✨﷽✨
📗 داستان کوتاه
✍در زمان موسي خشكسالي پيش آمد. 🦌آهوان در دشت، خدمت موسي رسيدند كه ما از تشنگي تلف مي شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن. موسي به درگاه الهي شتافت و داستان آهوان را نقل نمود .خداوند فرمود: موعد آن نرسيده است. موسي هم براي آهوان جواب رد آورد. تا اينكه يكي از آهوان داوطلب شد كه براي صحبت و مناجات بالاي كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران مي آيد وگرنه اميدي نيست. آهو به بالاي كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتي به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد ، شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال مي كنم و توكل مي نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست.
تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد!... موسي معترض پروردگار شد. خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود..
👌 یادمون باشه در همه حال ناامید نشیم و توکل به خدا داشته باشیم
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✍امام رضا(علیه السلام) :
کسی که توان جبران گناهانش را ندارد، پس بسیار بر محمد و آل محمد درود فرستد، زیرا صلوات فرستادن هر آینه گناهان را نابود می کند.
✨اللهم صل علی محمد و آل محمد✨
📚 وسائل الشیعه
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
🌸 توسل یکی از عوامل مهم دین داری در آخرالزمان 🌸
✍در صلوات شعبانيه که در ماه شعبان بعد از نماز ظهر خوانده ميشود و مومنين بر آن مداومت مي کننند ، در شان معصومين داريم : الفلک الجاريه ... اهل بيت کشتي هايي هستند که جاري هستند و تحرک دارند . يک موقع کشتي در امواج رهاست و آب آنرا اين طرف و آن طرف مي برد اما يک وقت در عين حالي که کشتي در امواج است آب را مي برد و جلو مي رود و به سمت ساحل مي برد . تعبير اين است که کشتي که جريان دارد و سرنشينان خود را به ساحل امن مي برد . اين يکي از وسائل مهم نجات است و پيامبر اکرم فرمودند : صراط مستقيم در بين هزاران راه هاي انحرافي يکي بيشتر نيست ، تشخيص آن يک راه و پيمودن آن با توجه به خطرات زياد در آخرالزمان کاري است که بدون هدايت معصومان ، کساني که خودشان اين راه را رفته اند و کاملا آشنا هستند امکان پذير نيست .
در قرآن سوره هود دارد که وقتي حضرت نوح در کشتي تعدادي مومنين را سوارکرده بود و پسرش کنعان در آب دست و پا مي زد و حضرت نوح با مهرباني به او گفت : اي پسرم سوار شو و او بي نيازي از معصوم جست و گفت که من خودم شنا بلد هستم و روي کوه بلند مي روم و نجات پيدا مي کنم در آن موقع موجي آمد و آنها را جدا کرد و پسر نوح از بين رفت . مولوي اين داستان را اين طور مي گويد : همچو کنعان سر به کشتي وا مکش که غرورش داد نفس زيرکش که برآيم من بر سر کوه مشيد منت نوحم چرا بايد کشيد؟
کاش چون طفل ازحيَل جاهل بُدي چون طفلان چنگ برمادر زدي يا زعلم نقل کم بُدي مَلي علم اهل دل ربودي از ولي کاش در اينجا انسان به خودش تکيه نکند . در اين امواج خروشان دست به دامان ولي الهي بشود و با او حرکت بکند . توسل و تمسک يکي از عوامل مهم دين داري در آخر الزمان است .
📚از بیانات حجت الاسلام عالی
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
#داستان_کوتاه
✍یکی از سرمایه داران مدینه وصیت کرد که انبار خرمای او را پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به بینوایان انفاق کند. پس از مرگ او، رسول خدا تمام خرماها را به فقرا داد، آن گاه یک عدد خرمای خشکیده و کم مغز برداشت و به مسلمانان فرمود: سوگند به خدا که اگر خود این مرد، این یک دانه خرما را به بدبخت و گرسنه ای می داد، پاداش آن نزد پروردگار بیش از همه این انبار خرما بود که من به دست خود که پیامبر خدا هستم، به فقرا و بینوایان دادم.
لذا در یک حدیث دیگری پیغمبر اکرم(ص) می فرماید: اگر مرد در زمان حیات خود یک درهم صدقه بدهد، بهتر از یکصد درهم صدقه در موقع مردنش است
📙نمونه معارف اسلامی، ص ۴۱۹
📗جامع احادیث شیعه، ج ۸
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
📌 به چشمانمان باید شک کنیم...
✍«ابوبصیر» میگوید: با امام باقر به مسجد مدینه وارد شدیم. مردم در رفت و آمد بودند. امام به من فرمود: «از مردم بپرس آیا مرا می بینند؟» از هر که پرسیدم آیا ابوجعفر را دیده ای؟ پاسخ منفی شنیدم، در حالیکه امام در کنار من ایستاده بود.
✨در این هنگام یکی از دوستان حقیقی آن حضرت «ابوهارون» که نابینا بود به مسجد آمد. امام فرمود: «از او نیز بپرس.» از ابوهارون پرسیدم: آیا ابوجعفر را دیدی؟ فورا پاسخ داد: مگر کنار تو نایستاده است؟ گفتم: از کجا دریافتی؟ گفت: چگونه ندانم در حالیکه او نور درخشنده ای است.
📚 بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۲۴۳؛ به نقل از خرائج راوندی
با چشمانی که قرار است جمال زیبایِ امام زمانت را ببینی گناه نکن! شاید بزرگترین گناه ما، ندیدن اشک هایی باشد که او هر روز برای گناهانمان می ریزد...
تقصیرِ شما نیست که تصویر شما نیست
ما آینه ای پر شده از گرد و غباریم...
↶【به ما بپیوندید 】↷
________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✅یاد مرگ
✍امام الصادق (علیه السلام) :
ياد مرگ : خواهشهاى نفس را مىميراند ، و رويشگاههاى غفلت را ريشهکن مىکند، و دل را با وعدههاى خدا نيرو مىبخشد ، و طبع را نازک مىسازد ، و پرچمهاى هوس را درهم مىشکند ، و آتش حرص را خاموش مىسازد ، و دنيا را در نظر کوچک مىکند .
📚 بحار الأنوار ، ج ۶ ، ص ۱۳۳
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
🔘 داستان کوتاه
✍سال ها پیش پدربزرگ از مکه آمده بود و برایمان سوغاتی آورده بود. برای من یک تفنگ آورده بود که با باتری کار می کرد.هم نور پخش می کرد و هم صدایی شبیه به آژیر داشت. آنقدر دوستش داشتم که صبح تا شب با خودم تفنگ بازی میکردم همه را کلافه کرده بودم می گفتند انقدر صدایش را در نیار انقدر تفنگ بازی نکن
باتری اش تمام می شود یادم می آید می خندیدم و میگفتم خوب تمام شود میروم باتری می خرم و باز بازی می کنم
چند روزی گذشت تا برایمان مهمان آمد. وسط تفنگ بازی با پسر مهمان دقیقا جایی که حساس ترین نقطه ی بازی بود باتری تفنگم تمام شد دیگر نه نور داشت و نه آژیر نمی توانستم شلیک کنم و بازی را باختم امروز به این فکر می کنم که چقدر شبیه کودکیم هست این روز ها تمام انرژی ام را بیهوده هدر دادم برای انسان هایی که نبودند یا نماندند برای کار هایی که مهم نبودند حالا که همه چیز مهم و جدی ست حالا که مهمترین قسمت بازی ست انرژی ام تمام شده
بعضی وقتا نمی دانی چقدر از انرژیت باقی مانده
فکر میکنی همیشه فرصت هست ولی حقیقت این ست گاهی هیچ فرصتی نداری اگر روزی صاحب فرزند شدم به او خواهم گفت مراقب باتری زندگی ات باش بیهوده مصرفش نکن شاید جایی که به آن نیاز داری تمام شود
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✍امام صادق عليه السلام فرمودند:
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند خوشا به حال آن کسی که قائم اهل بیتم را درک کند در حالی که در زمان غیبتش و پیش از قیامش او را امام خود قرار داده و دوستانش را دوست و دشمنانش را دشمن بدارد. آن شخص از همنشینان و دوستان من و گرامیترین امتم نزد من در روز قیامت است.
📚 کمال الدین، ص۲۸۶
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
#حکایت
✍چوپانی گوسفندان را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد كه ناگهان طوفان سختی در گرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد شاخهای را كه چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف میبرد. دید نزدیك است كه بیفتد و دست و پایش بشكند. مستاصل شد و صوتش را رو به بالا کرد و گفت: «ای خدا گلهام نذر تو برای اینکه از درخت سالم پایین بیایم.»
قدری باد ساكت شد و چوپان به شاخه قویتری دست زد و جای پایی پیدا كرد و خود را محكم گرفت. گفت: «ای خدا راضی نمیشوی كه زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو میدهم و نصفی هم برای خودم.» قدری پایینتر آمد. وقتی كه نزدیك تنه درخت رسید گفت: «ای خدا نصف گله را چطور نگهداری میكنی؟ آنها را خودم نگهداری میكنم در عوض كشك و پشم نصف گله را به تو میدهم.»
وقتی كمی پایینتر آمد گفت: «بالاخره چوپان هم كه بیمزد نمیشود. كشكش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.» وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به آسمان کرد و گفت: «چه كشكی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یك غلطی كردیم. غلط زیادی كه جریمه ندارد.»
👌در زندگی شما چند بار این حکایت پیش آمده است؟!
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✨﷽✨
✍ده چیز، ده چیز دیگر را مےخورد:
➊نیکے بدی را
➋تڪبر علم را
➌توبه گناه را
➍دروغ رزق را
➎عدل ظلم را
➏غم عمر را
➐صدقه بلا را
➑خشم عقل را
➒پشیمانے سخاوت را
➓غیبت حسن عمل را
💠: @momenane🌷
✨﷽✨
🔴 تنها داروخانه شهر
✍زنى به شهر کوچکی رفته بود تا آنجا زندگی کند. کمی بعد، زن از سرویسدهی ضعیف داروخانهی شهر به همسایهی خود اعتراض کرد. او امیدوار بود همسایهاش به خاطر آشنایی با صاحب داروخانه، این انتقاد را به گوش او برساند. وقتی که این زن دوباره به داروخانه رفت، صاحب آنجا با لبخند و گشادهرویی با او احوالپرسی کرد و گفت که چقدر از دیدنش خوشحال است و اینکه امیدوار ست از شهر آنان خوشش آمده باشد و سريع داروها را طبق نسخه به او تحویل داد.
زن بلافاصله رفتار عجیب و باورنکردنی او را با دوستش در میان گذاشت. زن گفت: « فکر میکنم تو به او بابت سرویسدهی ضعیفش تذکر دادهای!» همسایه گفت: « نه. اگر ناراحت نمیشوی، به او گفتم که تو چقدر از عملکرد مثبت او راضی هستی و معتقدی که چقدر خوب میتواند تنها داروخانهی این شهر را اداره کند.
به او گفتم که داروخانهی او بهترین داروخانهای هست که تو تا به حال دیدهای.»
زن همسایه میدانست که افراد به احترام، پاسخی مثبت می دهند. در حقیقت اگر با دیگران محترمانه رفتار کنید، تقریباً هر کاری که از دستشان بربیاد، برایتان انجام خواهند داد. این رفتار به آنها نشان میدهد که احساساتشان مهم، علایقشان محترم و نظراتشان با ارزش است.
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
❤️حق پدر و مادر
✍از محضر مقدّس خاتم الأنبياء (ص) سؤال شد ، ای رسول خدا ! حقّ پدر چيست ؟حضرت فرمود اينكه تا زنده است ، از او اطاعت كنى
سؤال شد ، حقّ مادر چيست ؟
حضرت فرمود هيهات ، هيهات (که کسی به حقّ مادر برسد) ، اگر کسی به تعداد ريگهای بيابان ، و به اندازه قطره هاى باران در همه عمر دنيا در برابر مادرش بايستد ( و خدمت كند ) ، معادل روز باردارى مادر و حملِ فرزند در شكم نمی شود
📚مستدرک السائل ۱۵ / ۱۸۲
💠: @momenane🌷