eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
245.3هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
63 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. تعریف عبدالله موحد از "پهلوان" زور و فن و عقل جرأت، توامان بایدت تا شوی یک قهرمان هرکه را این چهار با هم جفت نیست بر وی و زحمات وی باید گریست قهرمان بسیار باشد در جهان پهلوان اندک بود اندرمیان پهلوانی رسم و راه دیگریست پهلوان از ناجوانمردی بریست بشنو از گمنام این رنجیده جان تو مخوان هر سفله‌ای را پهلوان . 👳 @mollanasreddin 👳
مهربان باش که این عمر گران می‌گذرد قدر این لحظه بدان چرخ زمان می‌گذرد بر لبی گل بنشان دست فقیری تو بگیر هرچه با هر که کنی، بر تو همان می‌گذرد آسمان را به زمین با قلم عشق بدوز زندگی از برت این گونه روان می‌گذرد خنده کن غنچه‌ی احساس برویان که بهار به همین سرعت بسیار جهان می‌گذرد پاسح لطف نگاهی به محبت تو بده در عوض از دلت آن آه و فغان می‌گذرد اگر از عشق به هر سینه گلی هدیه کنی غم پریشان شده افسوس کنان می‌گذرد به تمنای دو چشمان بهارانه‌ی تو روز و شب سخت بر این سوخته جان می‌گذرد 👳 @mollanasreddin 👳
زندڪَــــی یڪ پاداش است نہ یڪ مڪافات فرصتـی ست ڪوتاه تا ببالـی بیابـی بدانـی بیندیشـی بفهمـی زیبا بنڪَرے و در نهایت در خاطره ها بمانی صبحتون خوشمزه 👳 @mollanasreddin 👳
📚 داستان کوتاه دو تا بچه بودن توی شکم مادر، اولی میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟ دومی: آره حتما یه جایی هست که می‌تونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم. اولی: امکان نداره، ما با جفت تعذیه می‌شیم، طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی‌رسه، اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تا حالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده. دومی: شاید مادرمونم ببینیم، ولی مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی‌بینیمش؟ دومی: به نظرم مامان همه جا هست، دور تا دورمونه. اولی: من مامانو نمی‌بینم پس وجود نداره. دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می‌شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می‌کنی. مثل دنيای امروز ما و خدايی كه همين نزديكيست. 👳 @mollanasreddin 👳
✏️ روزی روزگاری در زمان‌های قدیم مرد خیاطی کوزه‌ای عسل در دکانش داشت. یک روز می‌خواست دنبال کاری از مغازه بیرون برود. به شاگردش گفت: «این کوزه پر از زهر است. مواظب باش به آن دست نزنی و من و خودت را در دردسر نیندازی.» شاگرد که می‌دانست استادش دروغ می‌گوید، حرفی نزد و استادش رفت. شاگرد هم پیراهن یک مشتری را برداشت و به دکان نانوایی رفت و آن را به مرد نانوا داد و دو نان داغ و تازه گرفت و بعد به دکان برگشت و تمام عسل را با نان خورد و کف دکان دراز کشید. خیاط ساعتی نگذشته بود که بازگشت و با حیرت از شاگردش پرسید: «چرا خوابیده‌ای؟» شاگرد ناله کنان پاسخ داد: «تو که رفتی من سرگرم کار بودم. دزدی آمد و یکی از پیراهن‌ها را دزدید و رفت. وقتی من متوجه شدم از ترس شما زهر توی کوزه را خوردم و دراز کشیدم تا بمیرم و از کتک خوردن و تنبیه آسوده شوم.»  👳 @mollanasreddin 👳
دردمندیم و به امید دوا آمده ایم مستمندیم و طلبکار شفا آمده ایم از در لطف تو نومید نگردیم که ما بینوایان به تمنای نوا آمده ایم ما گدائیم و تو سلطان جهان کرمی نظری کن که به امید شما آمده ایم دل فدا کرده و جان داده و سر بر کف دست تا نگوئی که به تزویر و ریا آمده ایم این چنین عاشق و سرمست که بینی ما را نیست حاجت که بگوئی ز کجا آمده ایم ما اگر زاهد سجاده نشینیم نه رند بر سر کوی خرابات چرا آمده ایم سید بزم خرابات جهان جانیم بندگانیم به درگاه خدا آمده ایم حضرت_شاه_نعمت_الله_ولی🍃 👳 @mollanasreddin 👳
✍🏻 دعواکن ، ولی با کاغذت . . . اگر از کسی ناراحتی یک کاغذ مداد بردار هرچه خواستی به او بگویی روی کاغذ بنویس خواستی هم داد بکشی تنها سایز کلماتت را بزرگ کن نه صدایت را . . . آرام که شدی برگرد و کاغذت را نگاه کن آنوقت خودت قضاوت کن ! حالا میتوانی تمام خشم نوشته هایت را با پاک کن عزیزت پاک کنی دلی هم نشکانده ای ؛ وجدانت را نیازرده ای خرجش همان مداد و پاک کن بود نه بغض و پشیمانی ! گاهی میتوان از کوره‌ی خشم پخته‌تر بیرون آمد 👳 @mollanasreddin 👳
خروس و شيرى باهم رفيق شده و به صحرا رفته بودند . شب که شد خروس برای خوابيدن روى يک درخت رفت و شير هم پاى درخت دراز کشيد . هنگام صبح خروس مطابق معمول شروع به خواندن کرد . روباهى که در ان حوالى بود به طمع افتاد و نزدیک درخت امده و به خروس گفت: بفرمائيد پائين تا به شما اقتدا کرده و نماز جماعت بخوانيم! خروس گفت : همان طورى که مى بينى بنده فقط مؤذن هستم ، پيش نماز پاى درخت است او را بيدار کن .. روباه که تازه متوجه حضور شير شده بود ، با غرش شير پا به فرار گذشت . خروس پرسید : کجا تشريف مى بريد؟ مگر نمى خواستيد نماز جماعت بخوانيد؟ روباه در حال فرار گفت : دارم مى روم تجدید وضو کنم ! 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ جالب است بدانيد که: روزمرگی به عنوان یک بیماری"‌ شناخته شده است" که به مرگ احساسات معروف است. روزمرگی چیزی‌ نیست جز تکرار روزها بدون هیچ امید. 👳 @mollanasreddin 👳
🍃در اصفهان مردی عصایی به زنش زد و زن به خاطر خوردن آن عصا درگذشت که قصدکشتن در آن بود، چون مرد از قبیله زن ترسید پیش کسی رفت و با او مشورت کرد 🍃وی گفت:علاجش در این است که جوان خوشگل و زیبارویی را به منزل ببری و به قتل رسانی و پیش همسرت بیندازی و بگویی که زوجه ام با این جوان زنا میکرد و من دیدم ،لذا هردو را به قتل رسانیدم، پس مرد ساده لوح کلام آن مرد را تصدیق نمود و رفت درخانه اش نشست دید جوان زیبایی از راه میگذرد او را طلبید با زور به خانه اش برد طعامش داد و ناغافل او را به قتل رسانید و پیش همسرش خوابانید، 🍃 قبیله زن چون این ماجرا شنیدند گفتند کارخوبی کردی که آنها را در این حال به قتل رساندی ... آن مردی که مورد مشورت بود رفت درب منزل مرد ساده لوح گفت: نصیحت مرا گوش کردی گفت: آری گفت:جوان را بیاور ببینم چگونه است؟ تاسر جوان را دید به سرش کوبید وای این جوان که فرزند من است 🍃 آنچه بر ما میرسد آن هم ز ماست. (مولوی). از مکافـات عمل غافـل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو (مولانا) 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طوفان باعث ميشه درخت ريشه هاش رو عميق تر و قویتر كنه تو طوفانهای زندگى به برگهايى كه از دست ميدیم فكر نكنیم به ريشه اى كه قویترميكنیم فكر كنیم ➕افکـارتـون مثبت و پـر انـرژی➕ 👳 @mollanasreddin 👳
هر چه کنی به خود کنی ... در اصفهان مردی عصایی به زنش زد و زن به خاطر خوردن آن عصا درگذشت که قصدکشتن در آن بود، چون مرد از قبیله زن ترسید پیش کسی رفت و با او مشورت کرد وی گفت:علاجش در این است که جوان خوشگل و زیبارویی را به منزل ببری و به قتل رسانی و پیش همسرت بیندازی و بگویی که زوجه ام با این جوان زنا میکرد و من دیدم ،لذا هردو را به قتل رسانیدم، پس مرد ساده لوح کلام آن مرد را تصدیق نمود و رفت درخانه اش نشست دید جوان زیبایی از راه میگذرد او را طلبید با زور به خانه اش برد طعامش داد و ناغافل او را به قتل رسانید و پیش همسرش خوابانید، قبیله زن چون این ماجرا شنیدند گفتند کارخوبی کردی که آنها را در این حال به قتل رساندی ... آن مردی که مورد مشورت بود رفت درب منزل مرد ساده لوح گفت: نصیحت مرا گوش کردی گفت: آری گفت:جوان را بیاور ببینم چگونه است؟ تاسر جوان را دید به سرش کوبید وای این جوان که فرزند من است آنچه بر ما میرسد آن هم ز ماست. (مولوی) از مکافـات عمل غافـل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو (مولانا) 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
⚘ســــــلام ✿صبح زیبایتون بخير ⚘امروزتون بی نظیر ✿عشق و‌ زیبایی طبیعت ⚘گوارای وجودتون بـاد ✿گذر ثانیـه های ⚘عمرتون توام با آرامش ✿خیر و برکت و مهربـانی ⚘روزتـون قشنگــــــ⚘ ❤️‍دلتون شـادشــــاد❤️‍ ⚘عاقبتتون بخیـــــر⚘ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👳 @mollanasreddin 👳
رفته بودم سوی قبرستان شهر! هر که را دیدم سوا خوابیده بود در کنار یکدگر ریز و درشت هر کسی در زیر پا خوابیده بود خاک بر سر بود در گل هر کسی بی غذا و بی هوا خوابیده بود دلبر از عاشق جدا خوابیده و عاشق از دلبر جدا خوابیده بود پهلوانی با همه کوپال و یال بی توان و ادعا خوابیده بود آنکه دورش بود ده ها پاچه خوار زیر گل در انزوا خوابیده بود قلدری که حق ما را خورده بود مرده با نفرین ما خوابیده بود آنکه جر می داد خود را با صداش زیر سنگی بی صدا خوابیده بود یا فقیری مرده بود از گشنگی در کنار اغنیا خوابیده بود آنکه می چربید نازش در جهان بی لحاف و متکا خوابیده بود سوختم وقتی که دیدم تاجری در کنار یک گدا خوابیده بود با همه مال و منالش طفلکی مثل آن یک لا قبا خوابیده بود ظالم و مظلوم هم در یک ردیف رعیتی با کدخدا خوابیده بود زور می زد آنکه عمری در معاش ساکت و بی اشتها خوابیده بود دوست با دشمن همه در زیر خاک با غریبی آشنا خوابیده بود حاکمی که امر دایم می نمود زیر گل بی اعتنا خوابیده بود دختری که از همه دل می ربود در کنار مورها خوابیده بود آنکه عمری حق و ناحق می گرفت رشوه و مال ربا خوابیده بود سارقی که مال مردم می ربود دست خالی در عزا خوابیده بود پس دو دستی بر سر خود کوفتم چونکه دیدم هر که را خوابیده بود گوشه ای دیدم فهندژ هم غریب توی قبری بی نوا خوابیده بود اسداله فهندژ سعدی (بلبل شیرازی ). . 👳 @mollanasreddin 👳
به "گورستان گذر کن" تا چه خوردند و چه پوشیدند و بردند.. "دو روزی زندگی کردند" و آخر به هر حالی که بودند جان سپردند.. طمع بسیار کردند "مال دنیا" ز روزی بیشتر هرگز نخوردند.. همانانی که بودند نور چشمی تنش را در لحد محکم فشردند.. اگر "شاه و گدا ، نادار و دارا" "اجل آمد نفس بگرفت مُردند" 👌👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 👳 @mollanasreddin 👳
هوای دل همدیگر را داشته باشیم باور کنید هرکس‌ درد خودش را دارد ، دغدغه‌ و مشغله‌ خودش را دارد ، برای دیگران آرزو کنیم بهترینها را... یاری کنیم همدیگر را تا زندگی برایمان لذتبخش شود. آدمها آرام آرام پیر نمیشوند...! آدمها در یک لحظه با یک تلفن، با یک جمله، یک نگاه، یک اتفاق، یک نیامدن، یک دیر رسیدن، یک باید برویم و با یک تمام کنیم؛ پیر می شوند. آدمها را لحظه ها پیر نمیکنند. آدم را آدم ها پیر میکنند. سعی کنیم هوای دل همدیگر را بیشتر داشته باشیم زندگی کوتاه است ‌ 👳 @mollanasreddin 👳
💕وکیل پایه یک هم فقط "مادر" که اصل ماجرا هر چی باشه باز هم بچه ش بیگناهه و ازش دفاع میکنه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎ 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر آنچه را‌ که امـروز بکاریم فـردا درو خواهیم کرد ... هیچکس مسئول کشت و کار و بـرداشت محصول ما نیست ؛ زیرا هر چه می کاریم همان را درو می کنیم و هر چه بـر سرمان می آید دلیل آن اتفاق ، خودمانیم و نه هیچکسِ دیگر باید ببینیم چه می کاریم! زیرا اگـر سخت کوشی بکاریم موفقیت درو می کنیم اگر خوبی بکاریم ؛ دوستی درو میکنیم اگر خودخواهی بکاریـم تنهایی درو می کنیم اگـر حسد بکاریم ؛ رنج و عذاب درو میکنیم پس مراقب آنچه امـروز می کاریم باشیم که محصول فـردایمان را می سازند. بذری که اکنون می افشانیم بد یا خوب ، زندگی فـردایمان را می سازند. زندگی خودمان یا کسانی که بعد از ما می آیند. 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی هوشنگ ابتهاج «سایه» غزل زیر را برای دوست خود «استاد شهریار» می‌نویسد: با من بی‏کس تنها شده یارا تو بمان همه رفتند از این خانه خدارا تو بمان من بی‌برگ خزان دیده دگر رفتنی‌ام تو همه بار و بری تازه بهارا تو بمان شهریارا تو بمان بر سر این خیل یتیم پدرا، یارا، اندوه گسارا تو بمان «‌سایه‌» در پای تو چون موج دمی زار گریست که سر سبز تو خوش باد کنارا تو بمان «استاد شهریار» هم غزل موجود در ویدئو را در پاسخ به شعر سایه برای وی می‌سراید.. 👳 @mollanasreddin 👳
روزة تطوّع صرفة نان است؛ نماز تهجّد کار پیرزنان است؛ حج کردنْ تماشای جهان است؛ نان دادن، کار جوانمردان است؛ دلی به دست آر که کار، آن است. اگر بر آب روی، خسی باشی؛ اگر به هوا پری، مگسی باشی؛ دلی به دست آر تا کسی باشی. خواجه عبدالله انصاری 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو اگر میداستی که چه زخمی دارد که چه دردی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن از من خسته نمی پرسیدی آه ای مرد چرا تنهائی ايرج جنتی عطائی 👳 @mollanasreddin 👳
👌👇🏻 از عزرائیل پرسیدند: تابه حال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟ عزرائیل جواب داد: یک بارخندیدم، یک بارگریه کردم ویک بارترسیدم. "خنده ام" زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم.. "گریه ام"زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم، او را دربیابانی گرم وبی درخت و آب یافتم که درحال زایمان بود..منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم.. "ترسم"زمانی بودکه خداوندبه من امر کرد جان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد و زمانی که جانش را می گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم.. دراین هنگام خداوندفرمود: میدانی آن عالم نورانی کیست؟.. او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی. من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که باوجودمن، موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود 👳 @mollanasreddin 👳
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست پرسید زان میانه یکی کودک یتیم کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت این اشک دیدهٔ من و خون دل شماست ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است این گرگ سالهاست که با گله آشناست آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است آن پادشا که مال رعیت خورد گداست بر قطرهٔ سرشک یتیمان نظاره کن تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست 👳 @mollanasreddin 👳
جملات ناب 1 - باﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ ﻫﻤﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺮ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪ ! ﺍﻣﺎ ﻋﻘﺎﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯ ﺧﯿﺲ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ! " ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ! " 2 - ﺍﻧﺴــﺎﻧﻬﺎﻯ ﺑــﺰﺭﮒ ، ﺩﻭ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﻧـــﺪ ! ﺩﻟـﻰ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻰ ﮐﺸـــﺪ ﻭ ﭘﻨﻬـﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻟـﻰ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﻭ ﺁﺷﮑـﺎﺭ ﺍﺳﺖ ! 3 - ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﯿﻦ ﺷﯿﺮ ﻭ ﺁﻫﻮ ، ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﻫﻮﻫﺎ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ! ﭼﻮﻥ: ﺷﯿﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺬﺍ ﻣﯽ ﺩﻭﺩ ﻭ ﺁﻫﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ! ﭘﺲ: " هدف ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯ ﺍﺳﺖ. 4 - نعره ﻫﯿﭻ ﺷﯿﺮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻮﺑﯽ ﻣﺮﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻮﺭﯾﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ. 5 - ﯾﮏ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺷﻤﻊ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﺪ، ﻭ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻧﻮﺭﺵ ﮐﺎﺳﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ! 6 - ﻣﺸﮑﻞ ﻓﮑﺮ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ! 7 - کاش به جای اینکه دستی بالای دست بود ، دستی توی دست بود! 8 - شیر هم که باشی ... جلو جماعت گاو کم میاوری! 9 - اگر تمام شب را در حسرت خورشید گریه کنی فقط خود را از لذت دیدار ستاره ها محروم کرده ای. 10 - و یادمان باشد، با شکستن پای دیگران ما بهتر راه نخواهیم رفت. 👳 @mollanasreddin 👳
سلام صبح تون معطر به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)🌷 🍃🌼 اللَّـهُمَّ 🌼🍃 🍃🌷 صَلِّ 🌷🍃 🍃🌼 عَلَى 🌼🍃 🍃🌷 مُحَمَّد 🌷🍃 🍃🌼و آلِ 🌼🍃 🍃🌷 مُحَمَّد 🌷🍃 🍃🌼وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌼🍃 به رسم ادب هرصبح: السلام علی رسول الله وآل رسول الله❤️ السلام علیک یااباعبدالله الحسین❤️ السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا❤️ السلام علیک یابقیة الله فی ارضه(عج)❤️ السلام علیکم جمیعاو رحمت الله و برکاته..💚 و لعن الله علی اعدائهم اجمعین...🔥 👳 @mollanasreddin 👳
شخصی می گفت اکثر معلمان عاقبت به خیرند. گفتم چطور؟ گفت وقتی به باز نشستگی میرسند اگه ازشون بپرسی که : خونه ی شخصی داری؟میگن خیر ماشین مدل بالا داری؟میگن خیر دخترت را شوهر دادی؟ میگن خیر پسرت را داماد کردی؟میگن خیر مکه یاسفرخارجی رفتی؟میگن خیر و . . . واقعا درست میگن که معلم ها عاقبت به «خیر» اند 👳 @mollanasreddin 👳
صدفی به صدف مجاورش گفت: در درونم درد بزرگی احساس می‌کنم که سخت مرا می‌رنجاند. صدفِ دیگر با تکبر گفت: من در درونم هیچ دردی احساس نمی‌کنم، ظاهر و باطنم خوب و سلامت است. خرچنگی صدایشان را شنید و گفت: آری! تو خوب و سلامت هستی اما دردی که همسایه‌ات در درونش احساس می‌کند، مرواریدی است که زیبایی آن بی حد و اندازه است. 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️کودک که بودم؛ گمان می کردم سردتر از بستنی چیزی وجود ندارد حال که فکر می کنم میبینم سرد تر از بستنی، قلب آدم هایی ست که تا می فهمند دوست شان داریم مارا ترک می کنند…! خدایا تمام خنده های‌ تلخ امروزم را می‌دهم یکی از گریه های‌ شیرین کودکی ام را پس بده.. 👳 @mollanasreddin 👳
ملانصرالدين در مجلسي نشسته بود. از ملا پرسيدند: خورشيد بهتر است يا ماه؟ ملانصرالدين قيافه متفکرانه اي به خود گرفت و گفت: اين ديگر چه سوالي است که شما مي پرسيد؟ خوب معلوم است که ماه بهتر است چون خورشيد در روز روشن در مي آيد به همين علت وجودش منفعتي ندارد اما ماه شب ها را روشن مي کند!! پس ماه بهتر است! و الحق که زندگی درست به همین احمقانگیست لطفِ بی اندازه دیده نخواهد شد کم که باشی ارج نهاده می شوی الطاف ما تنها باید به اندازه ی شعور و وسعت دیدِ دیگران باشد 👳 @mollanasreddin 👳