خب دیشب و فقط از درد مردم . الان روحمه .

درمیان‌ خنده‌ های‌ تلخ‌ من‌ گریه‌ پنهانی‌ام‌ را‌ حس‌ نکرد(:

خوشا زمانی که دلتنگی هایمان به اتمام رسید .

چالش . خب ، اینو فور کنین ، من یا باتوجه از شناختم اگر میشناسمتون ، یا با سر زدن به چنلتون ؛ میگم که در حال حاضر نیازمندی‌تون چیه 🦦💙. #فور

-

حرم ارباب ؛ @mokhatbam .

نه فقط دل که برایت نفسم تنگ شده (:

جدی کسی هم هست که بگه "آخ جون کلم قرمز ریختن کنار غذا"؟ *عرفان* @OfficialPersianTwitter

آره من .

پرسید : تفاوت "کریم" و "جواد" چیست؟! پاسخ گفت که : کریم کسی است که اگر از او بخواهند، بی حساب می‌بخشد اما جواد کسی است که خود به دنبال سائل میرود که بی حساب به او‌ ببخشد :)

- به همین راحتی آخه ؟! ینی همچی تموم شد ؟! مگه هسته آلبالو بود اون همه خاطره اون همه حرف ک قورتش دادین ؟! نگاهم ازش می‌دزدم ؛ تا قطرهای اشک لرزون روی گونه هام بارِ سنگینِ غمم رو به رخش نکشه . نفس عمیق میکشمُ ادامه میدم : آسون بود از اینایی که میگی هم آسون تر عین آبِ خوردن بود . منتها از این آب خوردنایی که میشکنه تو گلوت تا مرز خفگی میری و هیچکس هم نیست بزنه پشتت ؛ از اینایی که هرچی عمیق تر نفس بکشی اکسیژن بیشتری کم میاری ؛ تا مرز مُردن میریا ولی نمیمیری که بعدش که حالت اوکی میشه تا مدت ها یاد خاطراتش تو ذهنت هست ؛ هروقت میخای آب بخوری احتیاط میکنی میترسی نکنه باز خفه بشی نکنه این بارم کسی نباشه بزنه پشتت کمکت کنه ؟! میدونی خیلی طول میکشه تا بازم بتونی با خیال راحت یه لیوان آب بخوری و دیگه از هیچی نترسی ؛ حتی خفگی ! - الان خودت توی کدوم مرحله ای ؟! داری خفه میشی ؟! من ؟! نه من خیلی وقته تو مرحله آخرم ؛ من دیگه از هیچی نمیترسم حتی از مرگ بر اثر خفگی (: واگویه های مسیح .