eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
240.2هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
66 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
💎در زمان های قدیم مرد جوانی در قبیله ای مرتکب اشتباهی شد .به همین دلیل بزرگان قبیله گرد هم آمدند تا در مورد اشتباه جوان تصمیم بگیرند در نهایت تصمیم گرفتند که در این مورد با پیر قبیله که تجربه بسیاری داشت مشورت کنند و هر چه که او بگوید عملی کنند. پیر قبیله از انجام این کار امتناع کرد .بزرگان قبیله دوباره فردی را به دنبال او فرستادند و پیام دادند که شما باید تصمیم نهایی را در مورد اشتباه این جوان بگیرید . پیر قبیله کوزه ای سوراخ را پر از آب کرد سپس آن را از پشت خود آویخت و به سمت بزرگان قبیله حرکت کرد . بزرگان قبیله بادیدن او پرسیدند : قصه این کوزه چیست؟ پیر قبیله پاسخ داد : گناهانم از پشت سرم به بیرون رخنه می کنند بی آنکه به چشم آیند و امروز آمده ام که درباره گناه دیگری قضاوت کنم. بزرگان قبیله با شنیدن این سخن چیزی بر زبان نیاوردند و گناه مرد جوان را بخشیدند. عیب مردم فاش کردن بدترین عیب هاست عیب گو اول کند بی پرده عیب خویش را 👳 @mollanasreddin 👳
روزی ملا خرش را گم کرده بود ملا راه می رفت و شکر می کرد. دوستش پرسید حالا خرت را گم کرده ای دیگر چرا خدا را شکر می کنی؟ ملا گفت به خاطر اینکه خودم بر روی آن ننشسته بودم و الا خودم هم با آن گم شده بودم!؟ 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوشنبه تون عالی❤️ از خدا برایتان یک روز زیبا و سرشاراز موفقیت 🌷 همراه با دنیا دنیا آرامش سبد سبد خیر و برکت بغل بغل خوشبختی و یک دنیا عاقبت بخیری و یک عمر سرافرازی خواهانم دوشنبه تون زیبا و در پناه خدا 👳 @mollanasreddin 👳
داستان کوتاه یادمه وقتی پدرم خونه رو سفید کرد، مادرم همیشه مواظب بود که ما روی دیوار چیزی نکشیم. یک روز به مادرم گفتم : ارزش ما بیشتره یا این گچ و سفیدی؟! اون گفت : مادر جان، ارزش گچ و دیوار از شما بیشتر نیست اما ارزش زحمت و رنج پدرت خیلی بیشتر از اینهاست. وقتی پدرت چندسال کار کرده، زحمت کشیده تا ما تونستیم، با کم خوردن و کم پوشیدن این خونه رو سفید کنیم، حالا چرا ما کاری کنیم که دوباره پدرت مجبور باشه، چند روز، چند ماه، چند سال دیگه زحمت بیشتر بکشه که خونه رو بتونه رنگ کنه! این حرف مادرم از بچگی همیشه تو ذهنم بود و موند، حرفی که باعث میشد ما شیشه ها رو نشکنیم "تلویزیون رو الکی خراب نکنیم " یخچال رو بیهوده باز و بسته نکنیم " تا هیچوقت دلیل رنج و زحمت بیشتر واسه پدرمون نباشیم " نمیدونم چی برسر روزگار ما اومده که دیگه کمتر کسی پیدا میشه که به پیر شدن پدر خونه هم فکر کنه... اینروزا، بچه، ال سی دی ده میلیونی میشکنه ، میگن: بابا چکارش داری؟ بچه بوده شکسته. گوشی موبایل چهار - پنج میلیونی رو میزنه زمین چهل تیکه میشه، میگن : هیچی نگو بچه تو روحیه ش تاثیر بد میزاره. اما کمتر کسی میگه : این پدر خونه باید چند روز، چند ماه، چند سال دیگه کار کنه تا بتونه جبران خسارت کنه. ایکاش کمی بفکر چین و چروکهای پیشونی آدمی بودیم که داره واسه ما پیر میشه... جوانیش، عمرش، خوشیهاش، همه رو گذاشته واسه ما، که با بودن ما پیری رو از یاد ببره. اما گاهی وقتا دونسته و ندونسته، تنها، دلیل رنج بیشترش میشیم و یادمون میره که اونم تا یه حدی توان داره، تا یه جایی بدنش قدرت کار کردن داره.... در این روزای پایانی سال بیشتر هوای پدرا رو داشته باشیم اقتدار پدر احترام مادراست و احترام مادر شکوفایی خانواده❤️ 👳 @mollanasreddin 👳
عشقت بنای عقل به کلی خراب کرد جورت در امید به یک‌بار بر گرفت 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از قاصدک
اگر دنبال راهکارهای ساده هستی تا بدن سالم داشته باشی کانال رو باید دنبال کرده باشی میدونی چرا بعضیا هرچی میخورن چاق نمیشن ولی بعضیا آب هم میخورن چاق میشن؟ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2554200426C4d3ed4364a میدونی نود درصد آدم ها طرز صحیح نفس کشیدن رو بلد نیستن؟ هیچ میدونی با چندتا راهکار ساده میتونی از سرطان جلوگیری کنی؟ آیا میدونستی میشه با راهکارهای سلامتی بسیاری از بیماری ها را پیشگیری کرد؟ وکلی چیزای دیگه که نمیدونی بعد از عضویت در این کانال یاد میگیری 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2554200426C4d3ed4364a
بعد از این شعر و غزل‌هایم نمی‌آید به کار او قرارم بود و بعد از او ندارد دل قرار همچو صیادی شدم در جستجوی صید خود پیر گشتم، صید هم هر لحظه در فکر فرار با زبان شاعران می‌گویمت: زیبای من 《بعد از این دست منو زلف چو زنجیر نگار》 من خزانی در خزانم، فارغ از شوق و امید با تو اما فصل پاییزم شود در دم بهار باز باران می‌زند بر خاطرات رفتن‌ات بوی عطرت پر شده در شهر، ای باران نبار! صبر ایوبم اگر من داشتم، کم بود و کم! همچو جسمی مانده‌ام من نیمه جان بالای دار قاصدک‌ها شعرهایم را برایت خوانده‌اند؟ بعد از این شعر و غزل‌هایم نمی‌آید به کار؟؟ 🍀 👳 @mollanasreddin 👳
از مردم افتاده مدد جوی که این قوم با بی‌پروبالی پر و بال دگرانند... 👳 @mollanasreddin 👳
حجی در کودکی شاگرد خیاطی بود. روزی استادش کاسه عسل به دکان برد، خواست که به کاری رود. حجی را گفت: درین کاسه زهر است، نخوردی که هلاک شوی. گفت: من با آن چه کار دارم؟ چون استاد برفت، حجی وصله جامه به صراف داد و تکه نانی گرفت و با آن تمام عسل بخورد. استاد بازآمد، وصله طلبید، حجی گفت: مرا مزن تا راست بگویم. حالی که غافل شدم، دزد وصله بربود. من ترسیدم که بیایی و مرا بزنی. گفتم زهر بخورم تا تو بیایی من مرده باشم. آن زهر که در کاسه بود، تمام بخوردم و هنوز زنده‌ام، باقی تو دانی. 👳 @mollanasreddin 👳
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران، ...وای به حال دگران 👳 @mollanasreddin 👳
گردی دگر بلند نمی‌گردد از نفس تعمیر می‌رمد ز بنای خراب ما 👳 @mollanasreddin 👳
حکایت خنده دار آزادی غلام یکی از بزرگان عصر با غلام خود گفت که از مال خود پاره ای گوشت بستان و زیره بایی معطّر بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام شاد شد زیره بایی بساخت و پیش آورد. خواجه اش آش بخورد و گوشت به غلام سپرد. روز دیگر گفت بدان گوشت نخود آبی مزعفر بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام فرمان برد و نخود آب ترتیب کرد و پیش آورد. خواجه اش آش بخورد و گوشت به غلام سپرد. روز دیگر گوشت مصمحل شده بود، گفت این گوشت بفروش و پاره ای روغن بستان و از آن طعامی بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام گفت ای خواجه بگذار تا من همچنان غلام تو می باشم و اگر البته خیری در خاطر می گذرد نیت خدای را این گوشت پاره را آزاد کن. 👳 @mollanasreddin 👳