حالا هر از گاهي، چيزي ـ انگار موجي، ماري، كِرمي ـ در كله ام مي پيچد. مي خواهد بزند بيرون. لاي مشتي كلمه. و من خسته ام. از اين موج ها و مارها و كرم ها. هربار با خودم مي گويم اين لعنتي آخري است. مثل مارهاي دوش ضحاك. قطع مي كنم كه نيايند. مي آيند باز. لعنت به كلمات. لعنت به نوشتن. لعنت به كسي كه شليك كرد. و چرا تمام نمي شود اين ماراتون نفس گير؟ كجاست خط پايان؟ مي خواهم بايستم. بايد بايستم. بايد متوقف شوم. بايد بهترين كتاب هستي را بردارم. بايد مقدس ترين داستان را بردارم و گوشه اي درنگ كنم. كجاست درنگ؟ چرا كسي يقه ام را نمي چسبد و نمي گويد: "بايست عوضي!؟ بازي تمام شد." مي خواهم بايستم و باز بخوانم آن كتاب را. آن داستان را كه بهترين داستان تاريخ بشريت است. كه زيباترين، انساني ترين مقدس ترين و معنادارترين متني است كه تا حالا خوانده ام. تا با خواندن اش، بعد از سال ها، از ته دل سير گريه كنم. آن جا كه كبري كتاب اش را پيدا مي كند. خيس. زير درخت. از باران ديشب. حسنك كجايي؟ من گرسنه ام.
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
✨#داستان_های_بحار_الانوار
⚠️ برخویشتن بدی نکن!
🔸شخصی به اباذر نوشت: به من چیزی از علم بیاموز! اباذر در جواب گفت: دامنه علم گسترده است ولی اگر می توانی بدی نکن بر کسی که دوستش می داری.
🔹مرد گفت: این چه سخنی است که می فرمایی? آیا تاکنون دیده اید کسی در حق محبوبش بدی کند؟
🔸اباذر پاسخ داد: آری! جانت برای تو از همه چیز محبوب تر است. هنگامی که گناه می کنی بر خویشتن بدی کرده ای.
📚 بحار ج 22، ص 402
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
🌸🍃🌸🍃
#داستان_پندآموز
داستان در مورد سربازیست که بعد از جنگیدن در ویتنام به خانه بر گشت. قبل از مراجعه به خانه از سان فرانسیسکو با پدر و مادرش تماس گرفت
" بابا و مامان" دارم میام خونه، اما یه خواهشی دارم. دوستی دارم که می خوام بیارمش به خونه
پدر و مادر در جوابش گفتند: "حتما" ، خیلی دوست داریم ببینیمش
پسر ادامه داد:"چیزی هست که شما باید بدونید. دوستم در جنگ شدیدا آسیب دیده. روی مین افتاده و یک پا و یک دستش رو از دست داده. جایی رو هم نداره که بره و می خوام بیاد و با ما زندگی کنه
"متاسفم که اینو می شنوم. می تونیم کمکش کنیم جایی برای زندگی کردن پیدا کنه
"نه، می خوام که با ما زندگی کنه
پدر گفت: "پسرم، تو نمی دونی چی داری می گی. فردی با این نوع معلولیت درد سر بزرگی برای ما می شه. ما داریم زندگی خودمون رو می کنیم و نمی تونیم اجازه بدیم چنین چیزی زندگیمون رو به هم بزنه. به نظر من تو بایستی بیای خونه و اون رو فراموش کنی. خودش یه راهی پیدا می کنه
در آن لحظه، پسر گوشی را گذاشت. پدر و مادرش خبری از او نداشتند تا اینکه چند روز بعد پلیس سان فرانسیسکو با آنها تماس گرفت. پسرشان به خاطر سقوط از ساختمانی مرده بود. به نظر پلیس علت مرگ خودکشی بوده. پدر و مادر اندوهگین، با هواپیما به سان فرانسیسکو رفتند و برای شناسایی جسد پسرشان به سردخانه شهر برده شدند. شناسایی اش کردند. اما شوکه شدند به این خاطر که از موضوعی مطلع شدند که چیزی در موردش نمی دانستند. پسرشان فقط یک دست و یک پا داشت.
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
🌸🍃🌸🍃
#ضرب_المثل
#سبیلش_آویزان_شد
اصطلاح بالا در امثله سائره کنایه از
پکری و نکبت و ادبار است که در مورد افراد سر خورده و وارفته و ورشکسته به کار می رود.
سبیل درباریان و ملازمان دستگاه سلاطین و حکام صفوی برای ایرانیان هوشمند - بخصوص اصفهانی های زیرک و باریک بین -فی الواقع در حکم میزان سنج بود که از شکل و هیئت آن به میزان لطف و مرحمت سلطان و مافوق نسبت به صاحب سبیل پی می بردند . فی المثل سبیل پر پشت و شفاف که تا بنا گوش می رفت و در پایان چند پیچ می خورد و به سوی بالا دایره وار حلقه می زد دلیل بر شدت علاقه و مرحمت سلطان بود که هر روز صاحب سبیل را به حضور می پذیرفت و با او به مکالمه و مشاوره می پرداخت.
هر قدر که تعداد حلقه ها و شفافیت سبیل کمتر جلوه می کرد به همان نسبت معلوم می شد که میزان لطف و عنایت سلطان یا حاکم وقت نقصان پذیرفته است . چنانچه سبیلها به کلی از رونق و جلا می افتاد و به علت نداشتن چربی و چسبندگی به سمت پایین متمایل و یا به اصطلاح سبیل آویزان می شد این آویزان شدن سبیلها را بر بی مهری مافوق و کم پولی و احیانا مقروض و بدهکار بودن صاحب سبیل تلقی می کردند تا آنجا که بر اثر کثرت استعمال و اصطلاح به صورت ضرب المثل در آمد از آن در موارد مشابه که حاکی از نکبت و ادبار و افلاس باشد استشهاد و تمثیل می کنند.
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
💠 #رانندگی_مقام_معظم_رهبری
صرفا جهت یه لبخند حلال .. 😄
محافظ آقا(مقام معظم رهبری) تعریف میکرد
میگفت رفته بودیم مناطق جنگی برای بازدید.
توی مسیر خلوت آقا گفتن اگه امکان داره کمی هم من رانندگی کنم.
من هم از ماشین پیاده شدم و آقا اومدن پشت فرمون و شروع کردن به رانندگی
میگفت بعد چند کیلومتر رسیدیم به یک دژبانی که یک سرباز آنجا بود ما نزدیک شدیم و تا آقا رو دید هل شد.😂😂
زنگ زد مرکزشون گفت:
قربان: یه شخصیت اومده اینجا..
از مرکز گفتن که کدوم شخصیت؟ !!
گفت: قربان نمیدونم کیه ولی گویا که آدم خیلی مهمیه
گفتن چه آدم مهمیه که نمیدونی کیه؟!!
گفت:قربان؛نمیدونم کیه ولی حتما آدم خیلی مهمیه که حضرت آیت الله خامنه ای رانندشه!!😂😂😂
این لطیفه رو حضرت آقا توجمعی بیان کردند و گفتند که ببینید میشه لطیفه ای رو گفت بدون اینکه به قومی توهین شود.
📌بر گرفته از خاطرات مقام معظم رهبرى مجله لثارات الحسین(ع)
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
🌸🍃🌸🍃
دو شتر فربه را از یمن برای پیامبر اکرم (ص) هدیه آوردند.
آن حضرت به اصحاب خود فرمودند: آیا در بین شما کسی هست که در پیش چشم همه ما، دو رکعت نماز با تمام اجزا و خشوعِ تمام بجای آورد و ذرهای به دنیا و امور مادی نیندیشد، تا من یکی از شترها را به او هدیه بدهم؟
همه سکوت کردند و از میان اصحاب، فقط علیابنابیطالب (ع) حاضر شدند تا چنین نمازی را به جای آورند.
جبرئیل نازل شد و عرض کرد : ای محمد، خدا بر تو سلام میکند و امر میکند یکی از دو شتر را به علی (ع) عطا کن.
پیامبر (ص) فرمودند: ای جبرییل شرط آن بود که به امور دنیوی فکر نکند ولی علی (ع) در تشهد، در این اندیشه بود که کدام شتر را دریافت کند.
پیک وحی فرمودند: علی در این اندیشه بود که فربهتر و بزرگتر را بگیرد و نحر کند و برای وجهالله به مستمندان گوشتش را صدقه دهد. و این اندیشه الهی بود نه مادی و دنیوی.
نبی خدا گریستند و علی را به آغوش کشیده و هر دو شتر را به حضرت علی (ع) بخشیدند. آن حضرت نیز هر دو شتر را سر بریده و همه آن را به مستمندان شهر صدقه دادند.
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
🌸🍃🌸🍃
#ریا_در_عبادت
شیخی نیمه شب وارد مسجد شد و مشغول نماز شد، اتفاقا حیوانی برای در امان ماندن از سرما به مسجد وارد شد! مرد که صدایی را شنید، تصور کرد که شخص دیگری به مسجد آمده است! برای اینکه اخلاص خود را نشان دهد، نمازهایش را با قرائت و طمانینه تمام به جا می اورد! نزدیکی های صبح نگاه کرد تا ببیند آن فرد کیست که در کمال تعجب حیوان را مشاهده کرد و با خود گفت: "تف به این ریا ! از سر شب تا به حال به خاطر یک حیوان عبادت کردم نه به خاطر خدا!
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
#سوادزندگی
+ کسی که دربارۀ پول و دستمزدش زیاد اصرار نمیکند و خیال میکند دیگران انصاف و شعور دارند، احمق نیست، مناعت طبع دارد
+ کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمیگذارد،
احمق نیست، منظم و محترم است.
+ کسی که برای حل مشکلات دیگران به آنها پول قرض میدهد یا ضامن وام آنها میشود و به دروغ نمیگوید که ندارم و گرفتارم،
احمق نیست. کریم و جوانمرد است.
+ کسی که معایب و کاستی های دیگران به رویشان نمی آورد و بدی ها را نادیده می گیرد،
احمق نیست. شریف است.
+ کسی که در مقابل بی ادبی و بی شخصیتی دیگران با تواضع و محترمانه صحبت میکند و مانند آنها توهین و بددهنی نمیکند،
احمق نیست. مودب و باشخصیت است...
انسان بودن هزینه سنگینی دارد !
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
🌸🍃🌸🍃
راه نجات از شیطان
هنگامی كه شیطان به خداوند گفت...
من از چهار طرف جلو، پشت، راست و چپ انسان را گرفتار و گمراه میكنم...
اعراف آیه 17
فرشتگان پرسیدند...
شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است پس چگونه انسان نجات می یابد...
خداوند فرمود
راه بالا و پایین باز است...
راه بالا نیایش و راه پایین سجده
و بر خاک افتادن است
بنابراین كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند یا سری بر آستان او بساید می تواند شیطان را طرد كند...
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️