eitaa logo
حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه
2.2هزار دنبال‌کننده
194 عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) @masabiholhoda_77652134
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 📍 چرا مؤمن نبایدچهل شبانه روز سر کیف باشد❗️ 📌امام‌صادق(ع) فرمود: «الْمُؤْمِنُ لَا يَمْضِي عَلَيْهِ أَرْبَعُونَ لَيْلَةً إِلَّا عَرَضَ لَهُ أَمْرٌ يَحْزُنُهُ». چرا؟ «يُذَكَّرُ بِهِ»1️⃣؛ نمی‌شود چهل شب بگذرد و هیچ چیزی برای مؤمن پیدا نشود که ناراحت بشود و همیشه سر کیف باشد. اگر چهل شب پشت سر هم سر کیف است، معنایش این است که چهل شب خدا یادش رفته است. بسترش چنین بستری است. تعبیر روز را هم داریم. امام‌صادق(ع) فرمود: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ هُوَ يُذَكَّرُ فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ يَوْماً بِبَلَاءٍ». در انتهای روایت دارد: «أَوْ هَمٍّ لَا يَدْرِي مِنْ أَيْنَ هُوَ »2️⃣؛ چهل روز و چهل شب نمی‌شود که بر مؤمن بگذرد و بلایی برای او پیش نیاید. اگر برای انسان بلایی پیش نیاید، یابوی نفس او را بر می‌دارد. 1️⃣ الکافی، ج 2، ص254- وسائل‌الشیعه، ج 3، ص262- بحارالأنوار، ج 64، ص211 2️⃣ بحارالأنوار، ج 64، ص237 〰〰〰〰〰 @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 تعبیری از آیت الله میرزا عبدالعلی تهرانی(ره)❗️ 📌تعبیری است که استاد ما(ره) می‌فرمود. می‌گفت که مواظب باش یابوی نفس تو را برندارد. اگر بنا بشود که همه چیز بر وفق مراد باشد، به هیچ چیزی سر فرود نخواهد آورد. نفس، چموش عجیبی است. نفس، سر خم کن نیست. باید سُمّ حیوان نفسش را در یک چاله فرو بکند تا بخوابد و سرش را پایین بیاورد. روایت را مطرح می‌کنم. اسب سرش بالا بود و پایش در چاله رفت. چرا بالا را نگاه می‌کردی؟ پایین را هم نگاه کن و ببین که چه خبر است! 〰〰〰〰〰 @mojtabatehrani_ir
18.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ «كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) قَالَ‌ أَصْبَحْتُ‌ وَ لِيَ‌ رَبٌ‌ فَوْقِي‌ وَ النَّارُ أَمَامِي‌ وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُنِي وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي وَ أَنَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِي- لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ وَ لَا أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ وَ الْأُمُورُ بِيَدِ غَيْرِي فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِي وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّي فَأَيُّ فَقِيرٍ أَفْقَرُ مِنِّي» 〰〰〰〰〰 شرح حدیث 🎞 @mojtabatehrani_ir
﷽ «كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) قَالَ‌ أَصْبَحْتُ‌ وَ لِيَ‌ رَبٌ‌ فَوْقِي‌ وَ النَّارُ أَمَامِي‌ وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُنِي وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي وَ أَنَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِي- لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ وَ لَا أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ وَ الْأُمُورُ بِيَدِ غَيْرِي فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِي وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّي فَأَيُّ فَقِيرٍ أَفْقَرُ مِنِّي» دارد عرض شد به امام‌حسن صلوات الله علیه، «كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ»؛ به قول ما «كَيْفَ أَصْبَحْتَ»، این احوال‌پرسی است، حال شما چطور است؛ «قَالَ‌ أَصْبَحْتُ‌ وَ لِيَ‌ رَبٌ‌ فَوْقِي»؛ می‌دانی حالم چطوری است؟ دارند به ما یاد می‌دهند، که ما باید این‌طوری باشیم، شب را به روز آوردم در حالی که یک پروردگاری دارم که احاطه به من دارد، «وَ لِيَ رَبٌ‌ فَوْقِي‌ وَ النَّارُ أَمَامِي»؛ نعوذ بالله آتش در پیش‌رو دارم، بحث قیامت است معصوم است نمی‌گوید می‌روم توی آتش. «وَ النَّارُ أَمَامِي» مسلّم است جهنّم، «وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُنِي»؛ مرگ مرا طلب می‌کند توی دنیا ماندنی نیستم، رفتنی هستم. «وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي»؛ یک پروردگاری دارم که به همه چیز من احاطه دارد. همه شراشر وجودی من، سیری می‌کنم که یک شاخه منتهی‌الیه او چیست؟ جهنّم است، یک احتمال است دیگر. مرگ هم حتمی است و او این است به اینکه اینطور نیست که بتوانم جلوگیر باشم از سیرم، این هم نیست، حتمی است، و از آن طرف. «وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي»؛ حساب هم حدقه کرده به من، حلقه‌وار دور من است، بی‌برو برگرد هست نمی‌توانم از او خارج بشوم اصلاً، باید حساب پس بدهم. «وَ أَنَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِي»؛ من گروگان اعمال خود هستم. «لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ وَ لَا أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ»؛ آن قدر هم عاجز هستم که آنچه که دوست دارم توی دنیا، نمی‌توانم هر چه دوست دارم چه کار کنم به دست بیاورم،....
......جلب منفعت خودم منهای الله تعالی، هیچ نمی‌توانم بکنم. «وَ لَا أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ»؛ نمی‌توانم از خودم دفع ضرر هم بکنم، آن چیزهای که خوشم نمی‌آید از خودم دفع بکنم، چه بسا اشاره به این باشد که این انسان دلش می‌خواهد جاودانه در دنیا بماند و مرگ را از خودش دور کند که دوست ندارد، می‌خواهد این را بفرماید، یک اشاره هم به این است، نمی‌توانم بمانم در دنیا، نمی‌توانم مرگ را هم از خودم دفع کنم که دوسش ندارم، «وَ الْأُمُورُ بِيَدِ غَيْرِي» تمام کارها بدست یکی دیگر است بدست من نیستش دیگر، «فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِي وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّي»؛ آخر کارم این است، مشیَّت اوست، مشیَّتش تعلّق بگیرد نعوذ بالله من را عذاب می‌کند و اگر مشیَّتش تعلّق بگیرد چشم‌پوشی می‌کند و عفو می‌کند از من. «فَأَيُّ فَقِيرٍ أَفْقَرُ مِنِّي»؛ فقیری فقیرتر از من نیست دیگر. خوب اینجا یک اشاره زیباست به آن چیزی که در صدر آن روایت اوّل بود که خواندیم و او این است که بابا خودت که هیچ نداری که، این‌ها را باورت بیاید. هیچ چیز خودمان نداریم هر چه هست در دست خداست؛ بنابراین امیدت را به غیر خدای می‌بندی بعد اعمالت را خراب می‌کنی توی دنیا چرا؟ بهتر این نیست که آدم چه کار کند، برود سراغ خدا که همه کاره هست تنها امیدش او و هر چه گفت چشم. و همه چیز هم است توی آن روایت هم داشت مستجاب الدعوه شما خوب دقت کنید اینها همه روابط دارد با همدیگر تو چیز ......
.....می‌خواهی؟ این خواسته‌ها تو را می‌کشاند به این خلافکاری‌ها دیگر، غیر از این است؟ خواسته‌های توست، این‌ها که بیکاره هستند، برو پیش همه کاره، امید تو او، هر چه گفت چشم و تو هم هر چه گفتی چشم من نمی‌خواهم وارد بشوم دیگر در آن روایتی که دارد که خطاب می‌کند عبد تو اطاعت من را بکنم من هم مطیع تو می‌شوم نعوذ بالله واقعاً من اصلاً نمی‌دانم این را، من گاهی می‌دیدم، این تعبیرات، تعبیرات عجیبی است. ای بنده من، تو مطیع من بشو من هم می‌شوم مطیع تو، نعوذ بالله، این همین معناست، کجا می‌روی بیا پیش من، از کی می‌خواهی از من بخواه، همه چیز هم دست من است چرا خلاف‌کاری. بحارالانوار، ج75، ص113 عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ (ع) قِيلَ لِلْحَسَنِ‌بْنُ عَلِيٍّ (ع) فَقِيلَ لَهُ كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) قَالَ أَصْبَحْتُ‌ وَ لِي‌ رَبٌ‌ فَوْقِي‌ وَ النَّارُ أَمَامِي وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُنِي وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي وَ أَنَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِي- لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ وَ لَا أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ وَ الْأُمُورُ بِيَدِ غَيْرِي فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِي وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّي فَأَيُّ فَقِيرٍ أَفْقَرُ مِنِّي. 〰〰〰〰〰 شرح حدیث 🎞 @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 سه چیزی که حیوان نفس را سر به‌زیر می‌کند❗️ 📌پیغمبراکرم(ص) فرمود: «لَوْ لَا ثَلَاثَةٌ فِي ابْنِ آدَمَ مَا طَأْطَأَ رَأْسَهُ شَيْ‌ءٌ»؛ عجب تعبیری است! اگر سه چیز در انسان و فرزند آدم نبود، هیچ چیزی نمی‌توانست سر این حیوان را پایین بیاورد. سه چیز موجب شده است که دیگر نمی‌تواند کُرکُری بخواند، «الْمَرَضُ»؛ بیماری. «وَ الْمَوْتُ»؛ همۀ مواردش همگانی است. اینجاست که انسان به عجز می‌رسد، «وَ الْفَقْرُ وَ كُلُّهُنَّ فِيهِ وَ إِنَّهُ مَعَهُنَّ لَوَثَّابٌ». اینکه بلا مُذَکِّر است، روی این جهت است که موجب می‌شود انسان غفلت نکند. اگر بنا بشود انسان همیشه در راحتی باشد، غفلت می‌آورد و غفلت هم باعث گناه می‌شود. برای اینکه او را متوجّه بکند، گرفتار بلایش می‌کند. همۀ آن‌ها لطف خداوند نسبت‌به مؤمنین متوسّطین است. 〰〰〰〰〰 @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 پیامبر‌اکرم(ص) عبد بودن را انتخاب نمود❗️ 📌در روایتی آمده است: «هَبَطَ مَعَ جَبْرَئِيلَ(ع) مَلَكٌ لَمْ يَطَأِ الْأَرْضَ قَطُّ»؛ همراه جبرائیل(ع) فرشته‌ای فرود آمد. به سمت عالم مادّه آمد در حالی که تا به حال این فرشته به این نشئه نیامده بود. اوّلین بارش بوده است. «مَعَهُ مَفَاتِيحُ خَزَائِنِ الْأَرْضِ»؛ کلیدهای تمام عالمِ نشئۀ مادّیت با او بود. همراه جبرئیل خدمت پیغمبراکرم(ص) آمدند. «فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ(ص) إِنَّ رَبَّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ»؛ گفت: پروردگار برای تو سلام می‌فرستد، «وَ يَقُولُ هَذِهِ مَفَاتِيحُ خَزَائِنِ الْأَرْضِ»؛ و می‌گوید: کلید تمام خزینه‌های عالم و نشئۀ مادّیت است. «فَإِنْ شِئْتَ فَكُنْ نَبِيّاً عَبْداً»؛ تو بین دو چیز مخیّر هستی: می‌توانی نسبت‌به خداوند پیامبری عبد باشی، «وَ إِنْ شِئْتَ نَبِيّاً مَلِكاً»؛ و می‌توانی پیغمبر(ص) باشی، امّا همراهش هم سلطنت باشد. یک وقت می‌خواهی بنده باشی و یک وقت می‌خواهی که بر جمیع امور مادّی سلطه داشته باشی و در اختیارت باشد. «فَأَشَارَ إِلَيْهِ جَبْرَئِيلُ(ع) أَنْ تَوَاضَعْ يَا مُحَمَّدُ(ص)». جبرائیل اشاره کرد و به پیغمبراکرم(ص) و گفت: کُرنش کن. ببین خداوند برای تو چه کرده است! تمام نشئۀ مادّیت را در دست تو گذاشت. دیگر چه می‌خواهی؟ تمام عالم و ما فیها را یک لقمه کرده و در دهان تو می‌گذارد. بیا و کُرنش کن. «فَقَالَ»؛ در جواب گفت: «بَلْ أَكُونُ نَبِيّاً عَبْداً»؛ برو! من همان رابطۀ عبودیّت با خداوند را می‌خواهم. کُرنش کنم و سر به زیر داشته باشم. «ثُمَّ صَعِدَ إِلَى السَّمَاءِ»1️⃣؛ آنها به سمت آسمان رفتند. 1️⃣بحارالأنوار، ج 18، ص334 〰〰〰〰〰 @mojtabatehrani_ir