✨﷽✨
💠انواع برخورد انسان با نعمتهای دیگران... 💠
✍ آدم وقتی می بیند که دیگران نعمتی دارند، مثلاً یک کسی خانه، ماشینی، درآمدی، شکلی، جهیزیه ای، تجارت موفقی دارد، در انتخابات رأی می آورد و... چهار رقم برق او را میگیرد:
1⃣ «غبطه» می خورد.
می گوید: خوب نعمت دارد، الحمدلله! خدایا تو که به او دادی، نوش جانش! به من هم بده! این مثبت فکر می کند. به قول سیاسیون برد برد است.
2⃣ «حسادت» می کند.
میگوید: من ندارم، ان شاء الله او هم نداشته باشد. این فکر منفی است. باخت باخت است.
3⃣ «بخل» می ورزد.
می گوید: من داشته باشم، او نداشته باشد. این هم بد است.
4⃣ «ایثار» می کند.
می گوید: او داشته باشد، من نداشته باشم. مثل مادری که پتو را از روی خودش برمی دارد و روی بچه اش می اندازد. می گوید من سرما بخورم طوری نیست، این بچه سرما نخورد.
❌ ما باید حساب کنیم که خداوند اگر چیزهایی به دیگران داده است، در عوض چیزهایی دیگری به ما داده است که به آن ها نداده است. «نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» (زخرف/32) «ما معيشت آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده ايم»
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
🌼پنج شنبه است و ياد درگذشتگان
✍اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
شاخه گلی بفرستيم برای
تموم اونهايی كه در بين ما نيستند
و جاشون بين ما خالیه
شاخه گلی به زيبايی يك فاتحه و صلوات....
💠: @momenane313🌷
✍امام حسین علیه السلام:
وقتى زمان ارتحال فاطمه فرا رسيد، به اميرالمؤمنين عليه السلام وصيت كرد كه او خود كارش را عهده دار شود، و شبانه دفنش كند، و قبرش را صاف و بى نشان سازد. اميرالمؤمنين عليه السلام آن را خود به عهده گرفت، و او را دفن كرد و قبر فاطمه را صاف و بى نشان ساخت
📚الأمالی للمفيد، صفحه281
💠: @momenane313🌷
✨﷽✨
#پندانه
🔴 شخصیتشناسی مرد نابینا
✍مردی نابینا زیر درختی بر سر دو راهی نشسته بود. پادشاهی نزد او آمد، از اسب پیاده شد، ادای احترام کرد و گفت: قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟
پس از او وزیر پادشاه نزد مرد نابینا رسید و بدون ادای احترام گفت: آقا، راهی که به پایتخت میرود کدام است؟ سپس سربازی نزد نابینا آمد، ضربهای به سر او زد و پرسید: احمق، راهی که به پایتخت میرود کدام است؟هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد. مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید:
به چه میخندی؟
نابینا پاسخ داد: اولین مردی که از من سؤال کرد، پادشاه بود، مرد دوم وزیر او بود و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود. مرد با تعجب از نابینا پرسید: چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟
نابینا پاسخ داد: فرق است میان آنها. پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج میبرد که حتی مرا کتک زد.
🔰نحوۀ رفتار هرکس نشانه شخصیت اوست، شرافت انسان به اخلاقش است.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
شب جمعه است و دلم در پی یک برگ برات
السلام حضرت ارباب، قتیل العبرات...
#شب_جمعه
💠: @momenane313🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥زنی که پاداش چند شهید را دارد
✍آیتالله مجتهدی تهرانی (ره)
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
🔴فروشگاه محصولات طبیعی طب شیعه
✳️کرمهای گیاهی، شامپوهای گیاهی، چاقی، لاغری، کبد چرب و کلی محصولات با کیفیت دیگر در فروشگاه بزرگ طب شیعه
🌸پکیجهای زیبایی و.. از اساتید برجسته طب ایرانی اسلامی
🔴مشاهده محصولات و سفارش👇
https://eitaa.com/joinchat/791609442Ca679b36f0c
ارسال به سراسر نقاط کشور👆
✨﷽✨
#داستان_کوتاه
✍دراصفهان مردی عصایی به زنش زد و زن به خاطر خوردن آن عصا درگذشت که قصدکشتن درآن بود، چون مرد ازقبیله زن ترسید پیش کسی رفت وبااو مشورت کردوی گفت:علاجش در این است که جوان خوشگل و زیبارویی را به منزل ببری وبه قتل رسانی و پیش همسرت بیندازی و بگویی که زوجه ام با این جوان زنا می کرد و من دیدم ،لذا هردو را به قتل رسانیدم، پس مرد ساده لوح کلام آن مرد راتصدیق نمودورفت درخانه اش نشست دید جوان زیبایی از راه میگذرد اوراطلبید بازور به خانه اش برد طعامش داد و ناغافل اورا به قتل رسانیدو پیش همسرش خوابانید،قبیله زن چون این ماجرا شنیدند گفتند کارخوبی کردی که آنهارادر این حال به قتل رساندی ،وآن مردی که مورد مشورت بود رفت درب منزل مرد ساده لوح گفت:نصیحت مرا گوش کردی گفت: آری گفت:جوان را بیاور ببینم چگونه است؟تاسر جوان رادید به سرش کوبید وای این جوان که فرزند من است.
آنچه بر ما می رسد آن هم ز ماست. (مولوی)
از مکافـات عمل غافـل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو (مولانا)
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
#مناجات
✍معبودا! ای یگانه وجودی که تمام وجودها از وجود توست ولی از موجودیت خود برخی چون انسان غافل هستند. ای خالق تمام دوستیها، معبودا! مرا به مقام دوستی با خویش برسان، چرا که هر کس که به مقام دوستی خویش رساندی، قلب او از دوستی هر چیزی غیر از خود تهی ساختی و این امر فقط در دوستی با توست که محقق میشود. خدایا! اگر خلایق تو را دوست داشته باشم آنان از من دوستی شئ دیگری طلب خواهند کرد. خدایا! عزیزترین خلق تو فرزند من است که بر من بخشیدهای که اگر دوستش داشته باشم از من دوستی دنیا را در سهم این دوستیاش طلب خواهد کرد. معبودا! جانم به قربان دوستی تو که در دوستی با خویش بینیازش میکنی دوست خویش را از دوستی هر غیری جز خویش. خدایا! بر من ناقابل دوستی خویش با توفیق انجام کارهایی که دوستش داری از رحمت خویش عنایت فرما! 🤲
💠: @momenane313🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا
آه از جمعه بی تو گله داریم آقا!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠: @momenane313🌷
✨﷽✨
#پندانه
✍کاروانی عازم مکه بود که در میان کاروان پسر جوانی به نیابت از پدر مرحوم خود برای به جای آوردن اعمال حج به مکه میرفت. پسر جوان را عمویش به پیرمردی مؤمن در کاروان سپرده بود که مراقب او باشد تا پسر جوان حج و اعمال آن را کامل به جای آورد و در طول سفر هم عبادت خدا کند و هم اینکه عمر را به بطالت نگذراند. همراه کاروان مرد میانسالی بود که از اجنه آسیب دیده و اندکی شیرین عقل گشته بود و او را برای شفا به کعبه میبردند.
در منزلی در کاروانسرایی، کاروان حجاج برای ساعاتی اتراق کردند و پیرمرد مؤمن قصد کرد تا زمان ظهر قدری بخوابد. چون از خواب برخاست، دید جمعی با مسخره کردن آن شیرین عقل با او مزاح میکنند و این پسر جوان هم چشم پیرمرد را از خود دور دیده بود و با آنان در گناه جمع شده بود.
پسر چون پیرمرد را دید از جمع باطلان جدا شد و نزد او آمد. پسر جوان چون ناراحتی پیرمرد را دید به او گفت: زیاد سخت نگیر، در طول 40 روزی که منزلمان مرکب حیوانات است و در سفریم من هیچ تفریحی نداشتهام. ما این همه رنج بر خود داده و عازم خانۀ خدا هستیم، خداوند از یک گناه ما میگذرد. نباید بر خود سخت بگیریم، مگر چه کردیم؟ یک مزاح و شوخی برای روحیه گرفتنمان برای ادامۀ پر شور سفر لازم است. پیرمرد در جواب پسر جوان به نشان نارضایتی فقط سکوت کرد.
ساعتی گذشت مردم برای نماز ظهر حاضر شدند. نماز را به جماعت در کاروانسرا خواندند. پیرمرد دید پسر جوان زمان گرفتن وضو که پای خود بر زمین گذاشت خار ریزی بر پای او رفت و پسر نشست تا آن خار از پای خود برکند ولی خار آنقدر ریز بود که میان پوست شکسته و مانده بود. پیرمرد گفت: بلند شو حاجی جوان برویم که نماز جماعت شروع شد.
پسر جوان گفت: نمیتوانم خار در پایم آزارم میدهد و توان راه رفتن مرا گرفته است. نمیتوانم پای بر زمین بگذارم. پیرمرد گفت: از تو این سخن بعید است، جوانی به این سرو قامت و ابهت را که همه جای تن او سالم است خاری که به این کوچکی است و دیده نمیشود از پای درآورد و نتواند راه برود. بلند شو و بر خود سخت نگیر، این خار چیزی نیست که مانع راه رفتن تو شود!!! سخن پیرمرد که اینجا رسید، پسر جوان از کنایه بودن کلام او آگاه گشت و از گفتۀ خویش سرش را پایین انداخت.
پیرمرد گفت: پسرم! به یاد داشته باشیم نبی مکرم اسلام صلیالله علیه وآله فرمودند: هرکسی گناهی را چون به نیت آنکه کوچک است و خدا آن را میبخشد مرتکب شود نوعی وهن به مقام قدسی خویش میداند و خداوند آن گناه را هرگز نمیبخشد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✍امام على عليه السلام:
كسى كه محبّت دنيا در دلش خانه كرده است، چگونه مدّعى محبّت خداست؟!
📚غررالحكم حدیث 7002
💠: @momenane313🌷