‏من واقعا دیگه حوصله ندارم از دستت ناراحت بشم ، و به رفتارای بچگونت فکرکنم پس بیخیال .

- به عشقِ شهر نجف سر کنم جوانی را ..

هیئتِ دیشب عمیقا انقدر خوب بود ، که انشاالله قسمتِ همتون (:

ازش پرسیدم ؛ این زخما کی خوب می‌شن؟ گفت : نخواه که خوب بشن ، بخواه که همراهت بشن . . گفتم : یعنی تا ابد باید به تن بکشم این زخمارو؟ گفت : این زخما یه مرزن ، مرز بین چیزی که بودی و چیزی که شدی . . این مرزو باید همیشه حفظ کنی توو از این به بعد زندگیت ، توو انتخاب‌هایی که خواهی داشت ، توو رابطه ات با آدم‌ها به مرور می‌بینی این زخم‌ها برات قابل درک می‌شن انقدر که دیگه دردت نمیاد اینجاست که دیگه میشن برات یه جای زخم ، نه خود زخم . . میشن یادگاری می‌شن تجربه تو پیچ و خمای زندگیت وقتی بهشون نگاه می‌کنی درسات رو یادت میارن و کمکت میکنن که قدم بعدیت رو محکم‌ تر و سنجیده‌تر برداری . این زخمارو دوست داشته باش ، اونا تورو بزرگتر کردن .

میپرسن چه خبر ؟ جواب میدم هیچی . میپرسی چه خبر ، ده تا ویس و پونصد تا راستی برات ردیف می کنم . میپرسن خوبی ؟ میگم مرسی . میپرسی خوبی ؟ زنگ می زنم تا خود صب برات غر میزنم . میگن بیا بیرون ، می پیچونم میگم درگیرم ، میگی بیا بیرون ، میگم ادرس بده پوشیدم تو راهم . میگن تولدمون میای ؟ میگم مگه این ماهه ؟ لازم نیست چیزی بگی ، کل زندگی نامتو از سایز پات بگیر تا ریز اخلاقاتو با جزئیات از حفظم . ساعت ۲ پی ام میدن ، ساعت ۴ سه روز بعد سین میشه . ساعت ۲ پی ام میدی ، ۱:۵۹ سین می کنم . جیبم خالی باشه ، با کسی نمی رم بیرون . تو زنگ بزنی ۳۰۰ ته کارتم باشه ، ۲۹۹ رو واست میذارم وسط . رو اعصابم برن ، حذفشون می کنم . رو اعصابم بری ، باهات حرف می زنم حلش می کنیم . اگه بقیه دوست و رفیقِ من باشن ، تو قسمت مهمی از زندگی منی نباشی زندگیم خالیه و یه چی کم داره .

- لبخندت شروعِ عاشقیم بود (:

شما بهترین رفیق من هستید ، اینو از رفاقتِ با آدما فهمیدم .

-

برای آرمان هامون ، آرمان ها داده ایم . .

-

نه تکرار میشه و نه تکراری :)

میگن امشب شدید ترین حملات داره تو غزه اتفاق میوفته هم هوایی و هم زمینی دقیقا تو همین ساعتایی که ما کنار خانواده‌هامون هستیم مردم غزه زیر بمبارون های صهیونیسم هستن تا میتونید صلوات و حدیث کساء بخونید براشون ، این حداقل کارییه که ماها از دستمون برمیاد