eitaa logo
موکب آنلاین با ولایت تا ظهور
3.1هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
15.1هزار ویدیو
357 فایل
✍موکب و ایستگاه صلواتی شبانه روزی آنلاین ❣معارف قرآن و عترت، منبر دیجیتال در فضای مجازی ❣جهاد تبیین هم افزایی بصیرت دینی سیاسی فرهنگی 💯 انتشار مطالب با نام خودتان هم بلامانع و صدقه جاریه است💝 💌ارتباط با خادم کانال؛ @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️تنبلی 🔸امام صادق (ع) فرمود: هر كه در طهارت و نماز خود تنبلى ورزد، در كار آخرتش به خيرى نمى رسد 🔹و هر كه در آنچه معيشت او را به سامان مى آورد تنبلى ورزد، در كار دنيايش به خيرى دست نمى يابد. 📖 الکافی، ج3، ص85
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ | حاج قاسم سلیمانی: این جام زهر و این زهر جان اسلام را می‌گیرد، جان ایران را می‌گیرد… 👈آمریکا ۵۰ سال در کشور ما حاکم مطلق بوده، یک نشانی در این ۵۰ سال از عملکرد آمریکا به ما نشان بدهید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💐🎙استاد آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) 🔵 موضوعجایی که هست برین استفاده کنین... 👌 پیشنهاد دانلود
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃 تو را جان رقیه کربلای ما رو امضا کن 😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به رفیقش پشت تلفن گفت: ذکر "الهی به رقیه" بگو مشکلت حل میشه رفیقش یک تسبیح برداشت به ده تا نرسیده دوستاش زنگ زدن و گفتن سفر کربلاش جور شده...! شهید_حسین_معز_غلامی
9.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنان شهید ابومهدی المهندس درباره شهید سلیمانی 🔹مناطقی که ما جرأت حضور در آن را نداشتیم حاج قاسم جلوتر از ما حضور داشتند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه از زبان همسر شهید کفن را باز نکردند برای بچه ریحانه پرسید اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه آرام در گوشش گفتم این بابا مهدی یکهو داد ‌زد نه، این بابای منه دوباره در گوشش گفتم ریحانه جان، یک کار برای من می‌کنی با همان حال گریه گفت چه کار؟ بوسیدمش گفتم پاهای بابا را ببوس پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟ گفتم همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم گفت من هم نمیبوسم گفتم باشه ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید و دوباره بوسید آمد توی بغلم و گفت مامان از طرف تو هم بوسیدم حالا چرا پاهایش گفتم چون پاهاش همیشه خسته بود درد می‌کرد چون برای دفاع از حرم حضرت زینب و قدم برمی‌داشت یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد همه حواسم به ریحانه بود و از مهرانه سه ساله غافل بودم به برادرم التماس کردم ببردش گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟ اگر می‌دید طاقت میآورد؟ نه، به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا