- مخاطبِ خاص
قرار نبود :)))))))))))))))))))))
قرار نبود اینجوری بشه . .
قرار نبود بری . .
قرار نبود من بمونم و این حجم غم .
قرار نبود ثانیه به ثانیه بدونِ اینکه دست خودم باشه همش از تو بگم و خاطراتمون :))
دلم برای تو تنگ است !
دلم برای تو که نمیدانم این روزها کجایی،
چه میکنی ، تنگ است !
دلم این مسافر هرروزهی سرزمین دور ،
برای تو تنگ است !
چیزی به روی خودم نمیآورم ،
و مثل یك عابر معمولی ، یك شهروند معمولی ، از کنار دیگران میگذرم ،
و در برابر هر چه میپرسند سکوت میکنم . .
ارغوان
این چه رازی است که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید ؟
که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ می افزاید ؟
هوشنگ ابتهاج
فراموش نمیکنم یکبار زمستان بسیار سردی بود. باهم در حال بازگشت به خانه بودیم.پیرمردی مشغول گدایی بود و از سرما میلرزید. فورا کاپشن گران قیمت خودش را درآورد و به مرد فقیر داد. بعد هم دستهای اسکناس از جیبش، به آن مرد داد و حرکت کرد. پیرمرد که از خوشحالی نمیدانست چه بگوید، مرتب میگفت: جوون، خدا عاقبت به خیرت کنه.
شهید شاهرخ ضرغام
-برگرفته از کتاب حر انقلاب
میتونم بگم بودنت قشنگ ترین و بهترین چیزی بود که از دست دادم ؛
شیرین زبونیات حرفات ی جوری حالمون رو روال میکرد که . .
دارم حسرت میخورم که نیستی :)
دارم درد میکشم که نیستی :)
چه بیکران ندارمت چه عاشقانه نیستی . .