eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
248.1هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
60 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 صبح سه شنبه‌تون بخیر و خوشی 💗لحظه‌هاتون سرشـار 🌸از عطر گـل‌ها 💗با آرزوی اينكه آتش مهر 🌸در آتشكده قلب‌تان 💗همواره فروزان باشـد 🌸روزتـون پـر از مـهر 💗روزگـارتـون مـهربـان 👳 @mollanasreddin 👳
📚 مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز به او گفت: «برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می‌کنم. اگر توانستی دم یکی از این گاوها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد.» مرد قبول کرد. اولین در طویله که بزرگترین در هم بود باز شد. باور کردنی نبود، بزرگترین و خشمگین‌ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود بیرون آمد. گاو با سم به زمین می‌کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید و گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد. گاو کوچکتر از قبلی بود اما با سرعت حرکت می‌کرد. جوان پیش خودش گفت: «منطق می‌گوید این را هم ول کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.» سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر می‌کرد ضعیف‌ترین و کوچک‌ترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود بیرون پرید. پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد اما گاو دم نداشت! زندگی پر از ارزش‌های دست یافتنی است اما اگر به آن‌ها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی. 👳 @mollanasreddin 👳
💞مردی متوجه شد که گوش همسرش شنوایی اش کم شده است.ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این دلیل، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت. دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد انجام بده و جوابش را به من بگو، در فاصله 4 متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله 3 متری تکرار کن. بعددر 2متری و به همین ترتیب تابالاخره جواب بدهد. آن شب همسر مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود. مرد فکر کرد الان فاصله ما حدود 4 متر است. بگذار امتحان کنم، و سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت ودوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. بازهم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: ” شام چی داریم؟” و این بار همسرش گفت: عزیزم برای چهارمین بار میگم؛ ” خوراک مرغ!“ گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم شاید عیبهایی که تصور میکنیم دردیگران وجود دارد در وجود خودمان است. اول به خودت نگاه کن... . 👳 @mollanasreddin 👳
الهی دردهایی هست كه نمی توان گفت و گفتنی هایی هست كه هيچ قلبی محرم آن نيست الهی اشک هایی هست كه با هيچ دوستی نمی توان ريخت و زخم هایی هست كه هيچ مرحمی آنرا التيام نمی بخشد و تنهایی هایی هست كه هيچ جمعی آنرا پر نمی كند الهی پرسش هایی هست كه جز تو کسی قادر به پاسخ دادنش نيست دردهایی هست كه جز تو کسی آنرا نمی گشايد قصد هایی هست كه جز به توفيق تو ميسر نمی شود الهی تلاش هایی هست كه جز به مدد تو ثمر نمی بخشد تغييراتی هست كه جز به تقدير تو ممكن نيست و دعاهایی هست كه جز به آمين تو اجابت نمی شود الهی قدم های گمشده ای دارم كه تنها هدايتگرش تویی و به آزمون هایی دچارم كه اگر دستم نگيری و مرا به آنها محک بزنی، شرمنده خواهم شد. اما من میدانم که تو هرگز این بنده ات راتنها نخواهی گذاشت پس ای خدادستم رابگیر... 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خورشید جاودانه می درخشد در مدار خویش ماییم که پا جای پای خود می نهیم و غروب می کنیم هر پسین آن روشنای خاطر آشوب در افق های تاریک دوردست نگاه ساده فریب کیست که همراه با زمین مرا به طلوعی دوباره می کشاند ؟ ای راز ای رمز ای همه روزهای عمر مرا اولین و آخرین 👳 @mollanasreddin 👳
آدم هایی که روح بزرگی دارند، عقده های کمتری دارند، شعور بیشتری دارند و قلب مهربانتری... برای همین نباید از آنها ترسید، آدم های کوچک و حقیر با عقده های بزرگ ترسناکترند... چون از صدمه زدن به دیگران هراسی ندارند ...!! چقدر این جمله دلنشینه: افکار هر انسان میانگین افکار پنج نفری است که بیشتر وقت خود را با آنها میگذراند. خود را در محاصره افرادِ موفق و مهربان قرار دهيد 👳 @mollanasreddin 👳
برای رسيدن به کبريا بايد نه " کبر " داشت نه "ریا" !! مردی وارد داروخانه شد وبا لهجه ای ساده گفت : کرم ضد سيمان دارين ؟ متصدی داروخانه با لحنی تمسخر آميز گفت: بله که داريم کرم ضد تيرآهن و آجرم داريم حالا خارجی ميخوای يا ايرانی؟ خارجيش گرونه ها گفته باشم ! مرد نگاهی به دستانش کرد و رو به روی فروشنده گرفت و گفت: ازوقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده نميتونم دخترمو نوازش کنم ..... اگه خارجيش بهتره ، خارجيشو بده! لبخند روی لبان متصدی يخ زد !!! واقعا چه حقير و کوچک است آن که به خود مغرور است. چراکه نميداند بعد از بازی شطرنج شاه و سرباز را دريک جعبه می گذارند ..... انسانيت و تقواست که سرنوشت ساز است ... جايگاه شاه و گدا و دارا و ندار همه "قبر" است ..... مواظب باشم که : «تقوا»با یک «تق» «وا»نرود !!!!! برای رسيدن به "کبريا" بايد نه "کبر" داشت نه "ريا " ! 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســلام🌷🍃 صبحتون پراز خیر و برکت در پناه پروردگار🌷🍃 امروزتون بخیر و نیکی حال دلتون خوب وجـودتون سـلامت 🌷🍃 زندگیتون غرق در خوشبختی روزتون پراز انرژی مثبت چهارشنبه تون مملو از شادی🌷🍃 👳 @mollanasreddin 👳
‎‌‌‍‌‌‎‌‌‍‌ همسر ملانصرالدين از او پرسيد: فردا چه مي كني؟ گفت: اگر هوا آفتابي باشد به مزرعه مي روم و اگر باراني باشد به کوهستان مي روم و علوفه مي چينم. همسرش گفت: بگو ان شاءالله ملا گفت: ان شاءالله ندارد فردا يا هوا آفتابيست يا باراني!! از قضا فردا در ميان راه به راهزنان رسيد و اورا گرفتند و كتك زدند و هرچه داشت با خود بردند . ملا نه به مزرعه رسيد و نه به كوهستان رفت. به خانه برگشت و در زد. همسرش گفت: كيست؟ ملا گفت: ان شاءالله كه منم! همیشه ان شاءلله بگویید حتی در مورد قطعی ترین کار ها خداوند در قران می فرماید: «و لا تقولن لشی ء انی فاعل ذلک غدا* الا ان یشاء الله؛» هرگز درباره چیزی نگو فردا چنین می کنم* مگر اینکه بگویی اگر خدا بخواهد» (کهف/ 23-24). ‍‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‌‍‌‌ 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به روزگار گفتند‌: چرا رویِ چرخ و فلکِ تو بعضیا بالان و بعضیا پایین؟ لبخند زد و گفت ‌: نگران نباش می چرخد!!!! دور گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت دائما یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور هان مشو نومید چون واقف نه ای از سِرِ غیب باشد اندر پرده بازی هایِ پنهان غم مخور 👳 @mollanasreddin 👳
حرفهای دلنشین❤️ اگر آرامش میخواهی مراقب مردم نباش. اگر ادب میخواهی در کار کسی دخالت نکن. اگر پند زندگی می خواهی در برابر آدمهای احمق سکوت کن. گذشته فراموش نمیشه مگر اینکه آینده‌ت اون چیزایی باشه که تو گذشته میخواستی بهش برسی...👌👌 👳 @mollanasreddin 👳
روزگاری خانه هامان سرد بود بردن نفت زمستان درد بود يک چراغ والور و يک گرد سوز زيرکرسی با لحافی دست دوز خانواده دور هم بودن همه در کنار هم می آسودن همه روی سفره لقمه نانی تازه بود روی خوش درخانه بی اندازه بود آن قديما عاشقی يادش بخير عطر و بوی رازقی يادش بخير عصر پست و تلگراف و نامه بود روزگار خواندن شه نامه بود 👳 @mollanasreddin 👳
"فرض کنید درون ما انسان ها ، به دلایل مختلف در مسیر زندگی پر از هیزم های خشک شده است . کوچکترین جرقه ای از بیرون می‌تواند درون مارا آتش بزند ، اگر چنین شخصی بگوید دلیل ناراحتی و آتش درون من کسی بود که جرقه زد ، راست میگوید . اما چرا ما باید درونمان را پر از هیزم های خشک رذایل همچون خشم و غرور و نفرت و تایید طلبی بکنیم که با هر جرقه ی کوچکی آتش بگیر ؟! اگر ما درون خود را پاک نگه میداشتیم و خود را از هیزم های خشک پر نمیکردیم ٬محرک های برونی نمیتوانستند مارا از حالت طبیعی خارج کنند و باعث ناراحتی و درد روانی ما گردند . در فیه ما فیه مولانا امده است هزار دزد بیرونی بیایند، در را نتوانند باز کردن تا از اندرون دزدی یار ایشان نباشد که از اندرون باز کند. هزار سخن از بیرون بگوی تا از اندرون مصدقی نباشد، سود ندارد. ‌ 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفت جایی که امتحان میشید ...! 👈مرد در هنگام بیماری همسرش شناخته می شود 👈زن در هنگام فقر همسرش 👈دوست در هنگام سختی 👈فرزندان هنگام پیری پدر و مادر 👈برادران و خواهران هنگام رسیدن به ارث و تقسیم آن 👈اقوام هنگام غربت 👈عشق واقعی هنگام پایان یافتن مصلحت 👈مؤمن هنگام افتادن در امتحان و بلا 🎙 👳 @mollanasreddin 👳
یه شب مهمون داشتیم، کفش ها توی حیاط جفت شده بود، همشون مرتب بودن به جز یک کفش که پاشنه هاش خوابونده شده بود. هرکس میخواست بیاد تو حیاط اون کفش ها رو میپوشید. میدونی چرا؟ چون پاشنه هاش خوابونده شده بود. یه کم که فکر کردم دیدم بعضی از ما آدم ها مثل همین کفش های پاشنه خوابونده هستیم. برامون مهم نیست کی سوارمون میشه... یادت باشه که اگر سر خم کنی، اگر خودت به خودت احترام نذاری، اگر ضعیف باشی، همه میخوان ازت سواری بگیرن و کسی هم بهت احترام نمیذاره. 👈 قدر خودتونو بدونید، عزت نفس داشته باشید و کفش پاشنه خوابونده نباش. 👳 @mollanasreddin 👳
💎مادرم آن روزها همه چیز برایش حیف بود، جز خودش! یک صندوق چوبی بزرگ داشت پر از چیزهای حیف! در خانه ما به چیزهایی حیف گفته می‌شد که نباید آنها را مصرف می‌کردیم..!! نباید به آنها دست می‌زدیم، فقط هر چند وقت یک بار می‌توانستیم آنها را خیلی تند ببینیم و از شوق داشتن آنها حَظ کنیم و از حسرت نداشتن آنها غصه بخوریم! حیف مادرم که دیگر نمی‌تواند درِ صندوقِ حیف را باز کند و چیزهای حیف را در بیاورد و با دست‌های ظریف و سفیدش، آنها را جلوی چشمان پر احساسش بگیرد و از تماشای آنها لذت ببرد! مادرم هیچ وقت خود را جزو چیزهای حیف به حساب نیاورد... دستهایش، چشم‌هایش، موهایش، قلبش، حافظه‌اش، همه چیزش را به کار انداخت و حسابی آنها را کهنه کرد. حالا داشته‌هایش آنقدر کهنه شده که وصله بردار هم نیست... حیفِ مادرم که قدر حیف‌ترین چیزها را ندانست! قدر خودش را ندانست و جانش را برای چیزهایی که اصلا حیف نبودند تلف کرد ... 👳 @mollanasreddin 👳
نه پول را خیلی عزیز بدانید و نه بی ارزش پول خدمتکار خوبی است ولی رئیس بسیار بدی است نه بواسطه پولداری حس ارباب بودن بهتان دست بدهد نه بخاطر پول بنده کسی جز خدا باش پول فقط یک وسیله است پول شخصیت نمی اورد چه بسیارافرادی که نه سواد داشتند نه پول اما در دل مردم جا داشته و درهر مجلسی آنها را بالای محفل می نشاندند پول امروزدست تو و فردا با دیگریست بخاطرچیزی که مال دنیاست ارزش خودتان را پایین نیاورید 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به این جمله خیلی اعتقاد دارم که میگه : میروند فدای سرت...میمانند خوش بحال لحظه هایشان وقتی آدم از و خودش مطمئن باشه موندن و رفتن آدمای اطرافش بهش ضرر نمیزنه 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"صبح" است و هوا 🍂 هواے لطف است و صفا، صبح است و نوا🍂🌸 نواے مهر است و "وفا".. صبح است و دلا هر آنچه مے خواهے هست، بر سفرۀ گستردۀ "الطافِ خدا"..🍂🌸 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌ سلام دوستان صبحتووون بشادے و لطف خدا🍂🌸🌸 ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎ 👳 @mollanasreddin 👳
قشنگه بخون اگر نمی توانی بلوطی بر فراز تپه ای باشی بوته ای در دامنه ای باش ولی بهترین بوته ای باش که در کناره راه می روید اگر نمی توانی درخت باشی، بوته باش اگر نمی توانی بوته ای باشی، علف کوچکی باش و چشم انداز کنار شاه راهی را شادمانه تر کن اگر نمی توانی نهنگ باشی، فقط یک ماهی کوچک باش ولی بازیگوش ترین ماهی دریاچه! همه ما را که ناخدا نمی کنند، ملوان هم می توان بود در این دنیا برای همه ما کاری هست کارهای بزرگ و کارهای کمی کوچکتر و آنچه که وظیفه ماست، چندان دور از دسترس نیست اگر نمی توانی شاهراه باشی، کوره راه باش اگر نمی توانی خورشید باشی، ستاره باش با بردن و باختن اندازه ات نمی گیرند هر آنچه که هستی، بهترینش باش ! 👳 @mollanasreddin 👳
بهلول هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه می رفت و می نشست و به آب نگاه می کرد و با گل های کنار رودخانه خانه می ساخت . یک بار در حال انجام این کار صدای پایی شنید دید همسر خلیفه هست از بهلول پرسید چه می کنی ؟ او با لحنی جدی گفت بهشت می سازم همسر خلیفه که می دانست بهلول شوخی می کند گفت آنرا می فروشی ؟ جواب داد به صد دینار می فروشم . بهلول صد دینار را گرفت و گفت این بهشت مال تو و به طرف شهر رفت بین راه به هر فقیری می رسید یک سکه به او می داد وقتی همه دینارها را صدقه داد با خیال راحت به خانه بازگشت . همان شب همسر خلیفه در خواب دید وارد باغ بزرگ و زیبایی شده در آنجا یک ورق طلایی رنگ به او دادند و گفتند این همان قباله بهشتی است که از بهلول خریده ای . او بعد از بیدار شدن در حالی که خیلی خوشحال بود ماجرا را برای همسرش تعریف کرد . مشتاق شد تا او هم یکی از همان بهشت ها را از بهلول بخرد اما بهلول به هیچ قیمتی حاضر به فروش نشد . وقتی با ناراحتی علتش را از بهلول پرسید او جواب داد : همسر شما آن بهشت را ندیده خرید اما تو می دانی و می خواهی بخری من به تو نمی فروشم ... 👳 @mollanasreddin 👳
📚داستان کوتاه مردی بود که هر روز برای ماهی گیری به دریا میرفت یک روز کلاهش را باد برد و بر روی آبهای دریا انداخت مرد به آن سمت دریا رفت و کلاهش را برداشت همان جا مشغول ماهی گیری شد. یک ماهی صید کرد و به خانه برد ،زنش ماهی را پخت هنگامی که مشغول خوردن بودند مرواریدی در شکم ماهی دیدند. روزها گذشت و مرد دوباره بر حسب اتفاق به آن قسمت دریا رفت آن روز هم یک ماهی صید دوباره هنگام شام یک مروارید در شکم ماهی پیدا کرد، از فردا آن روز همیشه به آن قسمت دریا میرفت و هر روز یک ماهی یک مروارید . تا یک روز پیش خود اندیشید چرا در شکم ماهی های این قسمت از دریا مروارید هست به خود گفت احتمالا در این قسمت از دریا گنجی از مروارید هست ،تصمیم گرفت به زیر آب برود و ان گنج را از دریا خارج کند. یک روز به همان قسمت دریا رفت خودش را به دریا انداخت به امید گنج مروارید، اما هنگامی که به زیر دریا رسید نهنگی را دیدکه کنار صندوقی از مروارید بی حرکت است و به همه ماهی ها یک مروارید میدهد در این هنگام نهنگ به سمت، مرد رفت و گفت شام امشب هم رسید، طمع مردم باعث شده تا من که سالهاست توان شنا کردن را ندارم زنده بمانم، مرد از ترس همان جا خشکش زد نهنگ به او گفت من یک فرصت دیگر به تو دادم و گفتم توان شنا کردن ندارم اما تو که توان شنا کردنو را داشتی میتوانستی فرار کنی و مرد را بلعید. در زندگی فرصتهای زیادی هست اما ما همیشه فکر میکنم دیگر فرصتی نداریم در همین جاست که زندگی خود را میبازیم. گاه طمع زیاد داشتن است که فرصت زندگی را از ما میگرد. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ 👳 @mollanasreddin 👳
راضیم... به هرچی اتفاق افتاد! که اگه خوب بود زندگیمو قشنگ کرد! و اگه بد بود منو ساخت ! مدیونم... به همه ی آدم های زندگیم! که خوباشون بهترین حسا رو بهم دادن! و بداش بهترین درسا رو ! ممنونم... از زندگیم! که بهم یاد داد همه شبیه حرفاشون نیستن! و همیشه اونطوری که میخوایم پیش نمیره ! 👳 @mollanasreddin 👳
بـه سلامتـیه اونـایی کـه اگـه قـدشـون کـوتاس قـد دلشـون تـا کـهکشـونـاس بـه سلامتـیه اونـایی کـه اگـه پـول نـدارن امـا بجـاش یـه دنیـا معـرفـت دارن بـه سلامتـیه اونـایی کـه سـواد نـدارن امـا تـا حرف میـزنی میـفهمـن چـی میـگـی بـه سلامتـیه اونـایی کـه خـودشـون سلامـت نیستـن امـا وقتـی درد کشیـدنـت رو مـیبیـنن بغـض میکنـن ... بـه سلامتـیه اونـایی کـه خمیـده شـدن امـا هنـوز هـم بـرات تکیـه گاهـن ... ‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌ 👳 @mollanasreddin 👳