#جمله_زیبا
✍ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻧﮑﻦ برای ﻧﻌﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍوند ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ است؛ زﯾﺮﺍ ﺗﻮ نمیدانی ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
و ﻏﻤﮕﯿﻦ نباش ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﺮﻓﺖ... ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻮ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻋﻮﺽِ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ، پس سعی کن ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﺎﮐﺮ باشی...
ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺛﺮﻭﺗﺖ ﮔﺮﻓﺘﻰ پولهایت ﺭﺍ ﻧﺸﻤﺎﺭ... ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﻜﻰ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﻧﻪﺍﺕ ﺑﺮﯾﺰﯼ... ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﭘﺎﮎ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺛﺮﻭﺕ ﺗﻮﺳﺖ.
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
⚜حکایتهای پندآموز⚜
« کریم تهی دست»
✍درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد .کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند . کریم خان گفت : این اشاره های تو برای چه بود ؟ درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم . آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟
کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه میخواهی؟ درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است ! چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت .خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد ! روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست . . .
📚 حکایتهای معنوی
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✅کلامی از شیخ بهایی
✍آدمی اگر پيامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نيست، زيرا : اگر بسيار كار كند، میگويند احمق است ! اگر كم كار كند، میگويند تنبل است ! اگر بخشش كند، ميگويند افراط ميكند ! اگر جمعگرا باشد، میگويند بخيل است ! اگر ساكت و خاموش باشد میگويند لال است ! اگر زبانآوری كند، میگويند ورّاج و پرگوست ..! اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند میگويند رياكاراست ! و اگر نكند میگويند كافراست و بیدين ..!
لذا نبايد بر حمد و ثنای مردم اعتنا كرد و جز ازخداوند نبايد ازكسی ترسيد. پس آنچه باشید که دوست دارید. شاد باشید ؛ مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود.
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
▫️چگونه مزاح کنیم؟▫️
✍روایت دارد که امام صادق علیه السلام از شخصی پرسید : « مزاح هم میکنی؟» آن شخص گفت: نه. حضرت فرمودند: چرا؟ حتی دستور دادند که گاهی انسان یک مزاحی هم بکند. همه اش،خشک نباشد. اما کم، زیاد مزاح کردن ، تَذْهَبُ بِبَهاءِ المُؤمِن، قیمت مومن را می برد. آبروی مومن مےرود. زیاد شوخی نکنید، اما گه گاهی عیب ندارد.
✸ پیغمبر صلےالله علیه وآله خرما مےخورد و هسته های آن را جلوی امیرالمومنین علیه السلام می گذاشت. می خواست با امیرالمومنین شوخی کند و سر به سر امیرالمومنین بگذارد. بعد حضرت صلےالله علیه وآله فرمودند: «یاعلی ، خرما خیلی خوردی!»
✸ مثل بعضی ها که پرتغال مےخورند و پوستش را آن طرف مےگذارند. حضرت صلےالله علیه وآله هم هسته های خرما را پیش امیرالمومنین علیه السلام گذاشت و فرمود: یاعلی ، خیلی خرما خوردی! امیرالمومنین علیه السلام هم بازاری بود ، جواب دادند: «یا رسول الله ، کسی خرما زیاد خورده است که خرما را با هسته های آن خورده.» چون جلوی پیغمبر صلےالله علیه وآله هسته نبود.
✸ حضرت علیه السلام فرمود: «خرما کسی خیلی خورده که آن را با هسته هایش خورده است. » شوخی مےکردند. حتما نباید آدم مثل مربای آلو اخمو باشد.
✸ یک قدری هم مزاح داشته باشید. اما حرف بیهوده نزنید. حرف لغو نزنید. آبروی کسی را نبرید.
📚منبع: ڪتاب بدیعالحکمة حکمت ۳۳
از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره)
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✍یادت باشد که سه چیز از تو جدا نمیشود و همیشه با توست ؛ بلا ، قضا ، نعمت
🌺 هنگام نزول بلا صبور باش
🌺 هنگام رسیدن قضا راضی باش
🌺 هنگام دریافت نعمت شاکر باش
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
✅درویشی بود که در کوچه و محله راه میرفت و میخواند:
✍"هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی" اتفاقاً زنی این درویش را دید و خوب گوش داد که ببیند چه میگوید وقتی شعرش را شنید گفت: من پدر این درویش را در میآورم که هر روز مزاحم آسایش ما میشود.
زن به خانه رفت و خمیر درست کرد و یک فتیر شیرین پخت و کمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانهاش و به همسایهها گفت: من به این درویش ثابت میکنم که هرچه کنی به خود نمیکنی. کمی دورتر پسری که در کوچه بازی میکرد نزد درویش آمد و گفت: من بازی کرده و خسته و گرسنهام کمی نان به من بده. درویش هم همان فتیر شیرین را به او داد و گفت: "زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور فرزندم ! پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت: درویش! این چه بود که سوختم؟ درویش فوری رفت و زن را خبر کرد.
زن دواندوان آمد و دید پسر خودش است! همانطور که توی سرش میزد و شیون میکرد، گفت: پسرم را با فتیر زهر آلودم مسموم کردم . آنچه را که امروز به اختیار میکاریم فردا به اجبار درو میکنیم. پس در حد اختیار، در نحوهی افکار و کردار و گفتارمون بیشتر تامل کنیم!
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی استاد عالی
💠موضوع: چرا خدا ما را نمی بیند؟
↶【به ما بپیوندید 】↷
______________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✨﷽✨
⁉️ سؤال:چطور ممکن است که بعضی از امامان در کودکی به امامت برسند؟
✍پاسخ حاج آقا قرائتی: بعضی از امامان ما در کودکی امام شدند. یکی از آنها امام جواد(ع) بود، یکی هم امام زمان(ع) است و سؤال این است که آیا بچه میتواند امام بشود، یا نه؟
فلش کامپیوتر جواب امامت امام زمان(ع) است.
یک سانت در یک سانت است. حالا بچهی سه ساله وجود کاملی است. این یک سانت در یک سانت است. دوم اینکه فلز است. عقل و شعور هم که ندارد. همین فلش کامپیوتر وصل به یک کامپیوتر که شد، در فاصلهی چند لحظه صدهزار صفحهی کاغذ از اون فلز به این فلز منتقل میشود. این را چه کسی ساخته است؟ انسان! یعنی بشر چیزی ساخت که در چند لحظه صدهزار صفحه از آن فلز به این فلز، از آن جماد، به این جماد منتقل میشود. وقتی انسان میتواند یک چنین کاری بکند، خدای انسان نمیتواند علم امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را به یک بچهی سه ساله منتقل کند؟ انسان علم را از فلز به فلز منتقل میکند. خدا نمیتواند علم را از انسان به انسان منتقل کند؟ این را من برای امام زمان(علیهالسلام) گفتهام. برای امام جواد(علیهالسلام) هم همینطور است.
📚از بیانات استاد قرائتی
↶【به ما بپیوندید 】↷
______________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✍سه چیز است که اجازه ترک آن به احدی داده نشده:
1⃣ «یکی وفای به عهده»
که اجازه نداری خلاف عهد کنی،
چه طرفت خوب باشد چه بد باید به عهدت وفا کنی
2⃣ «دوم ادای امانت»
اگر کسی چیزی پیش تو به امانت گذاشته،
چه طرف خوب باشد و چه بد، باید امانت را بدهی.
3⃣ «سوم خوبی کردن به پدر و مادر»
چه پدر و مادر خوب و چه پدر و مادر بد. باید به پدر و مادرت احسان کنی.
📖 از بیانات آیت الله مجتهدی (ره)
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
✅ایمان و عمل، دو همزاد در قرآن که هیچ کدام به تنهایی فایدهای ندارد
✍اسلام همواره مىگويد ايمان و عمل، به طورى كه «اَلَّذينَ امَنوا وَ عَمِلُوا الصّالحات» حكم يک ترجيعبند را در قرآن پيدا كرده يعنى مكرر در مكرر در آيات قرآن اين تعبير آمده است؛ يعنى ايمان و عمل در قرآن حكم دو همزاد را دارند. قرآن با اين تعبيرِ خودش مىخواهد بفهماند كه ايمان، به تنهايى براى سعادت كافى نيست؛ عمل هم منهاى ايمان به جايى نمىرسد و اثرى براى انسان ندارد. ايمان يعنى بينش، البته بينش صحيح، بينش خاصى كه قرآن مىگويد و از شناخت خدا شروع مىشود، و عمل يعنى جنبش. بينش خاص و جنبش بر اساس آن بينش.
خيلى از اطلاعات در جهان، اطلاع است بدون اين كه به انسان ايده بدهد. ولى بعضى از علمها و اطلاعها و بينشهاست كه خودبهخود به انسان ايده و آرمان مىدهد. ايمانى كه در اسلام مطرح است چون ايمانِ به خدا و ايمانِ به معاد و ايمانِ به رسالت پيغمبر(ص) است، خود به خود به انسان آرمان مىدهد؛ يعنى ايمان مذهبى فقط علم و اعتقاد نيست، آرمان هم در آن هست.
💥آن وقت اين ايمان كه بينشى است توأم با يک آرمان، جنبشى مىخواهد متناسب با همان ايمان و همان آرمان، به تعبير قرآن «عَمِلُوا الصّالِحاتِ» عمل شايسته، يعنى حركت و جنبشى متناسب و بر اساس آن ايمان و آن آرمان.
📚استاد مطهری، گریز از ایمان و گریز از عمل،
۱۵۱-۱۴۹ (با تلخیص)
↶【به ما بپیوندید 】↷
______________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✅تلنگر
✍وقت دعوا حلوا خیرات نمیکنن، درسته. ولی قرارم نیست به هم چاقو بزنیم! درسته دعوائه ولی حرفی که زده بشه وقتی آروم بشیم از ذهن طرف مقابل پاک نمیشه...
حواسمونو جمع کنیم که حرفی رو توی دعوا نزنیم که نتونیم جمعش کنیم، که از پسِ پاک کردنش برنیایم! که مجبور بشیم چندین بار عذرخواهی کنیم! تو دعوا یکی باید سکوت کنه، باید بزنه به شوخی و خنده... باید جو رو آروم کنه... چی میشه بگه: حق با توئه!اون یه نفر شما باشید. آرامش رو به زندگیتون دعوت کنید...
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
#داستانکهای_پندآموز
✍روزی دست پسر بچه ای که در خانه با گلدان کوچکی بازی می کرد، در آن گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید.
اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند. پدر دیگر راضی شده بود به شکستن گلدان که تصادفا خیلی هم گرانقیمت بود، فکر کند. قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: دستت را باز کن، انگشت هایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر می کنم دستت بیرون می آید. پسر گفت: "می دانم اما نمی توانم این کار را بکنم." پدر که از این جواب پسرش شگفت زده شده بود پرسید: "چرا نمی توانی؟" پسر گفت: "اگر این کار را بکنم سکه ای که در مشتم است، بیرون می افتد." شاید شما هم به ساده لوحی این پسر بخندید
اما واقعیت این است که اگر دقت کنیم می بینیم همه ما در زندگی به بعضی چیزهای کم ارزش چنان می چسبیم که ارزش دارایی های پرارزشمان را فراموش می کنیم و در نتیجه آنها را از دست می دهیم
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e