853.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹
🌼در این صبح زیبا
🍂هم خدا هست
🌼هم نور و زیبایی و عشق
🍂آفتابِ مهربانی، ارزانی
🌼پلک گشودهتان
🍂همهمۀ پرندگانِ نیکبختی
🌼شادی بخش بامدادتان
🍂صبحتون بخیـر و زیبایی
🌼و روزتون پراز خیرو برکت
👳 @mollanasreddin 👳
🌹داستان آموزنده
در جنگ یرموک، هر روز عده ای از سربازان مسلمین به جنگ میرفتند و پس از چند ساعت زد و خورد، بعضی سالم یا زخمی به پایگاههای خود بر میگشتند و بعضی کشتهها و مجروحان در میدان جا میماندند
(حذیفه عدوی) گوید: در یکی از روزها پسر عمویم با دیگر سربازان به میدان رفت، ولی پس از پایان پیکار برنگشت! ظرف آبی برداشتم و روانه رزمگاه شدم، به این امید اگر زنده باشد آبش بدهم.
پس از جستجو او را یافتم که هنوز رمقی در تن داشت. کنارش نشستم و گفتم: آب میخواهی؟ با اشاره گفت: آری.
در همین موقع سرباز دیگری که نزدیک او به زمین افتاده بود و صدای مرا میشنید آهی کشید و فهماند که او نیز تشنه است و آب میخواهد.
پسر عمومی به من اشاره کرد: که برو اول به او آب بده
پس پسر عمویم را گذاردم و به بالین دومی رفتم و او هشام بن عاص بود.
گفتم: آب میخواهی؟ به اشاره گفت: بلی؛ در این موقع صدای مجروح دیگری شنیده شد که آه گفت: هشام هم آب نخورد و به من اشاره کرد که به او آب بده! نزد سومی رفتم ولی در همان لحظه جان سپرد
برگشتم به بالین هشام، او نیز در این فاصله مرده بود. آمدم نزد پسر عمویم دیدم او هم از دنیا رفته است
👳 @mollanasreddin 👳
2.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکایتی شنیدنی و قابل تامل..👌
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
👳 @mollanasreddin 👳
به برگ نگاه کن ...
وقتی داخل جوی آب می افتد خود را
به جریان آن می سپارد و می رود ...
من تمام زندگی ام را با اطمینان ،
به خالق رودخانه هستی و
به جریان زندگی سپرده ام …
چون میدانم در آغوش رودخانه ای هستم
که همه ذرات آن نشان از حضور
حضرت دوست دارد ... پس از
افت و خیزهایش هرگز دل نگران نمی شوم.
من ، آرامش برگ را دوست دارم چون برایم
ایمان و توکل راستین را ، یادآوری میکند
👳 @mollanasreddin 👳
📚قصه ما مثل شد
#بهرخكشيدن
هرگاه نیکیها و خدمات خود و همچنین بدیها و ناجوانمردیهای کسی را یکایک برشمرند و در معرض دیدش قرار دهند تا جای انکار و تکذیب باقی نماند به این عمل در اصطلاح عامه گفته می شود : به رخش کشیدند یا به عبارت دیگر : بالاخره فلانی به رخش کشید ، یعنی با ایراد حجت و برهان قاطع به طرف مقابل مجال انکار و تکذیب نداد .
اکثریت مردم ایران و سایر فارسی زبانان گمان می کنند رخ همان چهره و صورت آدمی است و از اصطلاح به رخ کشیدن این طور باید استنباط کرد که مطلب مورد نظر از مقابل چهره و صورتش گذرانیده شد تا از نزدیک ببیند و دیگر مجال انکار و تکذیب نداشته باشد .
ولی آنچه از گفتار اهل اصطلاح و آثار محققان برمی آید از این رخ معنی چهره افاده نمی شود. بلکه رخ در این مثل و اصطلاح یکی از مهره های بازی شطرنج است که جهت نقش موثری که بازی می کند در افواه عامه به صورت ضرب المثل در آمده است .
👳 @mollanasreddin 👳
2.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستانآموزنده
روزی در مسجد شیخی پس از نماز جماعت، رو به مردم ایستاد و گفت: ای مردم امروز میخواهم جوانی را به شما معرفی کنم که قبلاً فردی لااُبالی و نااهل بود که انواع مال مردم خوری، دزدی، هیزی، عیاشی، ظلم و خلاصه گناهی نبود که انجام نداده باشد...
اما امروز او توبه کرده و در صف نماز میان شما نشسته و انسان شریفی شده؛
(سپس به جوانی اشاره کرد و گفت): از او میخواهم که به اینجا بیاید و برایمان از خود و مهربانی خدا بگوید.
جوانی از میان جمعیت بلند شد؛ کنار شیخ رفت و گفت:
از مهربانی و پرده پوشی خداوند همین بس که عمری گناه کردم اما او پرده پوشی کرد و هيچكس نفهمید؛
اما از وقتی توبه کرده ام و به این شیخ گفته ام، آبروی مرا در تمام محل بُرده است!!!
👳 @mollanasreddin 👳
🌹#داستان_آموزنده
مردی در کوهستان سفر میکرد که سنگ گران قیمتی را در رودخانهای پیدا کرد.
روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود.
آن مرد کیف خود را باز کرد تا غذایش را با مسافر شریک شود.
مسافرِ گرسنه، سنگ قیمتی را در آن کیف دید و بسیار از آن خوشش آمد و پس از کمی درنگ از آن مرد خواست که آن را به او بدهد!
آن مرد بدون درنگ، سنگ را به او داد و از یکدیگر خداحافظی کردند.
مسافر از این که شانس به او رو کرده بود بسیار شادمان شد و از خوشحالى سر از پا نمىشناخت.
او مىدانست که جواهر به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر مىتواند راحت زندگى کند.
بعد از چند روز مسافر برای پیدا کردن آن مرد به راه افتاد؛ بالاخره او را یافت و سنگ را به پس داد و گفت:
خیلى فکر کردم! میدانم این سنگ چقدر با ارزش است،
ولی آن را به تو پس مىدهم با این امید که چیزى را به من دهی که از آن ارزشمندتر است!
آن مرد گفت چه چیزی؟!
مسافر گفت اگر مىتوانى، چیزی را به من بده که باعث شد چنان قدرتمند شوی که راحت از این سنگ دل بکنی و آن را به من ببخشی.
👳 @mollanasreddin 👳
2.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚حکایت زن نازا...
و خداوند فرمود 👈🏻رحمت من بر سرنوشت او پیشی گرفت...
👳 @mollanasreddin 👳
#ضرب_المثل_های_قدیمی
ضرب المثل زاغ سیاه کسی را چوب زدن!
منظور از زاغ ، همان پرنده شبیه کلاغ نیست . زاغ (زاج) نوعی نمك است كه انواع گوناگون دارد: (سیاه، سبز، سفید و غیره )
زاغ سیاه بیشتر به مصرف رنگ نخ قالی ،پارچه و چرم میرسد . اگر هنرمندی ببیند كه نخ ، پارچه یا چرم همكارش بهتر از مال خودش است، در نهان سراغ ظرف زاغ همکارش می رود و چوبی در آن می گرداند و با دیدن و بوییدن ،تلاش می کند دریابد در آن زاغ چه چیزی افزوده اند یا نوع ، اندازه و نسبت تركیبش با آب یا چیز دیگر چگونه است .
این مثل وقتی به کار می رود که کسی کسی را می پاید و می خواهد ببیند او چه می کند و از چیزهایی پنهان و رازهایی آگاه شود که برایش سودمند است
👳 @mollanasreddin 👳
1.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞حکایت استاد و شاگرد...
👳 @mollanasreddin 👳
🍃🍓به نام خدای مهربون🌸🍃
🍃🍓سلام دوستای گلم 🌸🍃
🍃🍓 روزتون
پراز شانس و اقبال 🌸🍃
🍃🍓 با یه عالمه
خبر خووووب 🌸🍃
🍃🍓 پراز
برکت و دلخوشی 🌸🍃
🍃🍓لحظه هاتون
زیبا و قشنگ 🌸🍃
سلام صبح شنبه تون بخیر
👳 @mollanasreddin 👳
انسان بودن بزرگ ترین لطفی است که یک آدم میتواند به کل بشریت بکند!
"انسان بودن یعنی انسان بودن!"
دلی را نرنجان..
قلبی را نشکن..
جایی که باید سکوت کنی سکوت کن.. وقتی میتوانی گره ای باز کنی،بازکن.. عشق را بیاموز..
نفرت را اول از خود و بعد از اطرافت دور کن..
کینه نماند در دلت..
کینه نزار بر دلی..
یا راست بگو.. یا نگو..
قضات ممنوع..
تمسخر بس است!
غرور تمام! ..
درک کن آدم هارا..
زیبا ببین..
لبخند فراموش نشود! ..
تو میتوانی یک آدم را با سلاح بکشی!نکش! تو میتوانی یک آدم را با زبانت بکشی!نکش! .. ببخش
قبول کنیم که انسان بودن سخت است!
ولی سختیش لذت بخش است
👳 @mollanasreddin 👳