فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه انهدام دانشگاه فلسطین در غزه توسط ارتش صهیونیستی
🔹اشغالگران با جاسازی مواد منفجره، ساختمان این دانشگاه را با خاک یکسان کردند.
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
🔴 این بی بته تروریست تا دیروز کمپین حمایت از حمله نظامی به ایران راه انداخته بود و خواستار حمله به "سر مار" بود و امروز امروز نگران امنیت ملی شد
همین ها موقع حمله اسرائیل به ایران هم خواهند گفت این "حکومت اشغالگر ایران" مقصر است!
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
🔴 السودانی: ایران کشور همسایه و دوست ماست که در کنار ما در برابر داعش جنگید
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
🔴رئیس رژیم صهیونیستی: آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد جنگ بین اسرائیل و حماس نیست، بلکه جنگ بین ما و امپراتوری شیطانی است که از ایران سرچشمه می گیرد.
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
▪️برخی رسانه های با نشر عکس های قدیمی در حال تشدید تنش ها هستند
🔴به پویش #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
♦️در عملیات صبح امروز پاکستان منازل دو تن از فرماندهان ارشد گروهک های استقلال طلب بلوچ به نام های بشام بلوچ و دوستین مورد هدف قرار گرفتند. این افراد پاکستانی الاصل بودند و تابعیت ایرانی ندارند و مورد حمایت هند هستند.
🔹در نتیجه این حملات خواهر و خواهرزاده های بشام بلوچ کشته و وی به همراه همسر خود مجروح شده است، و در منزل دوستین نیز دو کودک و همسر وی کشته شده است.
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
رژیم صهیونیستی: نهادهای اطلاعاتیِ ایران در حال گسترش نفوذ در اسرائیل هستند
🔹سازمان اطلاعات و امنیت داخلی اسرائیل: نهادهای اطلاعاتی ایران بهتازگی هرچه بیشتر از شهروندان اسرائیلی و پلتفرمهای آنلاین برای گردآوری اطلاعات درباره مقامات و شخصیتهای با نفوذ در جامعۀ اسرائیل استفاده میکنند.
🔹آنها شهروندان را به گرفتن عکس و فیلم از محل زندگی مقامات و افراد با نفوذ اجتماعی کشاندهاند، بدون آنکه این افراد از عوامل پشت پرده ماجرا آگاه باشند.
🔹در پشت پردۀ فعالیت یکچهارم از پلتفرمهای مجازی در دورۀ اخیر در اسرائیل، وزارت اطلاعات ایران قرار دارد.
@Farsna - Link
9.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
💫 به فرزندانمان آرزو کردن را، یاد بدهیم.
#لیلة_الرغائب
#نامه_های_آسمانی 🕊
وصیت نامه حاج احمد متوسلیان
دیگر کسی حرفی از مرخصی نزد شهید حاج احمد متوسلیان روز پنج شنبه سی اردیبهشت ماه سال شصت و یک، حاج احمد با همان حال نامساعد و عصا در زیر بغل، آمد دارخوین تا برای بچه ها سخنرانی کند. آن هم در شرایطی که بچه های ما خیلی خسته بودند و فشار زیادی به آنها آمده بود. چیزی حدود بیست شبانه روز در گرمای چهل و هشت درجه، توی آن دشت وسیع خوزستان، وجب به وجب جنگیده و پیشروی کرده بودند. بدیهی است که همین مسأله باعث شده بود که نیروها مقداری احساس خستگی کنند. در چنین وضعیتی بود که حاج احمد آمد تا برای بسیجی ها سخنرانی کند. یکی از حضار بسیجی تیپ 27 می گوید: « حاج احمد با همان عصایی که زیر بغل داشت، آمد روی چهار پایه ایستاد و پشت میکروفون قرار گرفت. لحظه ای در سکوت، به دقت به چهره های بچه ها نگاه کرد و گفت: « بسیجی ها! شما می گویید اگر ما در روز عاشورا بودیم، به امام حسین ( علیه السلام) و سپاه او کمک می کردیم. بدانید امروز روز عاشورا است.» حاج احمد نگاه پر از لطفی به برادران - که اکثراً با سر و صورت و دست و پای زخمی روبروی او به خط شده بودند - کرد و ادامه داد: « به خدا قسم! من از یک یک شما درس می گیرم. شما بسیجی ها برای من و امثال من در حکم استاد و معلم هستید. من به شما که با این حالت در منطقه مانده اید، حجتی ندارم. می دانم که تعداد زیادی از دوستان شما شهید شده اند. می دانم بیش از بیست روز است دارید یک نفس و بی امان در منطقه می جنگید و خسته اید و شاید در خودتان توان ادامه ی رزم سراغ ندارید. ولی از شما خواهش می کنم تا جان در بدن دارید، بمانید تا که شاید به لطف خدا در این مرحله بتوانیم خرمشهر را آزاد کنیم.» در آخر صحبت هایش، در حالی که اشک از چشمانش سرازیر شده بود، گفت: « خدایا! راضی نشو که حاج احمد زنده باشد و ببیند ناموس ما، خرمشهر ما، در دست دشمن باقی مانده، خدایا! اگر بنابر این است که خرمشهر در دست دشمن باشد، مرگ حاج احمد را برسان!» این حرف ها و مناجات حاجی باعث شد همه ی نیروهای تیپ، شیون کنان، زار زار گریه کنند. خود حاج احمد، هم دل به دل بچه بسیجی ها داده بود و بی اختیار هق هق گریه، شانه هایش را می لرزاند. به زحمت والسلام سخنرانی را ادا کرد و از پشت میکروفون کنار آمد. حرف های حاجی مثل انفجار یک کپسول معنویت و اخلاص در جمع بچه ها بود. به محض پایان حرف های حاجی، بچه های تیپ در حالی که صلوات می فرستادند و تکبیر می گفتند، به طرف او هجوم آوردند و دسته جمعی و بی قرار، حاج احمد را در آغوش گرفته و می بوسیدند. خدا گواه است من ندیدم از بسیجی ها - حتی یک نفر هم تا خاتمه ی عملیات - حرفی از مرخصی بزند. هیچ کس نمی رفت. فقط تعدادی دانشجو داشتیم که به خاطر امتحانات، آنها را خود حاج احمد به زور روانه ی مرخصی کرد. دلاوری دیگر از رزم آوران تیپ 27، با اشاره به سخنرانی شورانگیز حاج احمد در دارخوین می گوید: « یادش به خیر! در آن سخنرانی، بسیجی ها که واله و شیدای روحیه ی فولادی حاجی شده بودند، زیر گوشی با هم می گفتند: « دیگر ما چه عذری داریم؟ وقتی حاج احمد با این وضع بد جسمی، این طور قرص و محکم مانده، ما چه حقی داریم اظهار خستگی کنیم؟» تحت تأثیر سخنرانی حاج احمد، طوری شد که همه ی بچه ها احساس می کردند انگار اولین روزی است که به منطقه آمده اند. خلاصه، نیروها آماده شدند برای رفتن به مرحله ی سوم عملیات.»
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽