eitaa logo
- مخاطبِ‌ خاص‌
1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
4 فایل
من؟ دلم توی حرم جامونده. « دلتنگی اسم دومم شده و کربلا، نشونه‌ی اصلیمه » دلبر ما از نظر دور است ، از دل دور نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
بنویسید شدم پیرِ اباعبدالله .
همه سلول هایش دارند دلخوریش را فریاد میزنند و او گوشه ای ایستاده و به معرکه ای که در وجودِ پسرک راه انداخته ، فقط نگاه میکند .
ورایِ زخم‌هایم ایستادگی خواهم کرد .
- فنتانیل داری بدی بهم؟! داشتم آمپول می‌شکوندم که بکشمش توی سرنگ . سرمو که بلند کردم جواب همکارمو بدم ، پشت سرش آدمیو دیدم که نباید می‌دیدم نمی شد نگاه ازش بردارم ، نمی‌شد نگاهش نکنم . . - دستت .. ! بریده بودم دستمو با شیشه‌ی شکسته‌ی آمپول ، با دست دیگه‌م محکم زخممو گرفتم - یه لحظه حواست باشه به اتاق ، برمیگردم الان ! صداشو می‌شنیدم از پشت سرم ؛ - خوبی؟! نبودم ! از اتاق عمل اومدم بیرون و با همون لباسا یه نفس دوئیدم تا محوطه ، هوا می‌خواستم چنگ زدم به گلوم ، نباید گریه می کردم ، لااقل نه الان و نه اینجا . - حالت خوبه؟! صداش انگار رمقو از دست و پام کشید بیرون ، من این صدای مردونه‌ی بم و خوب میشناختم . اونقدری خوب که بدونم همونقدری که شبیه رویاست ، می‌تونه شکل یه کابوس هم باشه ! برنگشتم ، - به شما هیچ ربطی نداره ! متعجب بود صداش ؛ - حواست هست چی داری می‌گی؟! حواست هست من کیم؟! دستش که بازومو گرفت تنم به لرزه افتاد ، با همه‌ی زورم بازومو از دستش کشیدم بیرون و روبه‌روش ایستادم . . - آره ! خیلیم خوب حواسم هست ! خیلی وقته حواسم جَمعه ، شما اگه اشتباه نکنم همون کسی هستی که منِ خوش باورو جا گذاشت توی دنیای رویا و خیالی که براش ساخته بود و رفت دنبالِ یه تَوَهم دیگه ! یه قدم اومد جلو ، یه قدم رفتم عقب . . - حق با توئه ! فقط یه توهم بود ، حق با توئه ! اشتباه کردم . ولی ببین منو؟! پشیمونم ، برگشتم ، میخوام که ببخشیم ، کافی نیست؟! خندیدم ، عصبی . . - نه ، کافی نیست ! برگشتی اما دیر ، پشیمونی اما دیر ، تقاضای بخشش می‌کنی اما دیر ، دیگه دیره ، خیلی دیر ! یه قدم اومد جلوتر ، دو قدم رفتم عقب تر - گوشام اون قدرام دراز نیست . تو هنوزم منو فراموش نکردی ، نمی‌تونی که فراموش کنی ! تا منو دیدی . . دستت داره خون میاد ، بذار ببینم ... ! دست خونیمو گذاشتم توی جیبم . مهم نبود دست خشکیده‌ش توو هوا ، مهم نبود حسرت نگاهش ، هیچی دیگه مهم نبود .‌. - معلومه که فراموش نکردم ، معلومه که فراموش نمی کنم ، آدم بزرگترین اشتباه زندگیشو فراموش که نمی‌کنه ! دستاشو دراز کرد سمتم اشتباه نمی‌کردم ، خیس بود نگاهش . - اینجا اومدنم همه‌ش بخاطر توئه ، بخاطر روزای خوبی که با هم داشتیم ، بخاطر عشقمون . ‌. - بذار جبران کنم ! یه صدای پر از عشوه داشت اسمشو پیج می‌کرد . سعی کردم نلرزه صدام . . - خودتو گول نزن ، تو اگه اینجایی بخاطر خودته ، بخاطر خودخواهیت . دوراتو زدی دیدی هیشکی مثل من خرت نمیشه و برگشتی؟! خوش برگشتی ولی دیره دیگه ، به خواست خودت رفتی اما اومدنت دیگه دست خودت نیست . . توی دنیای این روزای من هیشکی منتظر تو نیست ! از زور ناباوری خشکش زده بود ، اونجا موندن دیگه دلیلی نداشت ، برای آخرین بار نگاهش کردم . هنوزم جذاب بود ، حتی با همون چشمای قرمز و صورت خیس و سر و وضع آشفته . یه قطره اشکیو که بی‌ اجازه چکیده بود رو صورتم با سر انگشت پاک کردم و خندیدم - دارن صدات می کنن . برگرد سر زندگیت و از اون در که رد شدی ، فراموش کن منیم بوده یه روز و از نو شروع کن ، اما این بار بیشتر حواستو جمع کن ، آدما همون جایی که گذاشتیشون و رفتی ، نمی‌شینن چشم انتظار برگشتنت ! بی سر و صدا عقب گرد کردم و برگشتم توی بیمارستان . ‌ دیر شده بود ، خیلی :)
بی تو دارند همه میمیرند ، برگرد ای مسیحایِ همه (:
- مخاطبِ‌ خاص‌
-
کاش دشتِ روبه‌رویت لااقل یک مرد داشت ؛
هیچکی نمی فهمه منو مثل یه رازم این من بی تو رو ببین شکل جنازم .
جایِ زخما خوب که نمیشه هی سرباز میکنه ، کاش میشد از همشون دل کند و رفت .
وتوچه‌می‌دانۍ ؟ شایدموعدش‌نزدیک‌باشد ..
دلتنگیم تصمیمِ به حمله گرفت . بهم هجوم اورد و یدفعه نشستم زمین و گریه کردم . چشمات ، خنده هات ، خاطره هات از جلو چشمام رد شد و گریه کردم . من نبودنت رو گریه کردم .
کاش وقتی داشتم نگات میکردم میدونستم که آخرین باره .