eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
238.5هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
69 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆جواب دندان شکن 🌱اعرابی را پیش خلیفه بردند. او را دید بر تخت نشسته و دیگران در زیر ایستاده.گفت: السلام علیک یا ا... گفت: من ا... نیستم. گفت یا جبرئیل گفت: من جبرئیل نیستم. 👌گفت: ا... نیستی، جبرئیل نیستی پس چرا آن بالا تنها نشسته ای تو نیز در زیرآی و در میان مردمان بنشین. 👳 @mollanasreddin 👳
🔹داستان ضرب المثل « دیگران کاشتند ماخوردیم ما میکاریم تا دیگران بخورند» ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﻏﺰﻧﻮﯼ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﮑﯿﻤﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﺪﻫﻨﺪ... ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﮕﺬﺷﺖ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻧﯽ ﺍﺳﺖ. ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﮑﺸﺪ ﺗﺎ ﺛﻤﺮ ﺑﺪﻫﺪ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﺍﯾﻦ ﻧﻬﺎﻝ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﺎﺭﯼ؟؟؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﺎﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﻣﺎ ﻣﯿﮑﺎﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ!!! ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺏ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: وﺍقعا ﺟﻮﺍﺏ ﺣﮑﯿﻤﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﺪﻫﻨﺪ... ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ:ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺛﻤﺮ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﺛﻤﺮ ﺩﺍﺩ... ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺨﻦ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:زﯾﺘﻮﻥ ﺳﺎﻟﯽ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺛﻤﺮ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺛﻤﺮ ﺩﺍﺩ!!! ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ... 👳 @mollanasreddin 👳
بهشت و دوزخ در این جهان در دستان خود ماست نیکی پاسخ نیکی و بدی سزای بدی است نتیجه زندگی ما حاصل اعمال ماست پس مهربان باشیم و عشق بورزیم... 👳 @mollanasreddin 👳
خدایا صمیمی‌تر ازهمیشہ سر بر آستان ملڪوتیت میگذارم ودر دل دعا میڪنم و ازتو میخواهم ڪہ آرامش،برڪت وسلامتی رابرای خودم، همہ‌ی مردم، عزیزان،دوستانم وخانوادہ‌ام ارزانی داری 🌙شب بخیر🌙 👳 @mollanasreddin 👳
شروع صبحتون عالی💐 درشروع روز بهترین ها🍃 را براتون آرزو مندم 💐 بهترین صبح🍃 بهترین ایام💐 بهترین لحظه ها🍃 بهترین کسب و کار💐 بهترین پیشرفت ها🍃 و بهترین زندگی را💐 روزتون زیبا و در پناه خدا🍃 🍃🌺سلام‌صبح‌بخیر🌺🍃 👳 @mollanasreddin 👳
💬 | متن پیام: سلام ببخشید شما چطوری آنقدر ممبر واقعی دارید؟؟؟ منم میتونم تبلیغ بهتون بدم عضو‌ واااقعی ویو دار داشته باشم؟ ✍️سلام برای تبلیغات با کانونهای تبلیغاتی و گسترده ها ارتباط بگیرید کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
💬 | متن پیام: سلام دیگه حکایتهاتون ته کَیشیده؟ چرا چیزی تو کانال اضافه نمیکنید!! ✍️سلام مخاطب گرامی! کانال فعاله شما کجا عضوی که مطالب رو نمی بینی؟ساعت 7:35 مطلب گذاشته شده
💥💥 ماستت رو کیسه کن!! ⚡️ژنرال کریمخان ملقب به مختارالسلطنه سردار منصوب در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار مدتی رییس فوج فتحی اصفهان بود و زیر نظر ظل السلطان فرزند ارشد ناصرالدین شاه انجام وظیفه می‌کرد. پارک مختارالسلطنه در اصفهان که اکنون گویا محل کنسولگری انگلیس است به او تعلق داشته است. مختارالسلطنه پس از چندی از اصفهان به تهران آمد و به علت ناامنی و گرانی که در تهران بروز کرده بود حسب الامر ناصرالدین شاه حکومت پایتخت را برعهده گرفت.در آن زمان که هنوز اصول دموکراسی در ایران برقرار نشده و شهرداری (بلدیه) وجود نداشته است حکام وقت با اختیارات تامه و کلی، امور و شئون قلمرو حکومتی من جمله امر خوار بار و تثبیت نرخها و قیمتها نظارت کامله داشته اند و محتکران و گرانفروشان را شدیداً مجازات می‌کردند. ⚡️گدایان و بیکاره ها در زمان حکومت مختارالسلطنه به سبب گرانی و نابسامانی شهر ضمن عبور از کنار دکانها چیزی برمی‌داشتند و به اصطلاح ناخونک می‌زدند. مختارالسطنه برای جلوگیری از این بی نظمی‌دستور داد گوش چند نفر از گدایان متجاوز و ناخونک زن را با میخهای کوچک به درخت نارون در کوچه ها و خیابان های تهران میخکوب کردند و بدین وسیله از گدایان و بیکاره ها دفع شر و رفع مزاحمت شد. ⚡️روزی به مختارالسلطنه اطلاع داده اند که نرخ ماست در تهران خیلی گران شده طبقات پایین را از این ماده غذایی که ارزانترین چاشنی و قاتق نان آنهاست نمی‌توانند استفاده کنند. مختارالسلطنه اوامر و دستورات غلاظ و شداد صادر کرد و ماست فروشان را از گرانفروشی برحذر داشت. ⚡️چون چندی بدین منوال گذشت برای اطمینان خاطر شخصاً با قیافه ناشناخته و متنکر به یکی از دکانهای لبنیات فروشی رفت و مقداری ماست خواست. ⚡️ماستفروش که مختارالسلطنه را نشناخته و فقط نامش را شنیده بود پرسید:«چه جور ماست می‌خواهی؟» مختارالسلطنه گفت:«مگر چند جور ماست داریم؟» ماست فروش جواب داد:«معلوم می‌شود تازه به تهران آمدی و نمی‌دانی که دو جور ماست داریم: یکی ماست معمولی، دیگری ماست مختارالسلطنه!» ⚡️مختارالسلطنه با حیرت و شگفتی از ترکیب و خاصیت این دو نوع ماست پرسید. ماست فروش گفت:«ماست معمولی همان ماستی است که از شیر می‌گیرند و بدون آنکه آب داخلش کنیم تا قبل از حکومت مختارالسلطنه با هر قیمتی که دلمان می‌خواست به مشتری می‌فروختیم. الان هم در پستوی دکان از آن ماست موجود دارم که اگر مایل باشید می‌توانید ببینید و البته به قیمتی که برایم صرف می‌کند بخرید! اما ماست مختارالسلطنه همین طغار دوغ است که در جلوی دکان و مقابل چشم شما قرار دارد و از یک ثلث ماست و دو ثلث آب ترکیب شده است! از آنجایی که این ماست را به نرخ مختارالسلطنه می‌فروشیم به این جهت ما لبنیات فروشها این جور ماست را ماست مختارالسلطنه لقب داده ایم! حالا از کدام ماست می‌خواهی؟ این یا آن؟!» ⚡️مختارالسلطنه که تا آن موقع خونسردیش را حفظ کرده بود بیش از این طاقت نیاورده به فراشان حکومتی که دورادور شاهد صحنه و گوش به فرمان خان حاکم بودند امر کرد ماست فروش را جلوی دکانش به طور وارونه آویزان کردند و بند تنبانش را محکم بستند. سپس طغار دوغ را از بالا داخل دو لنگه شلوارش سرازیر کردند و شلوار را از بالا به مچ پاهایش بستند. بعد از آنکه فرمانش اجرا شد آن گاه رو به ماست فروش کرد و گفت:«آنقدر باید به این شکل آویزان باشی تا تمام آبهایی که داخل این ماست کردی از خشتک تو خارج شود و لباسها و سر صورت ترا آلوده کند تا دیگر جرأت نکنی آب داخل ماست بکنی!» ⚡️چون سایر لبنیات فروشها از مجازات شدید مختارالسلطنه نسبت به ماست فروش یاد شده آگاه گردیدند همه و همه ماستها را کیسه کردند تا آبهایی که داخلش کرده بودند خارج شود و مثل همکارشان گرفتار قهر و غضب مختارالسلطنه نشوند. ⚡️آری، عبارت مثلی ماستها را کیسه کرد از آن تاریخ یعنی یک صد سال قبل ضرب المثل شد و در موارد مشابه که حاکی از ترس و تسلیم و جاخوردگی باشد مجازاً مورد استفاده قرار می‌گیرد. 👳 @mollanasreddin 👳
💥💥سبب آزادی لقمان ✨در کتاب روضه الصفا آمده است : 🌱سبب آزادی لقمان این بود که سالی مولایش به او دستور داد در مزرعه کنجد بکارد . وقتی بعد از مدتی به مزرعه رفت دید لقمان جو کاشته است . ✨او را خواست و گفت : چرا چنین کردی ؟ ! جواب داد : ✨تصور کردم از جو کاشتن ، می توان کنجد به دست آورد . خواجه گفت : منشا این تصور باطل چیست ؟ گقت : ✨زیرا می بینم تو با وجود کارهای زشت امید بهشت داری ، با خود اندیشیدم اگر افعال و کارهای زشت و ناپسند ، نتیجه ی مغفرت و آمرزش دارد ( بدون توبه ) ، پس از جو هم می توان کنجد به دست آورد . مولا از این تذکر بیدار شد و از کارهای زشت دست برداشت و او را آزاد کرد . (۱) ⚡️وقتی تو زندگی و اعمال و رفتار خیلی از انسان ها دقت می کنیم ، می بینیم همه خدا و بهشتش را دوست دارند ، ولی توجه ندارند خدا در قبال انجام چه کارهایی به بندگانش بهشت پاداش میدهد و در قبال انجام چه کارهایی بندگان را روانه دوزخ میکند . 👌میدانیم خدا در قرآن که معجزه ای است از پیغمبر به نماز و روزه و خمس و زکات و … امر نموده است ولی در انجام این امور دقت نمیکنیم ♨️میدانیم خدا از کارهایی همچون دروغ ، غیبت ، دزدی و … نهی نموده است ولی گاهی مرتکب این امور می شویم 👈پس ما که بهشت را دوست داریم نباید با کاشت جو ، امید برداشت کنجد داشته باشیم . 👌بیایید بیشتر به کارهایی که انجام میرهیم دقت کنیم 📚(۱) چهره جاوید زمان . ص ۱۳۷ 👳 @mollanasreddin 👳
▫️زمان بندی ▫️بی نظیر است ▫️نه هیچگاه دیر ▫️نه هیچگاه زود ▫️"کمی " می طلبد ▫️و بسیار ▫️اما ارزش انتظار را دارد. 👳 @mollanasreddin 👳
🔷پادشاه و کشاورز 💫یکی از پادشاهان قدیم با چند تن از یاران و وزیرانش در یک زمستان سرد به بیابان رفتند تا شکار کردند. از آبادى بسيار دور شدند تا اينكه شب شد و هوا رو به تاریکی رفت، آنها از فاصله دور خانه كوچك كشاورزى را ديدند. شاه به همراهان گفت: شب به خانه آن كشاورز برويم، تا از سرماى بيابان در امان بمانیم. 💫يكى از وزيران مخالفت کرد و گفت: به خانه كشاورز ناچيزى پناه بردن شايسته مقام ارجمند شاه نيست، ما در همين بيابان خيمه‌اى در خور مقام پادشاهی برپا می‌کنیم، آتشى روشن می كنيم و امشب را تا صبح می‌گذرانیم. 💫كشاورز از ماجراى در بيابان ماندن شاه و همراهانش باخبر شد، نزد شاه آمد و پس از احترام شايان، گفت: از مقام شاه چيزى كاسته نمی‌شود، ولى نگذاشتند كه مقام كشاورز، بلند گردد. 💫اين سخن كشاورز، مورد پسند شاه واقع شد، همان شب با همراهان به خانه كشاورز رفتند و تا صبح را در آنجا سپری کردند. صبح شاه جايزه و لباس و پول فراوانى به كشاورز بخشید و این ضرب المثل را به کار برد: «زبان خوش، مار را از سوراخ بیرون می کشد» 👳 @mollanasreddin 👳
💖💛💖 ✨✨روزی گفتی شبی کنم دلشادت ✨✨وز بند غمان خود کنم آزادت ✨✨دیدی که از آن روز چه شبها بگذشت ✨✨وز گفتهٔ خود هیچ نیامد یادت؟ 🖌سعدی 👳 @mollanasreddin 👳