eitaa logo
آیت الله مجتهدی ( تهرانی) ره
3.9هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
6.9هزار ویدیو
61 فایل
کپی مطالب کانال ممنوع🛇 👈 زندگیتان را با سخنان ناب آیت الله مجتهدی (ره) خدایی کنید. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 @mojtahedie71 -
مشاهده در ایتا
دانلود
☘️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... رُخسارِ دِلرُبایِ تُو اِی دُوست دیدَنیست آهَنگِ رُوح بَخشِ صِدایَت شِنیدَنیست 💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصه پنج نفر از مریدان امام رضا(ع)که در حرم او دفن شدند... ۱_نُخودکی آقا علی اکبر اصفهانی است. معروف به نخودکی، از آن آدم هایی که روز و شب نمی شناخت برای بیتوته کردن در حرم و دل نمی‌کند از این حریم. خلاصه رفیق «آقاعلی بن موسی الرضا» بود. حالا هم پای درِ ورودی صحن سقاخانه دفن است. گفته بود می خواهم، مزارم زیر پای زائران باشد. روزی که مُرد، خراسان را نیروهای شوروی اشغال کرده بودند، اما شهر، دیگرگون شد و تمام شهر تعطیل بود و حالت فوق‌العاده اعلام شد و سربازان روسی سراسر مسیر تشییع جنازه او از سمرقند تا خود حرم زیر نظر داشتند. ۲_تُربتی آقاعباس راشد تربتی است که به «حاج آخوند» معروف بود. کشاورزی بود اهل دل و فقط روزهای آخر هفته وقت داشت درس دیانت بخواند. شب و روزش رسیدگی به کار و مشکلات مردم بود. وقتی سال 1301، در تربت حیدریه زلزله آمد، تمام شهر، دور مدیریت او می گشت. چنانکه آمریکایی ها کمک های نقدیشان را برای «راشد» فرستادند و او کمک ها را پس فرستاد و نپذیرفت. رئیس الوزای وقت احمدشاه، پس از حل مشکلات مردم در زلزله برای او ابلاغ تلگراف تشکر فرستاد. سال 1326 قمری، هفت ماه طول کشید تا پیاده رفت کربلا و برگشت. عاشق «آقا علی ابن موسی الرضا» بود و مزارش هم شد، گوشه ای از صحن آزادی. ۳_پیر پالاندوز آقا محمدعارف عباسی است؛ مشهور به «پیر پالاندوز». معاصر شیخ بهایی بود. شغلش کفش‌دوزی بود و خط ثلث را به زیبایی می نوشت. درس نخوانده بود اما جانش، مساله آموز صد مُدرس شده بود. آنچنانکه بعدها، از پیران سلسله ذَهبیه شد. آقا محمد، علم کیمیاگری می دانست و آنچه می دید و می شنید را کسی نمی دید. چنان با عشق «آقا علی ابن موسی الرضا» می زیست که گفته بود «آقا» را می بیند و با وی گفت وگو می کند. وقتی مُرد، مردم و مریدان، بیداد می کردند. سلطان محمد خدابنده دستور داد آرامگاهی در ضلع شرقی حرم برایش بنا کردند. ۴_شیخ جعفر آقاجعفر مجتهدی است. هرچه دار و ندار و املاک داشت را برای مردم محروم خرج کرد و بخشید. آنچنانکه «پینه دوز» شد. زندگی اش را پای فراگیری عرفان گذاشت. در اشتیاق زیارت عتبات به عراق مهاجرت کرد که به علت نداشتن جواز ورود، دستگیر و در عراق زندانی شد. خودش می گفت: زندان، توفیق اجباری شد تا به خلوت و شناخت خود بپردازد. بعداز آزادی از زندان، یک سال در نجف و هشت سال تمام شب ها را تا سحر در حرم امام حسین(ع) می گذراند. زندگی اش از راه دوختن کفش های کهنه می گذشت. بعدها در بحبوحه ناامنی کودتای عبدالکریم قاسم بر ضد ملک فیصل (پادشاه عراق) به ایران برگشت و شهر به شهر، گمنام می چرخید تا به مشهد رسید و ماند. عاشق اهل بیت بود. استاد کشمیری می‏ گفت: «آقا جعفر، خودش حرمِ اهل بیت‏ است.»؛ چنان با جانش در حریم «آقا علی ابن موسی الرضا» انس گرفته بود که آخرش در حجره‌ی 24 صحن آزادی آرام گرفت. و این آخری: روایت یکی از مزارهای متفاوت و شگفت انگیز است: ۵_جیگی جیگی معروف است به «جیگی جیگی»؛ اسم واقعی اش را هیچ کس ندانست. خانواده ای هم نداشت. دوره گرد بود و دف می زد و به آوازخوانی شهره بود. اما آوازخوانی که چنان عشق اهل بیت را در دل داشت که در ایام شهادت و خصوصا کل دو ماه محرم و صفر را دست به دف و دایره نمی برد و کسی او را در شهر نمی دید. «جیگی جیگی، ننه خانم»، هر روز صبح می آمد مقابل حرم می ایستاد و به امام رضا(ع) سلام می داد و بلند آواز می خواند: جیگی جیگی، ننه خانوم بیا بشین روی زانوم روی زانوم، سنجد داره یه کمی بخور، قوت داره همه گفته اند درباره او که: هر باری که گنبد و بارگاه حرم «آقا علی ابن موسی الرضا» را می دید، تنبکش را به نشانه احترام و ادب، پشت سر یا زیر لباس مُندرسش پنهان می کرد و پس از سلام به حضرت، آوازه خوانی و تنبک زنی می کرد. خانه او درسطح شهر، مشهور بود به «غار». اتاقکی غار مانند در داخل کال (کانال) انتهای کوچه نوغان جایی نزدیک دبیرستان حاج تقی آقا بزرگ . «جیگی جیگی» چگونه در حرم دفن شد؟ چون هیچ خانواده ای نداشت، جنازه‌اش را به غسالخانه شهر در میدان طبرسی بردند. یک شب در غسالخانه ماند و قرار شد توسط ماموران شهرداری در قبرستان «گلشور» - قبرستان عمومی شهر- دفن شود. همزمان با انتقال جسد «جیگی جیگی» به سردخانه، جنازه یکی از تجار معروف مشهد را شبانه به غسالخانه آوردند. صبحگاه خانواده مرد تاجر، جنازه را تحویل گرفتند و پس از انجام مراسمی خاص، راهی حرم حضرت رضا(ع) شدند. کارگران شهرداری هم جنازه موجود را برای دفن به قبرستان عمومی شهر بردند و بی کس و تنها، کفن و دفنش را به سرعت انجام دادند. هنگام وداع و دفن تاجر، وقتی کفن را کنار زدند، متعجبانه متوجه شدند که این جنازه او نیست. وقتی به غسالخانه برگشتند، فهمیدند این جنازه «جیگی جیگی» بوده است. خانواده مرد تاجر وقتی به قبرستان «گلشور» مراجعه کردند، دیدند که جنازه پدرشان دفن شده و هرچه تلاش کردند، مراج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🌹 عاقبت کسی که امام رضا علیه‌السلام را مسخره کرد!😳 🎙 استاد محمدی شاهرودی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🐍ماجرای ذکر گفتن مار افعی با مرحوم حضرت حاج شیخ جعفر مجتهدی رحمه الله استاد محمد علی مجاهدی نقل کردند: آقای میرزا ابوالفضل قهوه چی گفتند: روزی به دیدن آقای مجتهدی که در کوه خضر نزدیک مسجد جمکران بیتوته کرده بودند، رفتم. هنگامی که خدمت ایشان رسیدم، در عین ناباوری دیدم یک افعی به دور ایشان حلقه زده و سرش رو به روی صورت آقا می باشد!! من که وحشت زده و مضطرب شده بودم، می خواستم کاری بکنم و آن حیوان را از ایشان دور کنم، اما آقا که مشغول ذکر بودند، با اشاره به من فهماندند که ساکت و آرام باشم، من هم ساکت شده، با اضطراب شدیدی مشغول تماشای این صحنه شدم تا اینکه ذکر آقا تمام شد. در این هنگام ایشان یک مغز بادام به آن افعی دادند، از دور ایشان باز شد و به سوراخی که در همان نزدیکی بود خزید!! من که از این صحنه بسیار شگفت زده شده بودم، جویای ماجرا شدم. آقای مجتهدی فرمودند: روز اول که به اینجا آمدم و به ذکر مشغول شدم، یک مرتبه دیدم این افعی آمد و به دور من پیچید! ابتدا فکر کردم لحظات آخر عمرم می باشد، ولی دیدم این افعی با من همکلام شده و اذکاری را که می گویم، او هم تکرار می کند. در همین حین باطنا به من فهماندند که در این مدت که این جا هستم، غذای او به عهده ی من می باشد و باید به او مغز بادام بدهم. عصر همان روز یکی از دوستان که به دیدنم آمده بود، برایم یک بسته مغز بادام پوست کنده به همراه آورده بود و از آن روز به بعد، هر روز که مشغول ذکر می شوم، این افعی به همین صورت که مشاهده کردید، می آید و همراه من ذکر می گوید و بعد از خاتمه، مغز بادامی به او می دهم آن گاه به سوراخ خود می خزد. پی نوشت: ۱ - لاله ای از ملکوت، ص۱۷۸. ۲ - داستانهایی از یاد خدا، ص۵۷ 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آثار غیبت در قیامت مرحوم آیت الله مجتهدی طهرانی رحمت الله علیه