روزي عبدالملک بن مروان به سـعید بن مُسیّب گفت: اي سـعید! من چنان شده ام که هرگاه کار نیکی انجام می دهم، به آن شاد نمی شوم و چون مرتکب شـرّي می شوم، از آن بـدم نمی آیـد. سـعید گفت: اکنون دل مردگی تو به حـد کمال رسـیده است. 👳 @mollanasreddin 👳

📔حرمت اســتاد ملک ناصر از حاکمان نامدار و باشکوه بود و حامی دانشمندان و دوستدار دانش. زمانی که در اوج قدرت بود، از شمس الدین خسروشاهی که دانایی کم مانند بود علم می آموخت وی همیشه با گروهی از نگهبانان خویش وارد خانه استاد می‌شد اما همین که به محله ای که معلمش در آن خانه داشت می‌رسید، از اسب پیاده می‌شد کتابش را زیر بغل می‌نهاد و برای حرمت نگه داشتن استاد، تنها، به خانه او می‌رفت و فروتنی می‌کرد و شیخ را سوگند داده بود که هرگز به احترام او از جایی برنخیزد و وی را شاگرد و مرید خویش بداند نه امیری مقتدر. 👳 @mollanasreddin 👳

💬 | #پیام_جدید متن پیام: سلام وعرض ادب .مدتیست عضو کانال شما شدم.مطالب بسیار مفید واموزندست. امروز گذری داشتم به پیامهای سالهای قبل. این پیام رو دیدم خیلی برام جالب بود. واقعا چه زود گذر است عمر آدمی. واین که از لطیفه ها هم در پیامهاتون استفاده کنید مانند قبل. خالی از لطف نیست. کلی از لطیفه ها رو خوندم ولذت بردم سپاسگزارم @mollanasreddin

روزی به امیري گفتنـد: خدمتگزارانت بر تو دلیر (گستاخ) شده اند؟ چنان که ندایت را پاسخ نمی گویند. گفت: برای من چنین پیش آمد که یا آنان فاسد شوند یا خوي مرا به فساد کشند و من دریافتم که فساد آنان، بهتر از تباهی خوي من است 👳 @mollanasreddin 👳

✍ داستانی زیبا و شنیدنی در مورد بخشندگی خداوند مهربان 👳 @mollanasreddin 👳

دلتون خوشه که میرید بهشت ولی... ✍ حکایتِ «مردِ ناشنوا و همسایۀ بیمارش» 👳 @mollanasreddin 👳

ﺩرﺍین ﺷﺐ زیبا ﻧﮕﺮﺍنی هایت ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﭙﺎﺭ ﻭ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﺨﻮﺍﺏ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ به یاد ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ سختی ها محبت های ﺍﻟﻬﯽﺍﻧﺪ ﺯﯾﺮﺍ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺳﺎﺧﺘﻦِ ﮐﻠﯿﺪ ﻣﯽﺍﻓﺘﺪ شبتون بخیر عزیزان🌱🌙 👳 @mollanasreddin 👳

سلام صبح بخیر 🌹صبحتون پراز عشق وامید 🍃وسرشار از اتفاقهای عالی 🌹امیدوارم 🍃زندگی به کامتون 🌹وخوشبختی سرنوشتتون 🍃و سایه عشق 🌹مهمان همیشگی دلتون باشه 👳 @mollanasreddin 👳

روزی پادشاهی به حکیمی گفت: مرا به چهار سـخن پنـد بـده. حکیم گفت: اول آن که وعده اي نده که به وفایش مطمئن نیستی. دوم بالا رفتن آسـانی که فرود آمـدنی دشوار در پی دارد، تو را نفریبـد. سوم هر کرداري را که پاداش در پی است، از عاقبت آن بپرهیز. چهارم آن که هر کاري دشواري هاي پنهانی دارد. براي آنها آماده باش. 👳 @mollanasreddin 👳

📖بینوایی پس از تنعم (ثروتمندی) پس از پریشان روزگاری و نگون بختی (بدبختی) برمکیان، عتابه مادر جعفر بن یحیی، به کوفه افتاد. در روز عید قربان کسی از او پرسید: شگفت انگیز ترین چیزی که با آن مواجه شدی چیست؟ گفت: عزت و نکبت روزگار خودم. در زمانی که خورشید بخت ما می‌درخشید، هر سال در روز عید قربان صدها کنیز، حوالی جایگاه من به خدمت ایستاده و آماده بودند، آنان جامه های زر بافت بر تن داشتند و جامعه هر یک به گونه‌ای بود. اکنون چنان شوریده حال (آشفته) و بینوا گشته ام که آرزو دارم در این روز عید، غذای گوشت دار بخورم و نصیبم نمی‌شود. 👳 @mollanasreddin 👳

روزی مردي فقیر از عبـدالملک طلب داشت، و نمی توانست آن را بگیرد. عبدالملک به او گفت: از خدا باید طلب کنی. فقیر پاسـخ داد: از خدا طلبیدم، به تو حواله کرد. 👳 @mollanasreddin 👳

دختر ایده آل😂😒 ✍🏻جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد. جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است پیرزن گفت:اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود 🔹جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد 🔹جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد 🔹جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد 🔹جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد. 👳 @mollanasreddin 👳