eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
240.7هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
66 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 | 🔻 انتشار مطالب آزاد است. ⛅️ | @Aseman
سنگ قبر سلطان سلطان محمود غزنوی برای خود قبری ساخت، تا زمانی که مرد آنجا دفنش کنند. وقتی می‌خواست روی سنگ قبرش آیه‌‌ای از قرآن را بنویسد، از نوکرش پرسید: «چه آیه‌ای را بنویسم بهتر است؟» نوکر جواب داد: این آیه از قرآن را بنویس: «هذه جهنم التی کنتم توعدون؛ این جهنمی است که همواره وعده‌اش به شما داده می‌شد. 👳‍♂️ @mollanasreddin 👳‍♂️
تلنگرانه🌹🌹🌹 عارفی را گفتند: محبت را از که آموختی؟ گفت: از . پرسیدند چگونه؟ گفت: هر موقع به او لگدی زدم به جای تلافی بر سرم شکوفه ریخت 👳‍♀ @mollanasreddin 👳‍♀
از حکیمی پرسیدند: چرا هیچ از عیب مردم سخن نمیگویی؟ حکیم گفت: هنوز از محاسبه عیب های خــودم فارغ نشدم تا به عیب های دیگران بپردازم. 👳‍♀ @mollanasreddin 👳‍♀
فقیری به ثروتمندی گفت: سلام کجا تشریف میبرید؟ ثروتمند گفت: قدم میزنم تا اشتها پیدا کنم تو کجا میروی؟ فقیرگفت: من اشتها دارم قدم میزنم تا غذا پیدا کنم!!! 👳‍♀ @mollanasreddin 👳‍♀
🔸پسر جوانی بیمار شد. اشتهای او کور شد و از خوردن هر چیزی معده‌اش او را معذور داشت. 🔹حکیم به او عسل تجویز کرد. 🔸جوان می‌ترسید باز از خوردن عسل دچار دل‌پیچه شود لذا نمی‌خورد. حکیم گفت: بخور و نترس که من کنار تو هستم. جوان خورد و بدون هیچ دردی معده‌اش عسل را پذیرفت. 🔹حکیم گفت: می‌دانی چرا عسل را معده تو قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟ جوان گفت: نمی‌دانم. حکیم گفت: عسل تنها خوراکی در جهان طبیعت است که قبل از هضم کردن تو، یک‌بار در معده زنبور هضم شده است. 🔸پس بدان که عسل غذای معده توست و ✔️سخن غذای روح توست. و اگر می‌خواهی حرف تو را بپذیرند و پس نزنند و زود هضم شود، سعی کن قبل سخن گفتن، سخنان خود را مانند زنبور که عسل را در معده‌اش هضم می‌کند، تو نیز در مغزت سبک سنگین و هضم کن سپس بر زبان بیاور! 👳‍♀ @mollanasreddin 👳‍♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 | 🔻 انتشار مطالب آزاد است. ⛅️ | @Aseman
🌴شیخی طماع، بهلول را گفت؛ بهشت جای فرزانگان باشد، نه دیوانگانی چون تو! 🌴بهلول گفت؛ من دیوانگی خود را قدر می نهم که مانعی باشد برای ورود به بهشتی که فرزانه ایی چون تو در آن آید. 👳‍♀ @mollanasreddin 👳‍♀
🌸شهلا و پروین کسی که قبل از ما مسئول محور بود، کُدهای معروف گردان ها و گروهان‌ها و ادوات را از اسامی زنانه 👱‍♀ انتخاب کرده بود، برای رَد گم کردن، که دشمن تصور نکند سپاه در خط است. شبی آتش سنگین شده بود، مسئول محور از من خواست ادوات و توپ خانه را به گوش کنم. معرف ادوات شهلا بود و معرف توپخانه پروین. هر چه سعی کردم، آن طرف صدای ما را نگرفتند. تدارکات که معرفش اصغر بود آمد روی خط و ما را گرفت. مسئول محور بدون این که به مفهوم جمله توجه کند حسب عادت و عرف گفت: «اصغر اصغر، اگر صدای ما را می شنوی دست شهلا و پروین را بگیر بگذار در دست ما»😂😂 بعد از گفتن این جمله به خودش آمد و از فرط خنده ولو شد روی زمین که این چه حرفی بود زدم! دستور داد که همان لحظه معرف ها را عوض کنیم. 👳‍♀ @mollanasreddin 👳‍♀
❤️🍃🌸🌷🌸🌷🌸❤️ یه موتور گازی داشت 🏍 که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت . یه روز عصر ... که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️ رسید به چراغ قرمز .🚦 ترمز زد و ایستاد ‼️ یه نگاه به دور و برش کرد 👀 و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣 الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️ نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .😳 اشهد ان لا اله الا الله ...👌 هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید 😂 و متلک مینداخت😒 و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳 که این مجید چش شُدِه⁉️ قاطی کرده چرا⁉️ خلاصه چراغ سبز شد🍃 و ماشینا راه افتادن🚗🚙 و رفتن . آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀 و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ 😏 پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖 و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒 من دیدم تو روز روشن ☀️ جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌. به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !"👌 همین‼️✌️ 🎌برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین 👳‍♀ @mollanasreddin 👳‍♀