_

- قلب های ما با شماست ..

-

- پارسال تولدت رو یادته ؟ خودم دستتو گرفتم و همه باهم سوپرایزت کردیم (: اون لحظه خنده و حالِ خوشی که داشتی رو با هیچی عوض نمیکردیم . . میدونی چیه ، فکر نمیکردم امسال تولدت دیگه نباشی و تنهامون بزاری و ما ب جای جشنِ تولد با تم صورتی بیایم کنار ی سنگِ سرد و کیک تولدی که صاحبش نیست و فقط به قابِ عکست خیره بشیم (: نمیدونم فردا قراره چجوری بگذره قول نمیدم هممون دیوونه نشیم . . الان اگه بودی مثل بقیه دختربچه ها میرفتی کلاسِ اول (: توهم دلت برام تنگ میشه نه ؟ مثل موقعایی که بخاطر درمان مجبور بودی دور باشی و بغضات که وسط ویدیو کال‌های چند ساعتمون یدفعه میشکست(: من هنوزم تو خیالم باهات حرف میزنم باهات میخندم و آهنگِ مورد علاقتو باهات میخونم . به قولِ زمزمه های هردفعه مامان ، کجا گذاشتی رفتی ؟ ((: نمیدونم چیشد ک دیگه ندارمت . کجا درگیر بودم و یادم رفت بهت بگم که چقدر دوست دارم . شب‌ها نشستم و فکر کردم که چیشد که اینجوری شد . ولی جواب هیچکدومو نمیدونستم و نهایت این فکر کردن میشد ذهنی که سیاه شده و چشمایی که از شدت گریه قرمز . تو رفته بودی و من دنبال ردِ پاهات میگشتم ؛ گوشه به گوشه‌ی زندگیم بود . آهنگای مشترکمون دائم همه‌جا پخش میشدن . و این من بودم که به آسمون نگاه میکردم که مبادا گریه‌م بگیره . به‌آرزوی‌محالی‌که‌وصل‌توست‌دچارم دوباره‌آمده‌پاییزفصل‌توست‌دچارم . میگن زمان همه چیو درست میکنه اما . . هیچی درست نشد . . تولدت تو آسمونا مبارک فرشته یِ قشنگم (:

- آوارپریشانی‌است‌روسوی‌چه‌بگریزم ؟ هنگامه‌ی‌حیرانی‌است‌خودرابه‌که‌بسپاریم؟((((((((((((((((:

چجوری به بعضیا بفهمونیم داشتنِ ی سری رفتارا شماها رو خاص و متفاوت نمیکنه ؟

خنده بر لب میزنم تا کس نداند دردِ من .

به رسم عادت به یادِ تموم بچهایِ نمی‌دانم‌کیستم و: یارالی ، دلتنگی هایمان ، ژیپوسفیلا ، صامدون ، آبی خاکستری سیاه ، خانومِ ۲۷۴ ، کمد دیواری ، بکا ، ناجه ، آیه ، مخاطب خاص ، مخاطب خاص ۱۲۸ ، رواق‌دل ، از شیراز تا لندن ، Wild ، آشفتگی ، پلاک ۲ ، رتاج ، درخفای خویش ، برایم بگو ، منِ فاطمه نورا ، لونا ، نگارا ، سبزیشمی ، Lora ، اهتداء ، ماهزاد ، پریشان ، کافه شعر ، Ele ، جنون ، لیلی ، مامن‌من ، بیت‌الاحزان. [و همه رفقایی که فراموش کردم🤍]

ممنونم .

خسته غمگینِ بی‌حوصله .

همه جا رفتمُ بازم میگم اونکه دست منو گرفت ، امام‌حسین بوده .

شما که غریبه نیستید ، یه شبایی تو زندگی هست که خیلی شبِ که آدمیزاد تا خرخره پُر از نیازه . نیاز به شنیدن و قضاوت نشدن ، نیاز به دستی که از این لجنِ تنهایی نجاتش بده . هر آدمی که اون شبُ تنها بگذرونه ، از فردا یه آدمِ کاملا جدیده .