eitaa logo
رسانه شهید حاج حمید مختاربند
108 دنبال‌کننده
194 عکس
89 ویدیو
0 فایل
🌹شهیدمدافع حرم #سردار_حاج_حمید_مختاربند 💠از فرماندهان سپاه خوزستان در دفاع مقدس 💠مدیرعامل بانک انصاراستان خوزستان وقم خاطرات📒 کلیپ🎬 عکس📷 دست نوشته شهید✍ همه در رسانه سردار شهید حاج حمید مختاربند ارتباط با ادمین _تبادل @AAdmmin
مشاهده در ایتا
دانلود
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 شجاعت و صلابت حضرت زینب کبری(س) در برابر یزید ⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇 eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸مراقبت نسبت به عادت کودک به برهنگی🔸 آیا شما به بچه‌ای که تکلیف ندارد، اجازه می‌دهید سیگار بکشد؟ می‌گویید: نه، عادت می‌کند و بزرگ که شد، سیگاری می‌شود. پس معلوم می‌شود که در همان دوره هم ممنوعیت‌هایی وجود دارد. اجازه می‌دهید هروئین بکشد؟ بعضی‌ها بچه‌هایشان را با یک پیراهن رکابی بیرون می‌آورند. وقتی هم که به آنها تذکر می‌دهی، می‌گویند: هنوز مکلف نشده! آقا! آیا اگر به برهنه بودن عادت کرد، بعد از اینکه مکلّف شد، حیا یک‌دفعه وارد وجودش می‌شود؟ نه، انسان همان‌طور که شهوت دارد، ضدشهوت هم دارد؛ شهوت را با حیا مهار می‌کنند. هر صفتی یک مکمل و یک نگهبان دارد؛ اما ما چون نمی‌فهمیم، اهمیت نمی‌دهیم. بی‌ایمانی از همین سهل‌انگاری‌ها شروع می‌شود؛ از همین اهمیت ندادن‌ها آغاز می‌شود. ایمان هم از همین اهتمام‌ها شروع می‌شود. 📖 راه رشد، جلد چهار، صفحه ٨١ @haerishirazi
توکل ۴‌.mp3
5.19M
🔰 برنامه اخلاقی با موضوع: توکل (۴) ✓ حد و مرز و تفاوت تنبلی با توکل زنگ اخلاق (هر شب به جز جمعه‌ها قبل از ساعت ۲۱) 🎵 کیفیت صوت: عالی 🧷 🎙 حجت‌الإسلام الهی‌فر 📅 ۱۹ دی ۱۴۰۲ ✨🌟🌟🌟🌟🌟 🔰 عضویت در کانال گنج سعادت
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸فرزندت را شاکر تربیت کن تا مسلمان شود!🔸 اگر می‌خواهید بچه‌تان را مسلمان تربیت کنید، او را تربیت کنید. او را طوری تربیت کنید که اگر کسی یک لیوان آب به دستش داد، آن را به رسمیت بشناسد و نگوید: وظیفه‌اش بود! اگر کسی سنگی را از جلوی پایش برداشت یا یک قدم عقب رفت و گفت: تو برو، یا کمترین خدمتی به او کرد، یادش نرود و از آن یاد کند. خدا این صفت را دوست دارد؛ می‌گوید: اینکه این بنده، خدمت این شخص را به رسمیت شناخت و از آن تشکر کرد، صفت خوبی است. چون اگر بفهمد من چه نعمت‌هایی به او داده‌ام، از من هم تشکر می‌کند. ممکن‌ست امروز کسی منتقد خدا باشد و فردا بندۀ خوبی شود؛ چون متوجه نیست. آن کسی که شکور است، بالأخره بیدار می‌شود و به یاد نعمت‌های خدا می‌افتد و بی‌تاب می‌شود و آن کسی که ناشکر است و هر کاری که برایش می‌کنی، می‌گوید: وظیفه‌اش بود، یک روز همین حرف را نسبت به خدا هم می‌زند. 📖 راه رشد، جلد چهار، صفحه ۶١ @haerishirazi
♦️♦️♦️...هرگز تلاش و رنج کسی را به حساب دیگری نگذاشته و ارزش خدمت او را ناچیز مشمار تا شرافت و بزرگی کسی موجب نگردد که کار کوچکش را بزرگ بشماری یا گمنامی کسی باعث شود که کار بزرگ او را ناچیز بدانی...♦️♦️♦️ نهج البلاغه,نامه۵۳(خطاب به مالک اشتر) ◻▫️@mokhtarbandd◽◻
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸چرا اقتدا به ولی‌فقیه، تا این اندازه مهم است؟🔸 عصر ما عصری است که به خاطر حاکمیت طاغوت‌ها، هزار سال است که عده‌ای از نور به ظلمت می‌روند «وَ الَّذينَ کفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات» و به خاطر ولایت الله، عده‌ای هزار سال است از ظلمت به نور می‌ر‌‌وند. فاصله اینها در این عصر ما بیشتر از یک سال قبل است، بیشتر از ده سال قبل است، بیشتر از صدسال قبل است؛ چرا؟ چون هر دو در حال دور شدن از هم هستند. بشر به ظلمتی رسیده است که در هیچ تاریخی سابقه چنین ظلمتی نداشته است. ظلم‌هایی در این عصر می‌شود که در هیچ عصری چنین ظلمتی نبود. بالعکسش هم هست. پاک‌هایی پیدا می‌شوند در این عصر که در هیچ عصری چنین پاک‌هایی نبودند! اینها به خاطر ولایت الله است. «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور». اصل، ولایت است. انسان اگر تحت ولایت الهی باشد مرتباً از ظلمت به سمت نور می‌رود. طاغوت اسم خاصی ندارد. هر جا خدا نبود طاغوت است. خود انسان وقتی غیر خدایی عمل کند، می‌شود طاغوت. ظلمتش را زیاد می‌کند. اما هنگامی که با ولایت الله است، از ظلمت به نور می‌رود. شما می‌پرسید «من با نماز از ظلمت به نور می‌روم یا با ولایت الله از ظلمت به نور می‌روم»؟ نه؛ با نماز نمی‌روی، با ولایت می‌روی! وقتی ولایت نبود، انسان را دور می‌کند از خدا. به عاشورا نگاه کن. مگر عاشورایی‌ها نماز نمی‌خواندند؟ نماز بی‌ولایت می‌خواندند. با همان نماز، شدند اشقیای کربلا. با همان حج، با همان جهاد، با همان امربه معروف، با همان نهی از منکر، با همان روزه، با همان زکات، با همان صله‌رحم. همه اینها را انجام می‌دادند، اما شدند اشقیای کربلا. چرا؟ چون با ولایت طاغوت بودند. این مهم‌ است که انسان بگوید من حواسم به این رهبر (آیت‌الله خامنه‌ای) هست و به او اقتدا کرده‌ام. حرف‌های دیگران، هر که باشند، حواست را پرت نکند. @haerishirazi
هدایت شده از کانال حمید کثیری
دیروز آقا نقشه‌ی راهی برای استفاده از فرصت طولانی عمر دادند که اینچنین بود: جوانی‌تان را قدر بدانید؛ میدان وسیعی در مقابل شما است. ان‌شاءالله شصت سال دیگر، هفتاد سال دیگر شما در این دنیا حضور خواهید داشت و کار خواهید داشت؛ از این فرصت استفاده کنید. برای این فرصت طولانی کنید؛ برای اینکه برنامه‌ریزی‌تان درست از آب دربیاید کنید؛ برای اینکه درست بتوانید فکر کنید با آشنا بشوید، قرآن را بخوانید، کنید، از کسانی که پیش از شما و بیش از شما تأمّل کردند . به نظرم رسید این بخش از صحبت‌های مرحوم که در صفحات ۸۷ تا ۸۹ مسئولیت و سازندگی آمده، می‌تواند مکمل نسبتاً خوبی برای فرمایش آقا باشد. بخوانید 👇👇 براى به جريان انداختن فكر، گاهى از استدلال‌ها شروع مى‌كنيم و با دليل و منطق، فكر را به راه مى‌اندازيم. ولى در حقيقت اين به راه انداختن نيست، بلكه فكر را به زير بار كشيدن است. اين روش فكر را مشغول و متوقف مى‌كند و به زير بار مى‌كشد. سنگينى استدلال براى فكر ركود مى‌آورد ... بهترين راه براى به كار انداختن فكر، است. انسان در برابر سؤال‌ها مى‌خواهد جوابى بياورد و براى به‌دست آوردن جواب ناچار است كه فكر كند ... در صورتى كه سؤال‌ها حساب‌شده و دقيق باشند، فكر زودتر به و به و و به و منتهى مى‌گردد. طرح سؤال براى حركت فكرى، راهى است كه پيامبران از آن‌جا رفته‌اند و قرآن از آن خبر مى‌دهد و مى‌بينيم سؤال‌هايى را كه تلنگرهاى هستند و در قرآن به كار گرفته شده‌اند. مربى آگاه به‌جاى اينكه با سنگينى استدلال‌ها فكر را خسته و تنبل كند، با سؤال‌ها و راهنمايى‌ها فكر را آماده مى‌كند و حركت مى‌دهد و به مقصد مى‌رساند. مربىِ آگاه آن نيست كه به‌جاى افراد فكر بكند و استدلال كند و بفهمد و ببيند. مربى آگاه كسى است كه چشم افراد را باز مى‌كند و پرده‌ها را كنار مى‌زند و فكر را حركت مى‌دهد تا افراد استدلال‌ها را بيابند و بفهمند و زيبايى‌ها را ببينند. در اين‌صورت استدلال‌ها مستقيماً دريافت شده‌اند و بدون سنگينى، در فكر هضم گرديده‌اند. و در ضمن شخصيت افراد و استقلال آنها مجروح نگرديده است. 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 خاطرات همسر شهید مدافع حرم روز رفتن فرارسید. مقداری از وسایلم را در ساکی کوچک به حاج حمید دادم تا در کمد شخصی اش در محل کار بگذارد که برای سفرهای بعدی نیاز به آوردن مجدد آنها نباشد. حاجی با دیدن آنها گفت: حاج خانم وسایلت را ببر، این آخرین سفر شما به سوریه است. من خندیدم و گفتم: من حالا حالاها به سوریه خواهم آمد. حاجی جواب داد: ممکن است دوباره به سوریه بیایی ولی به عنوان همسر شهید می آیی. من که هنوز تحمل پذیرفتن واقعیت را نداشتم اصرار کردم که ساکم پیش حاجی در سوریه بماند. بالاخره آن ساک در سوریه ماند و چند هفته بعد از شهادت حاج حمید به دستم رسید و برای آنکه در فرودگاه گم نشود روی آن با ماژیک سرخ رنگی نوشته شده بود شهید حاج حمید مختاربند. آن روز حاج حمید مرا به فرودگاه دمشق رساند. در فرودگاه با حاجی خداحافظی کردم و به سمت سالن انتظار حرکت کردم. هنوز چند قدمی دور نشده بودم که حاج حمید مرا صدا زد و دوباره با صدایی آرام و محزون گفت: خانم خداحافظ... این لحن خداحافظی بوی جدایی میداد و حکایت از حقیقتی داشت که حاج حمید آن را باور کرده بود ولی من نه...حکایت از آخرین دیدار و آخرین وداع و همینطور هم شد. چهره ی آن روز حاجی هیچ‌ وقت از ذهنم پاک نمی‌شود‌، مظلومیت و دلسوزی از چهره‌اش می‌بارید. مطمئنم فدایی حضرت زینب(س) نگران تنهایی من بود که از این پس و در نبود او باید مرد خانه هم باشم. حاج حمید مرا در سپر حیا و غیرت خود پرورانده بود و کارهای خارج از منزل را خود به ‌عهده می‌گرفت و به خوبی می‌دانست که ارتباط با نامحرم چقدر برایم سخت است... به سمت اهواز پرواز کردم در حالی که حرفها و رفتارهای حاج حمید را در ذهنم مرور می‌کردم... یادم آمد یکی از روزهایی که در مورد شهادت حرف زده بود، من باز هم گریه کرده بودم و او برای اینکه به من روحیه بدهد با خنده گفته بود: خانم باید قوی باشی باید بعد از من بتوانی به عنوان همسر شهید در مراسمها صحبت کنی.... من و فرزندانم تربیت شده ی مکتب حاج حمید بودیم و شهادت نه تنها برای ما واژه ی بیگانه ای نبود بلکه زمزمه ی همیشگی حاج حمید بود. حاج حمیدی که سالهای عمرش را در لباس مقدس سپاه، صرف خدمت صادقانه به نظام جمهوری اسلامی ایران کرده بود؛ سالهایی که با حضور در جبهه دفاع مقدس و بعد از آن با حضور فعال در جبهه کار فرهنگی در مساجد و پایگاههای بسیج سپری شده بود. حاج حمیدی که عاشق مقام معظم رهبری بود به حدی یک روز بی مقدمه به من گفت: حاج خانم به فضل خدا، چنان به حقانیت حضرت آقا اعتقاد دارم که اگر به من فرمان دهد وارد آتش شو بلافاصله اطاعت می کنم. با تمام وجود می دانستم اجر مجاهدتهای حاج حمید، رسیدن به فیض عظیم شهادت است‌ و می دانستم سالهاست با خودسازی، عبادت و روزه های مستحبی خود را سبکبار و آماده برای پرواز کرده است؛ ولی فکر جدایی از حاجی و دیدن جای خالی او بی اختیار اشکم را سرازیر میکرد. حالا که تقدیر الهی بر این بود که سرزمین شام قتلگاه و معراج بهترین فرزندان این سرزمین باشد، من هم باید خودم را برای پذیرش این واقعیت آماده میکردم... ادامه دارد 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 ◻▫️@mokhtarbandd◽◻
هدایت شده از بنیاد شهید مطهری
🟢 به فکر ضرر اصلی باش! 🔹ای انسان! تو خسرانت به این نیست که از بیرونْ عاملی بیاید به تو ضرر وارد کند. بله، در موجودات دیگر این مطلب هست، برای تو هم این مطلب هست ولی تو قبل از آن، یک خسران دیگری داری. خسرانت در این است که خودت را آنچنان که باید، با ایمان و عمل نساخته باشی و به صورت یک انسان واقعی درنیاورده باشی. 📗 استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ص۱۸۸ 🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇 eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir
♦️♦️♦️...هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند , زیرا نیکوکاران در نیکوکاری ,بی رغبت و بدکاران در بدکاری , تشویق میشوند , پس هر کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده...♦️♦️♦️ نهج البلاغه,نامه۵۳(خطاب به مالک اشتر) ◻▫️@mokhtarbandd◽◻
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸نمازتان را قشنگ بخوانید تا بچه هم نمازخوان شود!🔸 نمازتان را قشنگ بخوانید. سجادۀ پاکیزه و مرتب بیندازید. یک اتاق یا محل خاصی برای نمازتان داشته باشید. آنجا معطر باشد. شما همین اندازه که نماز باحالِ شیرینِ خودتان را می‌خوانید، بچه از نمازتان خوشش می‌آید. همینطور که خدا خوشش می‌آید، بچه‌ات هم خوشش می‌آید. اما تو وقتی نمازت را زود زود می‌خوانی، بچه هم خوشش نمی‌آید. خدا هم خوشش نمی‌آید. یک نماز بخوان که خدا خوشش بیاد تا بچه‌ات هم خوشش بیاید. چون بچه، فطرت الهی دارد. 📖 راه رشد، جلد چهار، صفحه ۹۷ @haerishirazi
هدایت شده از کانال حمید کثیری
نوجوان یا جوانی که شیفته‌ی مقام علمی یا معنوی کسی می‌شود، و درنتیجه‌ی این شیفتگی، در‌صدد برمی‌آید که حتی در کیفیت لباس پوشیدن، نشستن و برخاستن، راه رفتن، سخن گفتن، و نگاه کردن نیز از او تقلید کند، دچار خطا و اشتباه است ... چگونه می‌توان با مبارزه کرد و ضلالت‌ها و انحرافات فردی و اجتماعی را که از آن ناشی می‌شوند دست‌کم تخفیفی داد؟ اساسی‌ترین، مشکل‌گشاترین، و کارسازترین شیوه این است که قدرت تفکر، تعقل و تأمل مردم را بیشتر کنند تا این مطلب را عیمقاً بفهمند که کمال آدمی به اموری از ‌قبیل پول و ثروت، دانش و صنعت، و اقسام و اشکال گوناگون قدرت اجتماعی نیست؛ وانگهی، موفقیت یک فرد در یکی از این زمینه‌ها اگر مسلّم باشد باز دلیل صحت آرا و نظرات او در دیگر زمینه‌ها و علی‌الخصوص دلیل درستی رفتارهای فردی و اجتماعی او نتواند بود ... حقیقت را فدای هیچ‌چیز و هیچ‌کس نباید کرد؛ و حتی برای ایجاد یا حفظ یا تحکیم ارتباطات دوستانه و همزیستی مسالمت‌آمیز و هم‌بستگی اجتماعی نباید دست از حق برداشت. کثرت طرف‌داران یک رأی و عقیده نیز دلیل حقانیت آن نخواهد بود. فهم عمیق این مطالب موجب خواهد شد که بسیاری از افراد، گروه‌ها و قشرهایی که الگوهای عقیده و عمل مردم به‌حساب می‌آمدند، از کرسی مرجعیت تقلید فرو افتند و افراد، گروه‌ها، و قشرهای دیگری که صلاحیت این امر خطیر را دارند، متصدی آن شوند. | جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، صفحه ۲۵۲ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4