند به ما می‌گویند. سرّش هم همین است که یکی از آثار سوء نفاق این است که آن‌ها هیچ‌گاه رابطۀ محبّتی با اهل بیت پیدا نمی کنند. 1️⃣کسی که قومی را دوست بدارد، با آن‌ها محشور می‌شود و کسی که عمل قومی را دوست بدارد، مثل این است که عمل، در آن مشارکت داشته باشد. بحار الأنوار، ج‏65، ص 131 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه هفدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: منافق بوقلمون صفت است ❗️ 📌این جملات به اینجا که رسید، یک مرتبه یاد موضوعی افتادم: در بین منافقین صدر اسلام، یزید مواجهه و رویارویی سختی کرد. آن ها به این نحو رویارویی -حتّی با امام علی(ع)- نکردند. باز همین منافق که آن صحنۀ کربلا را درست کرد، وقتی دید صحنه عوض شد، «يَفْتَنُّونَ افْتِنَاناً» و بوقلمون صفت شد. وقتی دید صحنه برگشت، وقتی اهل بیت را به شام آورد و مردم کم کم فهمیدند و وضع عوض شد، یک مرتبه امام زین العابدین(ع) را خواست و شروع به لعنت فرستادن بر عبیدالله کرد. می خواهم تفاوت وصف با فعلش را بگویم. شروع به لعنت کردن کرد، که من نگفته بودم این کار را بکنند، خود عبیدالله کرده است. ای خبیث و بی حیا! کما اینکه از خصوصیّات منافق همین درید گی است. نگفته بودی بکشد؟! داری دروغ می گویی. اصلاً تو نگفته بودی امام حسین(ع) را بکشد. عبیدالله به تو گفت که سر امام حسین(ع) را که آوردند، بنشینی و آن کارها را بکنی؟ در تاریخ می‎نویسند: امام زین العابدین(ع) را خواست و معذرت خواهی کرد و سؤال کرد که شما چه می‎خواهید و چه حاجتی دارید. منافق این است که عملش درد بی درمان است. آیا درد را می‎تواند علاج کند و شهادت امام حسین(ع) را برگرداند؟ نمی تواند. امّا به الفاظش که نگاه می‎کنیم، تمامش با همان مقطع و مقاطع بعدی که امام علی(ع) دارد توصیف می‎کند، تطبیق دارد و ایشان همین را می گوید. همان هایی است که خود امام علی(ع) آن ها را مشاهده کرد و در مقابل خودش هم همین بساط بود. مطرح کردم: ضربه‎ای که اسلام از مشرک و کافر نخورد، از منافق خورد، ضرباتی که در طول تاریخ، جبران ناپذیر است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه هجدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: برای هر حقّی باطلی می تراشند ❗️ 📌در مقابل هر حقّی باطلی می‎تراشد، بدل حق تراش هستند. به شکلی که برای هر فریب مردم گوسالۀ دارند. در مقابل هر راستی کجی دارند. این جملات ناشی از دل پر درد امام علی(ع) است. والله قسم! وقتی آن ها را می‎خواندم، جگرم می سوخت. می‎فهمید دارد چه می گوید؟ یعنی بعد از پیغمبراکرم(ص) چه کار کردند و در مقابل امام علی(ع) کدام گوساله را آوردند و تراشیدند. آن بدل حق را تراشیدن. چنانکه مردم را با آراسته کردن،شکل دادن، نقاشی کردن، زیورش داده و فریب دادند. به اینجا که رسیدم، می‎خواهم توسّلی پیدا کنم که تصمیم به آن نداشتم. آن وقت، ریسمان به گردن حق می اندازند و او را به مسجد می‎برند تا با بدل حق، یعنی باطل، بیعت کند. این جملات دارد از دل امام علی(ع) در می آید که می فرماید:«قَدْ أَعَدُّوا لِكُلِّ حَقٍّ بَاطِلًا وَ لِكُلِّ قَائِمٍ مَائِلًا»1️⃣؛ برای هر حقّی باطلی دارند و برای هر راه راست، راه کج و انحرافی درست کردند؛ به شکلی که مردم هم نفهمند. حالا ما می فهمیم اینکه امام باقر(ع) می فرماید:«ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ النَّبِيِّ(ص) إِلَّا ثَلَاثَةَ...» 2️⃣؛ یعنی چه؟ تشخیص کار مشکل می شود وقتی که بعد از پیغمبراکرم(ص) نتوانستند گوسالۀ سامری را از حقّ تشخیص بدهند. 1️⃣نهج البلاغه، خطبۀ 194 2️⃣بعد از پیغمبر اکرم(ص) به جز سه نفر همۀ مردم مرتد شدند. بحار الأنوار، ج‏34، ص 274 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 گرفتاری‌های ائمّه از منافقین ❗️ 📌خدا شاهد است که هر وقت فکر می کنم که ائمّۀ ما گرفتار چه کسانی شده بودند، همین‌طور ناراحتم و این ناراحتی، همیشگی من است، وقتی به فکر ائمّۀ‌مان می افتم. آن‌ها چه کسانی بودند؟ آن‌ها را که ما نمی‌توانیم به‌صورت درست بشناسیم. امّا آن‌قدر می دانیم که مافوق بشر هستند. آن‌ها گرفتار چه کسانی شدند؟ کسانی که نگذاشتند آن‌ها معارف را بگویند. وقتی امام‌علی(ع) بالای منبر می فرماید:«...سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي...» 1️⃣، آن خبیث می‌گوید: بگو ریش‌های من چند دانه است؟ تو را به خدا این احمق‌ها را ببینید که چه کسانی هستند! او می توانست از اسرار خلقت سؤال بکند. امام‌علی(ع) می‌گوید: من به راه آسمان‌ها بیشتر از راه‌های زمین آشنا هستم2️⃣، وقتی از او سؤال می کنند. آن موقع که ستاره ها و... را نمی‌شناختند و آسمان را نقره‌کوب می دانستند و زمین را کروی در نظر نمی‌گرفتند. امام‌علی(ع) اوّلین کسی بود که فرمود:«هَذِهِ‏ النُّجُومُ‏ الَّتِي‏ فِي‏ السَّمَاءِ مَدَائِنُ‏ مِثْلُ الْمَدَائِنِ»3️⃣. ببینیم که حضرت گرفتار چه کسانی بود! چهار نفر فهمیده در بین آن‌ها نبود که سؤال‌های بهتری از حضرت بکند. همین افراد دورش را گرفته بودند، و هدف‌شان چند روز حکومت دنیوی بود. 1️⃣ارشاد، ج1، ص330 - بحار الأنوار، ج‏10، ص 125 2️⃣فلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ. نهج البلاغه، خطبۀ 189 3️⃣اين ستاره‌ها كه در آسمانند شهرهائى هستند مانند شهرهائى كه در زمينند و هر كدام با ستونى از نور وابسته‌اند كه درازيش در آسمان مسافت 250 سال است . بحار الأنوار، ج‏55، ص 91 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 خصوصیّات منافقین: بیهوده‌گو و مسخره کننده دین هستند ❗️ 📌در ادامه امام‌صادق(ع) می‌فرماید:«وَ هُوَ لَاغٍ»؛ «لاغی» کسی است که سخن‌های بیهوده می‎گوید. از خصوصیّات منافقین بیهوده‌گویی است. «وَ هُوَ لَاغٍ بَاغٍ»؛ او گستاخ است. «لَاهٍ بِالْقَلْبِ عَنْ حَقِّهَا»؛ دلش از حقایق شریعت روگردان است، «مُسْتَهْزِئٌ فِيهَا»؛ در ارتباط با دین این‌گونه است که آن را انکار می‎کند. استهزا، به معنای انکار کردن است، امّا انکاری که همراه با تمسخر باشد. اگه کسی بخواهد مطلب دیگری را منکر بشود، امّا با لحن تمسخرآمیزی باشد، می‌گویند: استهزایش می‎کند. «مُسْتَهْزِئٌ فِيهَا»1️⃣؛ آنچه را در شریعت آمده است با لحنی مسخره‌آمیز انکار می‎کند. 1️⃣ مصباح الشریعه، ص 145 - بحار الأنوار ، ج‏69، ص: 207 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 منافقین از لحاظ روانی و روحی احساس خواری می‌کنند❗️ 📌لذا وقتی که به تاریخ صدر اسلام مراجعه می‎کنیم، حرکاتی را آن‌ها انجام می‎دادند که گویای همین معناست. بارزترین نمونه‎اش، جریان کربلا و امام‌حسین(ع) است. بُعد اعتقادی که مسلّم است، از این حرف‌ها خبری نبود و کنارش بگذارید؛ چون خود یزید علناً گفت: «لَعِبَتْ هَاشِمُ بِالدِّينِ فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْيٌ نَزَلَ‏»1️⃣ در بُعد عملی ‌او هم خبر دارید که شُرب خَمر به‌صورت علنی می‎کرد و آن را که همۀ شما می‎دانید. می‌خواهم آن بُعدی را که برای شما مشخّص نیست بگویم؛ چون دو بُعدش در تاریخ مشخّص است. آن بُعدی که واضح نیست، جنبۀ روانی‌اوست. یزید با اینکه فرزند معاویه است. معاویه هم به حسب ظاهر بخشی از قلمرو اسلامی را تحت حکومت خودش در آورد. می گفت خلیفه هستم و برای خودش بساطی درست کرد. با وجود این، احساس خواری می‎کرد. یزید هم از لحاظ روانی همین احساس خواری را داشت. امام‌حسین(ع) چیست؟ عزیز بود. از همین ناراحت بود و می‎خواست جبران کند. -به اصطلاح- برای خودش عزّت درست بکند و این ذلّت را از خودش دور بکند. امام‌حسین(ع) روز عاشورا -تک و تنها- ایستاد و شروع به خطبه خواندن کرد. جملاتی که گفت همین بود؛ فرمود:«...أَلَا إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيَّ»؛ حرام‌زاده، پسر حرام‌زاده. خوب دقّت کنید! دیگر چه خواری‌یی بالاتر از این برای یزید وجود دارد؟ مسلّم هم بود دیگر. «... قَدْ رَكَزَ بَيْنَ‏ اثْنَتَيْنِ‏ بَيْنَ‏ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ...»؛ او می‌خواهد من را به ذلّت بکشاند، در حالی که کاری از من می‌خواهد که ذلّت برای من است. عزّت برا ی من این است که بیایم و تا آخر در راه خدا بایستم. اگر چه کشته می‎شوم، آن را می‎پذیرم؛ چون این مرگ برای من افتخار آفرین است، امّا آن زندگی ذلّت‌بار تو را نمی‎خواهم. یزید می‎خواست ذلّت و خواری را از خودش دور بکند، که نتوانست. بعد امام‌حسین(ع) می‌فرماید: خدا اِبا دارد از اینکه ما در راه ذلّت قدم بگذاریم. «... حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ...» 2️⃣؛ امام‌حسین(ع) در دامان حضرت زهرا(س) بزرگ شده است. 1️⃣مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص114 2️⃣لهوف، ص 97 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir