eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
245.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
63 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانه‌ی پدری تنها جایی‌ست که هرساعتی بری ناراحت نمیشن و امن‌ترین جای دنیاست مثل آغوش پرمهر مادر و پدر و می‌دانی که بی هیچ چشم‌داشتی تو را دوست دارند خانه پدری بهشت این دنیاست ❤️ 👳 @mollanasreddin 👳
💛✨💛 در مطب دکتر به شدت به صدا درآمد. دکتر گفت: «در را شکستی! بیا تو.» در باز شد و دختر کوچولوی نه ساله‌ای که خیلی پریشان بود، به طرف دکتر دوید: «آقای دکتر! مادرم!» و در حالی که نفس نفس می‌زد، ادامه داد: «التماس می‌کنم با من بیایید! مادرم خیلی مریض است.» دکتر گفت: «باید مادرت را اینجا بیاوری، من برای ویزیت به خانه کسی نمی‌روم.» دختر گفت: «ولی دکتر، من نمی‌توانم. اگر شما نیایید او می‌میرد!» و اشک از چشمانش سرازیر شد. دل دکتر به رحم آمد و تصمیم گرفت همراه او برود. دختر دکتر را به طرف خانه راهنمایی کرد، جایی که مادر بیمارش در رختخواب افتاده بود. دکتر شروع کرد به معاینه و توانست با آمپول و قرص تب او را پایین بیاورد و نجاتش دهد. او تمام طول شب را بر بالین زن ماند؛ تا صبح که علائم بهبود در او دیده شد. زن به سختی چشمانش را باز کرد و از دکتر به خاطر کاری که کرده بود تشکر کرد. دکتر به او گفت: «باید از دخترت تشکر کنی. اگر او نبود حتما می‌مردی!» مادر با تعجب گفت: «ولی دکتر، دختر من سه سال است که از دنیا رفته!» و به عکس بالای تختش اشاره کرد. پاهای دکتر از دیدن عکس روی دیوار سست شد. این همان دختر بود! فرشته ای کوچک و زیبا!🦋 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای زِ خیال‌هایِ تو گشته خیال، عاشقان خَیلِ خیال این بُوَد تا چه بُوَد جَمالِ تو؟ -مولانا ❤️ 🍓 👳 @mollanasreddin 👳
آخر اي دوست نخواهي پرسيد که دل از دوري رويت چه کشيد سوخت در آتش و خاکستر شد وعده هاي تو به دادش نرسيد داغ ماتم شد و بر سينه نشست اشک حسرت شد و بر خاک چکيد آن همه عهد فراموشت شد چشم من روشن روي تو سپيد جان به لب آمده در ظلمت غم کي به دادم رسي اي صبح اميد آخر اين عشق مرا خواهد کشت عاقبت داغ مرا خواهي ديد دل پر درد فريدون مشکن که خدا بر تو نخواهد بخشيد •| |•🌿 👳 @mollanasreddin 👳
پروفایلاتون و غدیری کنید بخدا همینم پیش مولامون گم نمیشه🥺💚 👳 @mollanasreddin 👳
👌دکتر هلاکویی، راجع به زندگی کردن در گذشته خیلی قشنگ نصیحت میکنه و میگه؛ وقتی که من نمیتونم تغییری تو گذشته به وجود بیارم واسه چی برم سراغش ؟!! من نباید اون اشتباه میکردم ولی حالا که اتفاق افتاده فقط باید ازش درس بگیرم .. نه اینکه خودمو باهاش آویزون کنم ..! لطفاً تو لحظه زندگی کنید، نه در غم و خشم از گذشته و ترس از آینده ! 👳 @mollanasreddin 👳
زنجیر به دست آمده‌ای، خانه‌ات آباد؟! در شهر شما نیست کسی مثلِ من آزاد شاعر شدنم دست خودِ من که نبوده مهرِ علوی در دل بی‌تاب من افتاد (بی‌تاب) 🍀 💛🎼 👳 @mollanasreddin 👳
📔🌺👇 کاش وقتی بچه هامون میرن مدرسه بهشون بگیم : من نمی خوام تو بهترین باشی من فقط می خوام تو خوشبخت باشی اصلا مهم نیست همیشه نمره هاتو 20 بگیری ... جای 20 می تونی 18 بگیری اما از دوران مدرسه و کودکیت لذت ببری . از "ترین" پرهیز کن خوشبختی جایی هست که خودت رو با کسی مقایسه نکنی حتی نخواه خوشبخت ترین باشی بخواه که خوشبخت باشی و برای این خواستت تلاش کن ... من فکر می کنم از وقتی به دنبال پسوند "ترین" رفتیم ، خوشبختی از ما گریخت ... از 19:75 لذت نبردیم چون یکی 20 شده بود ... از رانندگی با پراید لذت نبردیم چون ماشین های مدل بالاتری تو خیابون بود . از بودن کنار عزيزانمون لذت نبردیم چون مدرک تحصیلی و پول توی جیبش کمتر از خیلی های دیگه بود . می خوام بگم خیلی از ما فقط به "بهترین ، بیشترین و بالاترین" چسبیدیم و نتیجه ی آن نسل های افسرده و همیشه گریان شد ... شاید لازمه تغییر جهت بدیم یا حداقل اجازه ندیم نحسیِ "ترین" دامن بچه هامون رو بگیره. 👳 @mollanasreddin 👳
👌دکتر هلاکویی، راجع به زندگی کردن در گذشته خیلی قشنگ نصیحت میکنه و میگه؛ وقتی که من نمیتونم تغییری تو گذشته به وجود بیارم واسه چی برم سراغش ؟!! من نباید اون اشتباه میکردم ولی حالا که اتفاق افتاده فقط باید ازش درس بگیرم .. نه اینکه خودمو باهاش آویزون کنم ..! لطفاً تو لحظه زندگی کنید، نه در غم و خشم از گذشته و ترس از آینده ! 👳 @mollanasreddin 👳
📚 داستان کوتاه یک مرد سگی داشت که در حال مردن بود . او در میان راه نشسته بود و برای سگ خود گریه می کرد . گدایی از آنجا می گذشت، پرسید : چرا گریه می کنی ؟ گفت : این سگ وفادار من ، پیش چشمم جان می دهد . این سگ روزها برایم شکار می کرد و شب ها نگهبان من بود و دزدان را فراری می داد . گدا پرسید : بیماری سگ چیست ؟ آیا زخم دارد ؟ مرد گفت : نه از گرسنگی می میرد . گدا گفت : صبر کن ، خداوند به صابران پاداش می دهد . گدا یک کیسه پر در دست مرد دید . پرسید در این کیسه چه داری ؟ پاسخ داد: نان و غذا برای خوردن . گدا گفت : چرا به سگ نمی دهی تا از مرگ نجات پیدا کند ؟ گفت : نان ها را از سگم بیشتر دوست دارم . برای نان و غذا باید پول بدهم ، ولی اشک مفت و مجانی است . برای سگم هر چه بخواهد گریه می کنم . گدا گفت : خاک بر سر تو ! اشک خون دل است و به قیمت غم به آب زلال تبدیل شده است ، ارزش اشک از نان بیشتر است . نان از خاک است ولی اشک از خون دل . 👳 @mollanasreddin 👳
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم 👳 @mollanasreddin 👳
صبحتان پرازمحبت الهی🌻 🌈🌸سهم امروزتان شادی 🌈🌸سهم زندگیتون عشق 🌈🌸سهم قلبتون مهربانی 🌈🌸سهم چشمتون زیبایی و 🌈🌸سهم عمرتون عزت باشه 🌈🌸روز خوبی پیش رو داشته باشید 👳 @mollanasreddin 👳
مولانا در وصف ضربه خوردن از نزدیڪ‌ترین آدمها میگويد : هر ڪسي را همدم غمها و تنهایي مدان سایه هــمراهِ تــو مي آيد ولــــي هــمراه نـيست👌🏻 👳 @mollanasreddin 👳
رحم کن! ای بی‌مروّت! ای زمان! لحظه‌ای در جایِ خود، ثابت بمان! این‌که با خود می‌بَری، عمرِ من است ساعتی خود را رفیقِ من بدان! من جوانم، آرزو دارم رفیق! درک کن! تشویش را از من بران! بی‌خیالی طی بُکن! یک کم بخواب! یک ترانه، بی‌ریا با من بخوان! چشمکی مستانه بر مستی بزن! حالِ خوبم را بِبر تا آسِمان! عقربه‌ها خواهرانِ عقرب‌اند دوری از این قوم کن، ای جانِ جان! عاقبت عُمر تو هم سر می‌رسد کاش باشی با من وُ ما 👳 @mollanasreddin 👳
. من چنان محو سخن گفتنِ گرمت بودم که تو از هر چه که دم میزدی آن دم خوش بود ❤️ 👳 @mollanasreddin 👳
اگر هزار مرتبه هم مادرت را بیشتر دوست میداری به پدرت بیشتر محبت کن نگذار غرور مردانه اش خدشه دار شود جو گندمی های شقیقه اش را ببوس نامرتبی های ابروانش را سامان بده تصدق گرگ و میش چشمانش را بگو چروکِ زیرِ چشمانش را ببوس سرش را روی پاهایت بگذار برایش لالایی بخوان و کم پشتی موهایش را نوازش کن به آغوشش برو اما نه با قد رعنا او گاهی دلتنگ دردانه‌ی شیرین زبانِ دو ساله اش می شود در خورشید وجودش ذوب شو و خستگی هایش را به جان بخر سرت را محکم به سینه اش بچسبان آهنگ قلبش را حفظ باش عطرش را با تمام وجود به مشام بکش پرستار بد احوالی هایش باش هرچقدر پدر باشد و کوه و تکیه گاه گاهی دلش می خواهد بچشد طعم فرزند تو بودن را ... 👳 @mollanasreddin 👳
💛✨💛 دهخدا و مادرش دهخدا مادری داشت که بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛ طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار مادرش زندگی می‌کرد. نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشه‌ای از اتاق رفت و زار زار گریست. گفت: «خدایا من چه گناهی کرده‌ام بخاطر مادرم بر نفسم پشت‌ پا زده‌ام. من خود، خود را مقطوع‌النسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیبایی‌ام را از من نگیر.» گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.» ❣از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که "جامع‌ترین لغت‌نامه" و "امثال و حکم" بود را گردآوری کرد🦋 و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد. 👳 @mollanasreddin 👳
🟩تیرش به سنگ می خوره 🔻 به هدفش نمی رسه. 🔹️۱- یعنی در رسیدن به هدفش شکست می خورد. 🔸️۲- به کسی که بارها تصمیم می گیرد و هربار ناکام می ماند، این ضرب المثل را استفاده می کند. مسلما وقتی تیری به هدف نخورد مساوی با شکست است. 🔹️۳- گاهی در مورد بدخواهی های افراد که با شکت مواجه میشوند نیز این مثَل کاربرد دارد. مثلا یکی از دوستانتان بسیار حسودی شما را می کندو یکبار که خواسته مطلبی در کلاس بگوید که پیش استاد آبروی شما را ببرد و وجهه شما را خراب کند، کسی به او محل نداده و حتی خود استاد او را بابت این کار سرزنش کرده است. اینجاست که دوستدارانتان می گویند: حسابی حالش گرفته شد و این بار تیرش به سنگ خورد! 🔸️۴- کنایه از ناکام ماندن، شکست خوردن، به نتیجه نامطلوب رسیدن، تلف شدن تلاش ها و زحمت ها و … 👳 @mollanasreddin 👳
دلم گرفته خدایا ، گره گشایی کن نثار ِ ظلمت ِ غمخانه روشنایی کن قفس بهانه ی تکرارِ بی صدایی هاست دوای درد ِ مرا لذّت ِ رهایی کن چه عاشقانه دلم در هوای پرواز است هوای عشق ِ تو دارم مرا هوایی کن اگر بجرم ِ نفس در قفس گرفتارم نفس بریده خدایا ، بیا خدایی کن کنار ِ خیمه ی این روزهای بارانی بغل گشوده مرا مست ِ آشنایی کن تویی که همسفر ِ لحظه های خورشیدی میان ِ معبد ِ عشقی مرا فدایی کن مرور ِ مطلع ِ نوری طنین ِ احساسی نمای چشم ِ مرا یک نفس طلایی کن 👳 @mollanasreddin 👳
من که در تنگ برای تو تماشا دارم با چه رویی بنویسم غم دریا دارم دل پر از شوق رهایی‌ست، ولی ممکن نیست به زبان آورم آن را که تمنا دارم چیستم؟ خاطره‌ی زخم فراموش شده لب اگر باز کنم با تو سخن‌ها دارم با دلت حسرت هم صحبتی‌ام هست، ولی سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟ چیزی از عمر نمانده‌ست، ولی می‌خواهم خانه‌ای را که فروریخته برپا دارم 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم مرو رفتی و بد بیراه رفتی بس تند میرانی نگه کن تا نیفتی بوی بهاران بود و ذوق میگساران یادش بخیر آنگه که چون گل می شکفتی هنگام بیداریست ای گم کرده دیدار چون چشم بخت من عجب بیگاه خفتی خود را ز چشم خویشتن نتوان نهان کرد گیرم خدا را نیز از خود می نهفتی شعر خوانی 👳 @mollanasreddin 👳
📚 ضرب المثل "یکی به نعل میزند یکی به میخ" 🔸 ریشه ضرب المثل: نعلبندان، هنگام کوبیدن نعل برای گرفتن شدت ضربه اولی که به میخ نعل می زنند ضربه دوم را آرام تر به نعل می زنند، یا به قولی برای جلب رضایت صاحب اسب و همچنین برای آرامش اسب که بی تابی نکند و لگد نیندازد یک ضربه به میخ و یکی هم به نعل می زنند. بعدها این عمل تبدیل به مثل شد و درباره کسانی به کار می رود که رک و راست نیستند و بله را با نه توأم می کنند. 🔸 معنی و کاربرد: یکی به نعل می‌زند و یکی به میخ، از آن مثل‌هایی است که امروز نیز استفاده زیادی دارد و مصداق این مثل، کسانی هستند که موضع و خط و مشی روشن و شفافی ندارند، گفتار و کردار دوگانه‌ای دارند و می‌کوشند تا در ماجراهای زندگی، تبدیل به انسانِ به اصطلاح بد نشوند تا به هر شکلی منافع خود را حفظ کنند. چنانچه بخواهیم واضح تر بگوییم، منافقانه حرف می‌زنند و دورویانه عمل می‌‌کنند و همین رفتارشان سبب سردرگمی و پریشان فکری طرف مقابلشان می‌شود. 👳 @mollanasreddin 👳
دلم گرفته خدایا ، گره گشایی کن نثار ِ ظلمت ِ غمخانه روشنایی کن قفس بهانه ی تکرارِ بی صدایی هاست دوای درد ِ مرا لذّت ِ رهایی کن چه عاشقانه دلم در هوای پرواز است هوای عشق ِ تو دارم مرا هوایی کن اگر بجرم ِ نفس در قفس گرفتارم نفس بریده خدایا ، بیا خدایی کن کنار ِ خیمه ی این روزهای بارانی بغل گشوده مرا مست ِ آشنایی کن تویی که همسفر ِ لحظه های خورشیدی میان ِ معبد ِ عشقی مرا فدایی کن مرور ِ مطلع ِ نوری طنین ِ احساسی نمای چشم ِ مرا یک نفس طلایی کن 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. هر صبح قاصدک های امید را رهسپار آسمان آرزوهایت کن بی تردید هر یک زمانی که باید به مقصد خواهند رسید 🌿 صبح تون پر از امید و انرژی دوستان 🙏🌹 👳 @mollanasreddin 👳
✧✦• صادقانه زندگی کنیم •✦✧ 🔹اﮔﺮ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ "ﻏﯿﺒﺖ" ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﺑﺎﻧﮑﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺑﻤﺎﻥ ﺑرداشته ﻭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻭﺭﺍ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﻭﺍﺭﯾﺰ ﮐﻨﻨﺪ، ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ به خاﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﻮﺍﻟﻤﺎﻥ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ. ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻓﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻓﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﯼ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵﺗﺮ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ؟! جواب با شما... 🔸نگذاريد گوشهايتان گواه چيزی باشد که چشمهايتان نديده، 🔹نگذارید زبانتان چيزی را بگويد که قلبتان باور نکرده... "صادقانه زندگی کنيد" 🔸ما موجودات خاکی نيستيم که به بهشت ميرويم. ما موجودات بهشتی هستيم که از خاک سر برآورده ایم... 👳 @mollanasreddin 👳
🍃ملا و پسرش را به دارالحکومه دعوت کردند. آن ها به آن جا رفتند، اما دربان راهشان نداد و گفت: با این لباس ها نمی شود پیش حاکم رفت. 🍃 بروید لباس هایتان را عوض کنید و بیایید. 🍃ملا و پسرش رفتند و دیگر نیامدند. ساعتی بعد، ماموری به خانه ملا رفت و پرسید: ملا، چرا نیامدید؟ همه منتظر تو و پسرت هستند! ملا گفت: دربان به ما گفت که بیاییم لباس هایمان را عوض کنیم. ما آمدیم اما هر کاری کردیم لباس پسرم به تن من نرفت. برای همین نتوانستیم بیاییم!!!😂 👳 @mollanasreddin 👳