هدایت شده از منِ بیاو (:
صبحا به عشقِ اینکه بهم صبح بخیر بگی آنلاین میشی و منم به عشق دیدنِ صبح بخیرت گوشیمو روشن میکنم ،
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم
قناعت میکنم با درد چون درمان نمییابم
تحمل میکنم با زخم چون مرهم نمیبینم ..
دِلا سخت است اگر مانند یک فرماندهِ عاشق
امیر یک سپاه اما اسیرِ یک نفر باشی ..
- مخاطبِ خاص
- ¹² یـوما حتی عـیدِ میلاد حبيبتي :)
- ¹¹ یـوما حتی عـیدِ میلاد حبيبتي :)
باید خودم را ببرم خانه
باید ببرم صورتش را بشویم ؛
ببرم دراز بکشد ،
دلداری اش بدهم که فکر نکند تنهاست که بی کس است ..
باید خودم را ببرم بخوابد ؛ من خسته است .